واشنگتن؛ نگران توافق پکن-تهران
به گزارش اقتصادنیوز ، نشنال اینترست به قلم محمد ایوب در گزارشی در این باره نوشت: اخیرا چین و ایران توافقنامه استراتژیکی را به امضا رساندهاند که قرار است به درازای ربع قرن تداوم داشته باشد. برخی ناظران بر این باورند که این توافق میتواند تغییردهنده بازی در خاورمیانه باشد و موقعیت چین در منطقه را به هزینه ایالات متحده مستحکم کند. همچنان که حدس زده میشود که این توافقنامه دست ایران را در مذاکراتش با دولت بایدن در مورد احیای برجام پرتر میکند. همچنین استدلال میشود در بلند مدت این توافقنامه فرصتی را برای ایران فراهم میکند تا خود را از شر فشارهای اقتصادی و استراتژیک ایالات متحده و متحدانش که اقتصاد و گسترش نفوذ سیاسیاش را در اطراف خاورمیانه محدود کرده، خلاص شود.
توافقنامه مذکور از سال 2016 مورد بررسی قرار داشت، اما امضای آن به دلیل نگرانیهای ایران مبنی بر تأثیر سوءاش بر روابط ایالات متحده و ایران و تأثیر منفی بر اجرای مفاد برجام که مشتمل بر لغو تحریمهای ایران بود، به تأخیر افتاد. خروج دونالد ترامپ، از توافق هستهای و اعمال مجدد تحریمهای حتی شدیدتر و همچنین رفتار دولت بایدن در مورد بازگشت به توافق، ایران را متقاعد کرده که اکنون زمان آن است که به واشنگتن علامت گذاری کنیم که گزینههای استراتژیک و اقتصادی دیگری نیز وجود دارد که دیگر نمیتوان مورد تحریم قرار بگیرند.
در حالی که جزئیات این توافق علنی نشده، معمولاً تصور بر آن است که مفادش نسبت به پیشنویس هجده صفحهای سال گذشته که در نیویورکتایمز منتشر شد، تغییر نکرده است. چین طی بیست و پنج سال 400 میلیارد دلار در زمینههایی چون بانکداری، ارتباطات، بنادر، راهآهن، مراقبتهای بهداشتی و فنآوری اطلاعات سرمایهگذاری خواهد کرد و در ازای آن از تخفیف برای خرید نفت ایران و مواردی دیگر برخوردار خواهد بود.
با اینکه این تفاهم یک اعلام موضع قاطع و مستمسکی برای ارسال پیامی واضح برای رقیب به شمار میرود، باید دید که تا چه میزان از این برنامه بلندپروازانه در طول بیستوپنج سال آینده محقق خواهد شد، به ویژه آنکه سیاستهای پکن و تهران، هیچکدام در خلا شکل نمیگیرد و از جانب مختلف با محدودیت مواجهند. آشکار است که این توافقنامه برای طرف چین با پروژه جاده ابریشم گره خورده و این فرصت را فراهم میکند تا ایران را هم در مدار جاده ابریشم چینی قرار دهد. همچنین ابزاری برای ارسال این پیام به واشینگتن است که پکن از نفوذ در مناطقی که آمریکا آنها را برد استراتژیک خود میداند، نمیهراسد.
