چهره کلیدی برجام، رئیس سیا (CIA) میشود
به گزارش اقتصادنیوز؛ وبسایت تیم انتقالی رئیسجمهور منتخب و معاون وی در بیانیهای اعلام کرد که جو بایدن، ویلیام برنز، دیپلمات کهنهکار و معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا را به عنوان گزینه پیشنهادی خود برای ریاست سیآیای (سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا) معرفی کرد.
در این بیانیه دلیل انتخاب آقای برنز را "درک عمیق از تهدیدهای" پیش روی آمریکا و همین طور "تلاشهای خستگیناپذیر برای محافظت از مردم آمریکا" عنوان شده است.
ویلیام جوزف برنز (بیل برنز)، دیپلمات کهنهکار آمریکایی و از جمله چهرههای کلیدی مذاکرات محرمانهای که منجر به توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام) شد، توسط جو بایدن، رئیسجمهوری منتخب به عنوان گزینه ریاست سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) معرفی شد.
به این ترتیب بیل برنز، پس از جان کری و جیک سالیوان، به سومین چهره ارشد از گروهی که تحت عنوان «معماران برجام» شناخته میشوند تبدیل شد که به تیم امنیت ملی و سیاستخارجی رئیس جمهوری منتخب آمریکا اضافه میشود.
نیویورکتایمز:رئیس تیم مذاکرات محرمانه با ایران برای ریاست CIA انتخاب شد
همچنین روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی درباره گزینه مد نظر بایدن برای مدیریت این نهاد مهم اطلاعاتی و امنیتی نوشته است: بایدن، ویلیام برنز، ۶۴ ساله، مقام ارشد وزارت خارجه (در دولت اوباما) را برای مدیریت C.I.A انتخاب کرد؛ یک دیپلمات حرفهای که هدایت هیئت آمریکایی در گفتگوهای محرمانه با ایران را بر عهده داشت.
نیویورکتایمز میافزاید:
«رئیس جمهور منتخب تصمیم گرفته است که آژانس را در اختیار یک دیپلمات کارکشته قرار دهد که از سابقه و جایگاه قابل توجهی در خدمات امور خارجه دارد.
بایدن با انتخاب آقای برنز، نشان داد در حال رجعت به یک دیپلمات باتجربه است که با او روابط دیرینه دارد. این دو نفر نه فقط در زمان دولت اوباما، بلکه در دورانی که بایدن ریاست کمیته روابط خارجی سنا را بر عهده داشت، در زمینههای مختلف سیاست خارجی با یدیگر همکاری داشتهاند.
بایدن گفت اولین کار برنز این است که اطمینان حاصل کند که پس از سالها حملات ترامپ به سازمانهای اطلاعاتی، فرآیند گردآوری و تحلیل اطلاعات دیگر تحتالشعاع سیاستبازی نیست.
رئیس جمهور منتخب در بیانیه ای در اوایل روز دوشنبه گفت که «آقای برنز، منعکسکننده باور عمیق من درباره ضرورت سیاستزدایی از فرآیندهای اطلاعاتی و قدردانی از متخصصان اطلاعاتی که به ملت ما خدمت می کنند است.»
بایدن به مشاوران امنیت ملی خود گفته است که می خواهد اطمینان حاصل کند که C.I.A. فرآیند گردآوری و تحلیل و تبیین اطلاعات، فارغ از چرخشهای سیاسی کار خود را ادامه دهد. بیل برنز به عدم حزبگرایی شهرت دارد و پستهای دیپلماتیک کلیدی را در دولتهای دموکرات و جمهوریخواه داشته است، تجربهای که احتمالاً تایید وی توسط سنا را تسهیل میکند.
اما مقامات سابق آژانس اظهار داشته اند که مهمترین ویژگی برای یک مدیر توانمند در سازمان اطلاعات، تخصص اطلاعاتی نیست، بلکه رابطه با رئیس جمهور است؛ که آقای برنز به خوبی این ویژگی را دارد.
رئیس جمهور ترامپ در طول مدت کار خود مکرراً نهادهای اطلاعاتی را تضعیف و مقامات مربوط را برکنار کرده است. به عنوان مثال وی یک بار مقامات اطلاهاتی را در تحلیل تهدیدهای امنیت ملی از سوی ایران "منفعل" و "ساده لوح" خوانده بود.
انتخاب برنز نشان می دهد که بایدن بر تهدیدهای سنتی امنیت ملی تأکید دارد. برنز تجربه طولانی در رابطه با ایران و روسیه دارد. وی در گشایش مذاکرات محرمانه با تهران در دولت اوباما که در نهایت به توافق هسته ای منجر شد، نقش مهمی داشت. توافقی که ترامپ در سال 2018 از آن خارج شد و برنز می تواند در کمک به دولت در شروع دوباره گفتگوها با تهران بسیار مهم باشد.
