ترفند ترامپ برای چکاندن ماشه برجام
به گزارش اقتصادنیوز، با نزدیک شدن به موعد مقرر در مفاد برجام –بندهای غروب- برای تعلیق تحریمهای تسلیحاتی ایران، امریکا تلاشهایی در راستای تمدید این تحریمها را کلید زد. واشنگتن یک توطئه حقوقی طراحی کرد تا با استناد به مفاد توافقی که رسماً از آن خارج شده [و استفاده از ابهام موجود در بندهای ۹ تا ۱۲ توافقنامه]، ایران را به نقض اساسی تعهدات برجامی متهم، و مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال کند، تا در نتیجه آن همه تحریمهایی که به موجب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت معلق شدهاند، به سرعت بازآفرینی (اسنپبک) شوند. تلاشهای دولت ترامپ برای تحمیل تفسیر حقوقی خود از قطعنامه ۲۲۳۱ و متن توافق هستهای با مخالفت جدی همه اعضای شورای امنیت (به جز آمریکا و جمهوری دومینیکن) ناکام ماند.
در رخدادی کمسابقه و تاریخی، صحن شورای امنیت به صحنه انزوا و تحقیر دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا بدل شد.
بسیاری از تحلیلگران بر این باور بودند که تیم حقوقی کاخ سفید در مواجهه با مخالفت شورای امنیت، پروسه دابل وتو را آغاز میکند؛ یک رویه حقوقی در شورای امنیت که یک عضو دایم شورای امنیت قطعنامه پیشنهادی خود را وتو میکند. ولی آغاز این پروسه تا حدود زیادی منوط به این بود که اروپا و یا روسیه و چین در اعتراض به خواسته آمریکا آمریکا، یک قطعنامه آیین نامه ای صادر کنند. اما شورای امنیت و اعضای آن اساساً درخواست آمریکا را به رسمیت نشناخته و از دستورکار خارج کردند. نقشه حقوقی کاخ سفید برای فعالسازی مکانیسم ماشه از طریق شورای امنیت –ظاهراً- نقش بر آب شده است.
تکرار کارزار فشار حداکثری در مکانیسم ماشه
مقامات اروپایی پس از خروج غیرقانونی آمریکا از برجام، بارها به صراحت تأکید کردهاند که در مسئله ایران، هدف مشترکی را با آمریکا دنبال میکنند اما درباره روش رسیدن به هدف اختلاف نظر دارند. در واقع در پروسه فعالسازی مکانیسم ماشه نیز به نظر میرسد آمریکا و دیگر کشورهای طرف برجام در حال پیمودن مسیری مشابه آنچه در ماجرای خروج واشنگتن از توافق هستهای پیموده شد، هستند؛ اظهارات و بیانیههای تهدیدآمیز کاخ سفید علیه ایران برای عقبنشینی و امتیازدهی تهران، ترغیب (و سپس اعمال فشار و تهدید به تنبیه) متحدان اروپایی برای همراهی با واشنگتن در مسیر مقابله با ایران، و در مقابل مقاومت تهران، ایستادگی سیاسی اروپاییها در برابر اقدام آمریکا با حمایت لفظی از حفظ برجام و ... همگی متشابهاً در ماجرای خروج دولت ترامپ از برجام اتفاق افتاده بود.
اما نتیجه عملی این جدالها چه بود؟ کاخ سفید نهایتاً تصمیم گرفت به متحدان سنتی، جامعه جهانی و سازوکارهای قانونی پشت کند و مسیر یکجانبهگرایی را پیش بگیرد. واشنگتن در ظاهر به تنهایی گام در این مسیر گذاشت اما آنچه در حوزه نظر یکجانبهگرایی آمریکا خوانده میشد، در عرصه عمل با همراهی همهجانبه و اجتنابناپذیر جامعه جهانی -از غرب اروپا تا روسیه و چین- مواجه شد. سلطه و محوریت آمریکا در نظام سرمایهداری بینالمللی، چرخدندههای بزرگ و کوچک فعال در سیستم را همسو با منافع و اهداف ایالات متحده -به عنوان هسته اصلی و مغز متفکر سیستم- به حرکت در میآورد.
دولت دونالد ترامپ در قالب کارزار فشار حداکثری به دلایل مختلفی نتوانست اهداف نهایی خود –نظیر مذاکره با ایران برای دستیابی به توافق بهتر و یا تغییر رژیم- را محقق سازد. اما تحریمهای آمریکا، شروط لازم برای نیل به اهداف نهایی خود را فراهم کرد؛ اگرچه در تحقق شروط کافی درجا زد.