برای طرف ایرانی، این توافقنامه راهی به سوی رهایی از تلاشهای آمریکا برای مهار اقتصادی و استراتژیک این کشور قلمداد میشود. این مسئله برای ایران به خصوص در این مقطع زمانی اهمیت دارد، چرا که تهران و واشنگتن گرفتار یک بازی پیچیده در زمینه احیای برجام هستند و هر دو طرف منتظرند ببینند چه کسی اول چشمک میزند. ایران، که مورد حمایت چین و روسیه قرار دارد، اظهار داشته از آنجا که ایالات متحده تعهد خود را در قبال برجام به طور یک جانبه لغو کرده، لذا ابتدا باید به توافقنامه برگردد و همه تحریمها را لغو کند، نه اینکه انتظار رود ابتدا ایران به محدودیتهای هستهای خود برگردد. این در حالی ست که ایالات متحده اصرار دارد که ایران پیش از آنکه در فکر رفع تحریمهای واشینگتن باشد، ابتدا باید محدودیتهای اعمال شده توسط برجام را اجرا کند. فشارهای داخلی (بالاخص از سوی کنگره) و خارجی بر تردید و بیرغبتی دولت بایدن برای برداشتن گام اول افزوده است. تهران توافقنامه استراتژیک چین و ایران را راهی برای تقویت موقعیت چانهزنی خود در برابر ایالات متحده در مورد این موضوع میداند -با نشان دادن اینکه ایران گزینههای اقتصادی و استراتژیک دیگری نیز در اختیار دارد و برای تامین منافع ملی و دولت نیازی به وابستگی به حسن نیت آمریکا و اروپا ندارد.
با این حال، توسعه روابط آنها دچار محدودیتهای عمدهای است که نه چین و نه ایران نمیتوانند آن را نادیده گیرند. علیرغم تنش چین با ایالات متحده در مورد موضوعات استراتژیک، به ویژه در رابطه با منطقه هند و اقیانوس آرام، این کشور درگیر شبکهای از مبادلات اقتصادی با ایالات متحده است و در صورتی که رفتار ایران را مغایر با اهداف اقتصادیش ببیند، حمایت از ایران را فراتر از مواردی محدود پی نخواهد گرفت.
علاوه بر این، پکن تمایلی به رویارویی استراتژیک با ایالات متحده در منطقه خاورمیانه ندارد، چرا که میتواند تنشهای دو جانبه را در سراسر جهان به ویژه در دریای چین جنوبی افزایش دهد. ضمن آنکه چین دارای منافع قابل توجه اقتصادی در خلیج فارس است. دو رقیب اصلی ایران در منطقه، عربستانسعودی و اماراتمتحدهعربی، عمدهترین تأمینکنندگان نفت خلیج فارس چین هستند و پکن نمیخواهد به بهای رابطه با ایران خدشه بر این روابط وارد شود. شایان ذکر است وزیر امور خارجه چین در سفری که منجر به امضای توافق نامه استراتژیک در تهران شد، از ریاض و ابوظبی هم دیدار کرد.
در تحلیل نهایی، ایران علاقهمند به احیای برجام و لغو تحریمها توسط واشنگتن و متحدان اروپاییاش است، چرا که اساسا برای بهبود و رشد در حوزههای تجاری، سرمایهگذاری مستقیم خارجی و انتقال فناوری نیاز به روابط گسترده اقتصادی دارد. حضور چینیها، که به بهای تخفیف در فروش نفت تمام میشود، نمیتواند در بلندمدت جایگزین مناسبی برای آنچیزی باید که با روابط مناسب با غرب حاصل میشود.
چین و ایران هر دو علاقهمندند روابط دوجانبه خود را تعمیق بخشند تا بتوانند اهرم فشار بیشتری در مقابل ایالات متحده در دست داشته باشند. با این حال، چنین ملاحظاتی محدودیتهای خود را دارند و به خودی خود نمیتوانند به عنوان اساس یک رابطه استراتژیک پایدار نقشآفرینی کنند. با این همه، ممکن است ملاحظات کوتاه مدت، نتایج طولانی مدتی را هم در پی داشته باشد کند و رابطه همکارانه مبدل به عادت روزمرهشان شود. به همین دلیل است که واشنگتن باید به توافقنامه استراتژیک چین و ایران توجه داشته باشد و این واقعیت را دریابد که زمانی از توافق هستهای خارج شد که ایران به طور کامل به آن متعهد بود و اکنون باید بدون تأخیر و بدون اصرار بر پیش شرطها به برجام بازگردد.