تبیین رساله پولی مکتب اتریش

عنوان: اخلاق تولید پول
مولف: یورگ گوئیدو هولسمن
ترجمه: سید امیرحسین میرابوطالبی
انتشارات: دنیای اقتصاد
به گزارش اقتصادنیوز، تولید کالاها و خدمات را نمیتوان مسئلهای صرفا تکنولوژیک دانست. در حقیقت تولید همیشه وابسته به چارچوب قانونی و اخلاقی و بازخوردهای موجود نسبت به این چارچوبها بوده است. یک کارخانه یا یک صنعت، هم میتواند به دنبال فعالیتهایی برود که در حیطه رعایت پیشفرضهای قانونی و اخلاقی باشد و هم میتواند به عمد یا غیر عمد با این پیشفرضها مخالفت کرده و به آنها ضربه بزند.
بحث درباره تولید طبیعی پول و مخالفت با تورم به قرنها قبل یعنی تفکرات اسقف قرن چهاردهم نیکلاس اورسم باز میگردد. قبل از او توماس آکوینس و تعدادی دیگر به جنبههای مختلف چنین مشکلاتی اشاره کرده بودند. اما هیچکدام از آنها به بررسی مسائل از یک نقطهنظر مستحکم و استوار نپرداخته بودند و در ضمن هیچکدام نظراتشان را در قالب یک رساله منتشر نکرده بودند. قبل از اورسم هم پایههای یک دکترین وجود داشت اما این دکترین در نوشتههای آکوینس، بوریدان و دیگران پراکنده بود. دستاورد بزرگ اورسم تجمیع کارهای قبلی انجام شده و اضافه کردن دیدگاههای خودش و در نهایت تبدیل آنها به یک رساله بود (اولین رساله در رابطه با پول). میتوان به صراحت گفت رساله اورسم در گذر زمان از امتحانات سختی سربلند بیرون آمده است. ترجمههای این کار ارزشمند به زبانهای انگلیسی، آلمانی و فرانسوی همچنان منتشر میشود و اقتصاددانان پول در سراسر جهان این رساله را به خاطر اختصار، وضوح و عمقش ستایش میکنند. تا مدتها بعد، با وجود کارهایی که مکتبهایی مانند سالامانکا روی تولید طبیعی پول انجام دادند اما کار اورسم بیمانند بود.
حدود دو قرن پس از رساله اورسم اقتصاددانانی ماننددیوید هیوم، ریچارد کنتیلون، جان ویتلی، دیوید ریکاردو و برخی دیگر مقالات قابل توجهی درباره مشکلات تولید پول ارائه دادند. هر کدام از این نویسندهها کم و بیش به بعد اخلاقی این موضوع پرداختهاند. برخی از این کارها همچنان هم در حال چاپ بوده و فوق العاده هم ارزشمند هستند، اما باز هم با کار اورسم در رابطه با پول کالایی برابری نمیکنند.
در عصر ما دو نفر بیشتر از دیگران در مورد این مسئله پژوهش کردهاند، لودویگ فون مایزز (1881-1973) و مورای روتبارد (1926-1995) که هر دو از پیروان بنیانگذار مکتب اتریشی یعنی کارل منگر (1840-1920) بودهاند. مایزز نظریه پول و بانکداری را با نظریه ارزش فردی در هم آمیخت و در تحلیل خود، از سنت واقعگرایی بهره جست. پس از آن و با اقدامات ارزشمند «روتبارد»، تئوری اتریشی پول به شکل فعلیاش درآمد. روتبارد نه تنها دکترین استادش را گسترش داد بلکه جنبههای اخلاقی را نیز دوباره به میان آورد و با استفاده از آن به بررسی پول کاغذی و ذخیره قانونی پرداخت.
در این کتاب نویسنده آن ابتدا به سراغ موضوع «تولید طبیعی پول» میرود (بخش اول). سپس به بحث درباره راههای ممکن برای اصلاح آن زیر سایه اندیشههای اخلاقی میپردازد. بعد از آن تورم و رابطه آن با انحراف از تولید طبیعی پول بررسی میشود (بخش دوم). در ادامه بنا به گفته هولسمن: «در این بخش به تفاوت بین دو نوع تورم تاکید میکنیم. از یک طرف یک نوع تورم خصوصی داریم که خودبهخود در هر جامعه انسانی به وجود میآید، اما قدرت دولت با آن مقابله میکند. در طرف دیگر با تورم دستوری (دولتی) مواجه هستیم که همانطور که از نامش پیداست در واقع برای حمایت از دولت به کار میرود و بنابراین یک انحراف رسمی از تولید پول به حساب میآید. در بخش آخر (بخش سوم) به کاربرد این تمایزات با بهرهگیری از تحلیلی مختصر بر سیستمهای پولی غرب از قرن هفدهم به بعد می پردازیم.»
تولید پول را از دو جهت میتوان مسئلهای کاملا مرتبط با عدالت دانست. از یک طرف نهادهای مدرن تولید پول، به نظم قانونی متداول بستگی داشته و به تبع آن با یکی از درونیترین بخشهای عدالت اجتماعی در ارتباط است. از سوی دیگر نظم قانونی متداول به خودی خود مشکلی اساسی است که باعث تورم مداوم میشود. انحصارات قانونی، قوانین پول رایج، تعلیق قانونی پرداخت اقساط و بدهیها و دیگر قوانین اینچنینی سهوا به ابزاری برای بیعدالتی اجتماعی تبدیل شدهاند. این ابزار موجب ایجاد تورم، بیمسئولیتی و توزیع نامشروع درآمد، آن هم اغلب از سمت فقرا به سوی ثروتمندان است.