به هر روی ایالات متحده بر این باور است که دیر یا زود ثمره این فشارهای اقتصادی را برداشت خواهد کرد؛ فارغ از اینکه در انتخابات نوامبر چه کسی پیروز شود.
اهداف و اولویتهای آمریکا در فعالسازی مکانیسم ماشه
حال کاخ سفید قصد دارد از تجربه کارزار فشار حداکثری در زمینه فعال سازی مکانیسم ماشه نیز استفاده کند. یعنی جنگ روانی و رسانهای به موازات جنگ اقتصادی-تحریمی جدیدی که فوریترین هدفش عقیمسازی تعلیق تحریمهای تسلیحاتی ایران است.
بر اساس تفسیر حقوقی دولت ترامپ از ابهامات موجود در بندهای ۹ تا ۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱، ایالات متحده قصد احیاء یکی از بندهای تحریمی قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت -شدیدترین قطعنامه از ۶ قطعنامه تحریمی ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد-، یعنی بند تحریم تسلیحاتی ایران را دارد.
بر اساس این بند تحریمی قطعنامه ۱۹۲۹ همه شرکتها و دولتها از فروش ۸ سلاح سنگین –شامل تانک، خودروهای زرهی، سیستمهای توپخانهای، هواپیمای جنگنده، بالگرد تهاجمی، ناو، موشک و سیستمهای موشکی- منع میشوند. با این تفاوت که چنانچه نهاد یا شرکتی تسلیحات یاد شده را به ایران بفروشد نه با تحریمهای شورای امنیت، بلکه با تحریمهای ثانویه آمریکا مواجه خواهد شد. در عمل اما تفاوت چندانی میان آنها نیست، کما اینکه در کارزار فشار حداکثری نیز مسئله تحریمهای ثانویه دولت آمریکا –و نه سازمان ملل- مطرح بود و حتی اغلب شرکتهای چینی و روسی هم عطای مبادلات تجاری با تهران را به لقای تحریمهای تنبیهی واشنگتن بخشیدند و مثل اروپاییها ابراز تأسف کردند.
البته قطعنامه ۱۹۲۹ شامل بندهای تحریمی دیگری نیز هست، اما به گفته کارشناسان اولویت و تمرکز کاخ سفید روی تحریمهای تسلیحاتی بوده و بعید است پیش از انتخابات نوامبر سراغ سایر موارد بروند. چراکه به عنوان مثال تحریمهای بانکی و تجاری، هستهای، کشتیرانی و ... در تحریمهای پیشین وزارت خزانهداری آمریکا تا حدود زیادی اعمال شدهاند.
با این حال بعید نیست کاخ سفید برای بستن معدود روزنههای تبادل پولی و بانکی هم شانس خود را امتحان کند. به موجب بند تحریمهای پولی و بانکی در قطعنامه ۱۹۲۹ تمامی دولتها ملزم میشوند اجازه تأسیس شعبههای جدید به بانکهای ایرانی را ندهد و نیز بانکها و موسسات مالی فعال در آن کشورها مبادلات مالی با موسسات مالی ایران داشته باشند.
حساسیتهای تحریمهای کشتیرانی
کارشناسان میگویند تحریمهای کشتیرانی که به موجب آن آمریکا از راههای مختلف اقدام به توقیف شناورهای ایرانی خواهد کرد، باعث تنشزایی و حتی جنگافروزی خواهد شد و بعید است دونالد ترامپ در آستانه انتخابات سرنوشتساز پیش رو دست به چنین ریسک بزرگی بزند و برخلاف تمام گفتهها و شعارهای انتخاباتیاش وارد جنگی جدید در خاورمیانه شود.
با این حال یک گمانه دیگر هم در این زمینه وجود دارد که اخیراً تریتا پارسی در یادداشتی به آن پرداخت؛ اینکه سورپرایز اکتبر ترامپ آغاز جنگ با ایران باشد. وی در این یادداشت استدلال کرده است که احتمالاً آمریکا از واکنش احتمالی تهران به توقیف یکی از کشتیهای ایرانی، به عنوان بهانه جنگافروزی استفاده خواهد کرد.
مطلب مرتبط؛
«سورپرایز انتخاباتی» ترامپ چیست؟
توطئه پمپئو برای آغاز جنگ با ایران