برنز در سال 2013 ، با انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران، گشایش دیپلماتیک ایران را احساس کرد. وی با با همکاری جیک سالیوان، که مشاور امنیت ملی بایدن خواهد بود، با مذاکرهکنندگان اصلی ایران دیدار کردند تا پارامترهای بنیادین یک توافق احتمالی را تعیین کند. این مأموریت موفقیت آمیز بود، و اگرچه دو سال دیگر طول کشید تا توافق نهایی حاصل شود، اما شاکله اصلی توافق برجام، همان چارچوب اولیهای بود که با معماری ویلیام برنز، جیک سالیوان، مجید روانچی و عباس عراقچی پیریزی شد؛ سپس جان کری و جواد ظریف به عنوان هدایتکنندگان تیمهای ایرانی و آمریکایی در مذاکرات طولانی و چندجانبه، آن را تکمیل کردند.
این تجربه به آقای برنز درک عمیقی از برنامه هسته ای ایران داده است و مقامات اطلاعاتی که این برنامه را رصد میکنند تقریباً در تماس روزمره با وی قرار میگیرند. آقای برنز همچنین از سال 2005 تا 2008 به عنوان سفیر در روسیه خدمت میکرد و به یک ناظر جدی رئیس جمهور ولادیمیر پوتین تبدیل شد. دخالت روسیه در انتخابات آمریکا یکی از مهمترین موضوعات اطلاعاتی در سالهای اخیر بوده است.»
برنز: فشار حداکثری یک قمار پرریسک است
برنز منتقد سیاست دولت «دونالد ترامپ» در مورد ایران بود و چندی پیش در مصاحبه با فرید زکریا از CNN سیاست موسوم به «فشار حداکثری» را «قماری پرریسک» خواند و گفت: «شما دیپلماسی اجبار را آغاز کردهاید بیآنکه کانال دیپلماسی وجود داشته باشد.»
وی افزود: «رئیسجمهور میگوید توافق بهتری میخواهد، اما واقعیت چیز دیگری به نظر میرسد، اینکه این دولت فروپاشی یا تسلیم رژیم ایران را دنبال میکند، که هیچکدام اینها واقعبینانه به نظر نمیرسد.»
سوابق بیل برنز
ویلیام جوزف برنز در چهارم آوریل سال ۱۹۵۶ به دنیا آمد. آخرین سمت او، قائم مقامى وزارت امورخارجه ایالات متحده آمریکا بود.
او از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱، به عنوان سفیر آمریکا در اردن مشغول به فعالیت بود. بعد از آن از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ نیز برنز در سمت دستیار ارشد وزیر خارجه در امور خاورنزدیک خدمت کرد. در سال ۲۰۰۵ برنز به عنوان سفیر آمریکا در روسیه عازم مسکو شد و تا سال ۲۰۰۸ به خدمت مشغول بود.
پس از آن برنز از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ به عنوان معاون سیاسى وزیر خارجه مشغول به کار شد و آخرین سمت برنز پیش از بازنشسته شدن نیز قائم مقامى وزیر امورخارجه در زمان وزارت جان کرى بود.
برنز داراى مدرک دکتراى روابط بین الملل از دانشگاه آکسفورد است که در قالب بورس مارشال آن را دریافت کرده است. به جز این، او سه مدرک دکتراى افتخارى هم گرفته است.
ویلیام برنز در جریان مذاکرات هسته اى ایران با گروه ۱+۵ نقشى بسیار مؤثر ایفا کرده است. او هدایتکننده هیئت آمریکایی که مسئول مذاکره محرمانه با تیم مذاکرهکننده ایرانى در کشور عمان بودند. این مذاکرات آنقدر مفصل و دقیق بود که بعدها به عنوان چارچوبى براى توافق هسته اى که به برنامه جامع اقدام مشترک معروف شد، انجامید و به همین سبب از جمله افرادی است که به عنوان معماران برجام شناخته میشوند. بیل برنز در اکتبر ۲۰۱۴ بازنشسته شد.
مذاکرات پشت پرده؛ روایت برنز از نامهنگاری اوباما و مقام معظم رهبری
برنز، در سال ۲۰۱۹ کتابی با عنوان «مذاکرات پشت پرده» منتشر کرده است و در آن پشت پردههایی از تلاشهای اوباما برای مذاکره با ایران، نامه وی به مقام معظم رهبری، مذاکرات هستهای ایران و گفتوگوهای محرمانه را روایت کرده است. (بخشهایی از روایت ویلیام برنز درباره مذاکرات محرمانه با ایران)
در بخشی از کتاب مذاکرات پشت پرده آمده است:
«در اوایل ماه مه، اوباما نامه طولانى محرمانه اى خطاب به آیت اللّه خامنه اى ارسال کرد. اوباما سعى داشت با نوشتن این نامه راهى باز کند. اگرچه این نامه باید کاملاً واضح و شفاف نوشته مى شد اما در نهایت به گونه اى نوشته شد که در صورت درز کردن به بیرون موجب ایجاد جنجال نشود. اوباما در این نامه بار دیگر بر سخنان خود در پیام نوروزى تأکید کرده بود. او در این نامه بر تصمیم آمریکا مبنى بر ممانعت از دستیابى ایران به سلاح هسته اى تأکید کرده و حمایت خود از موضع گروه ۱+۵ در وادار کردن ایران به دنبال کردن برنامه هسته اى صلح آمیز را اعلام کرده بود. او همچنین در این نامه تصریح کرد دولتش قصد دنبال کردن برنامه تغییر رژیم را نداشته و آماده است مذاکره با ایران را آغاز کند.
رهبر عالى ایران یک هفته بعد به نامه اوباما پاسخ داده و او نیز سعى کرد سر نخ را به دست بگیرد. نامه آیت اللّه خامنه اى زبان مبهمى داشت ولى حداقل براساس استانداردهاى انقلابیون ایران، تند و تیز و ارعاب آمیز محسوب نمى شد. اگر چه در آن نامه هیچ پاسخ روشنى به پیشنهاد اوباما براى گفتوگوى مستقیم داده نشده بود اما ما اینگونه برداشت کردیم آیت اللّه خامنه اى براى گفتوگو تمایل جدى دارد.
اوباما بلافاصله به نامه رهبر عالی ایران پاسخ داد. این بار نامه اوباما کوتاه تر بود و در آن پیشنهاد شده بود دو کشور گفتوگوهاى دوجانبهاى را به صورت مخفیانه آغاز کنند. اوباما در این نامه، من و پانیت تالوار را به عنوان نمایندگان آمریکا در مذاکره احتمالى معرفى کرده بود.»
برنز: براى عراقچى و روانچى احترام فوقالعادهاى قائلم
در بخش دیگری از کتاب بیل برنز آمده است: «این بار ریاست هیأت ایرانى را نه سعید جلیلی، بلکه مجید تخت روانچى و عباس عراقچى، معاونان وزیر خارجه برعهده داشتند. آنها نیز مانند ظریف از دانشگاه هاى غرب فارغ التحصیل شده بودند. روانچى فارغ التحصیل دانشگاه کانزاس بود و عراقچى از دانشگاه کنت انگلیس فارغ التحصیل شده بود. هر دوى آنها ایرانیانى بهشدت وطنپرست بودند. به آمریکایى ها به دیده شک و تردید مى نگریستند و در بیان مواضعشان سرسخت و لجوج بودند. بهزودى دریافتیم آنها در حل مشکل دیپلماتیک خلاق هستند. در طول ساعت ها مذاکره براى یافتن راه حلى عملى، طیف گسترده اى از هیجانات را تجربه کردیم. گاهى روى میز مى کوبیدیم یا از اتاق خارج مى شدیم و حتى گاهى درباره مخمصه اى که در آن گرفتار شده بودیم با هم شوخى مى کردیم.
اگرچه اعتماد عنصر گمشده روابط ایران و آمریکا بود، اما من احترام حرفهاى فوق العادهاى براى عراقچى و روانچى قائل بودم. البته معتقد بودم بیان علنى این احترام ممکن است موجب بالا بردن موضع آنها شود. عراقچى و روانچى دیپلماتهایى حرفهاى بودند نه ایدئولوگ (احتمالاً بر خلاف جلیلی که برنز در کتابش، وی را ایدئولوگ و جلسه مذاکره با وی را کسلکننده و بدون دستاورد توصیف کرده است). درعین حال هر دو آنها کاملاً به کشورشان متعهد بوده، به انقلابشان افتخار مى کردند و شدیداً مصمم بودند خود را در چارچوبهاى دیپلماتیک حفظ کنند.
اغلب درباره دشوارى هایى که در داخل ایران با آن مواجه هستند، بسیار محافظه کارانه حرف مى زدند. البته گاهى اوقات نیز مى گفتند که رهبرى عالى دارند که ممکن است بگوید: من که به شما گفته بودم. حالا ثابت شد که آمریکایى ها قابل اعتماد نیستند و اوباما هم به اندازه بوش به دنبال سیاست تغییر رژیم است.»