چالش تازه غرب/ بریکس می تواند جایگزین گروه هفت شود؟
به گزارش اقتصادنیوز، پس از پایان نشست 2023 بریکس که در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی برگزار شد، بیانیه رسمی اجلاس سران اعلام کرد که در ژانویه 2024 این نهاد با تکیه بر اقتصادهای بازار نوظهور به قول رئیس جمهور چین توسعه "تاریخی" را انجام می دهد و پنج عضو جدید را می پذیرد؛ بازیگرانی چون مصر، اتیوپی، ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی (آرژانتین نیز برای پیوستن به آن دعوت شد، اما خاویر مایلی، رئیس جمهوری جدید این پیشنهاد را رد کرد). بریکس 26 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی و 40.8 درصد از جمعیت جهان را به خود اختصاص داده است. بریکس بیش از یک مجمع اقتصادی است، زیرا اعضایش به ایجاد «نظم بینالمللی جدید، عادلانهتر و یک نظام چندجانبه اصلاحشده» متعهد هستند. از منظر اعضای این گروه، بریکس به عنوان وزنه تعادل است تا جانشین سلطه غرب از نظر اقتصادی و سیاسی شود.
درباره رقیب گروه هفت
از منظر اقتصادی، عضویت جدید 2.6 تریلیون دلار اضافی به تولید ناخالص داخلی لضافه خواهد کرد با این حال، در حالی که بریکس به عنوان یک گروه اقتصادی قابل توجه است، اما در مقایسه باید گفت که گروه هفت همچنان بر تولید جهانی تسلط دارد و 43.2 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را تشکیل می دهد.با این حال، اگر پیشبینیها درست باشد، اهمیت اقتصادهای گروه هفت در دهههای آینده کاهش مییابد، در حالی که پیشبینی میشود بسیاری از اقتصادهای بریکس رشد قابل توجهی داشته باشند. این امر به ویژه در رابطه با اعضای جدید مانند مصر و اتیوپی که گفته می شود تا سال 2050 به ترتیب 635 و 1170 درصد از نظر تولید ناخالص داخلی رشد کنند، صادق است.
آنگونه که ژئوپلتیکال المانیتور نوشته، بریکس از منظر تجاری، بیش از 43 درصد از تولید جهانی نفت را به خود اختصاص داده و ظرفیت آن را دو برابر کرده و با پذیرش عربستان سعودی، ایران و امارات، دسترسی ژئواستراتژیک خود را به خاورمیانه افزایش می دهد. علاوه بر این، گروه توسعه یافته اکنون 25 درصد از صادرات جهانی را به خود اختصاص داده اند، در حالی که چهار عضو اصلی 72.5 درصد از ذخایر جهانی مواد معدنی کمیاب خاکی را در اختیار دارند و کنترل می کنند، و چین به تنهایی 85 درصد از کل خاک های تصفیه شده جهانی را در سال 2020 تولید می کند. در نهایت گروه جدید بریکس که اکنون 45٪ از جمعیت جهان را تشکیل می دهد ، به رشد اقتصادی و اهمیت ژئواستراتژیک ادامه خواهد داد و مرکز ثقل اقتصادی را به سمت جنوب جهانی تغییر می دهد.
جنوب در برابر نظم جهانی
با این حال، بریکس جاهطلبیهای خود را به یک دستور کار اقتصادی محدود نمیکند، بلکه بیشتر به دنبال استفاده از وزن اقتصادی جمعی خود برای پیگیری جاهطلبی سیاسی گستردهتر است. بریکس با اعتقاد به اینکه پیشرفت کشورهای نوظهور و در حال توسعه توسط نظم اقتصادی و سیاسی غرب محور درگیر محدودیت می شود، اقدامات متعددی را برای ایجاد تعادل مجدد و مقابله با نظم جهانی موجود در کنار نهادهای خود انجام داده است.به ویژه به منظور کاهش وابستگی به بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول - موسساتی که از لحاظ تاریخی توسط اروپاییها و آمریکاییها رهبری میشوند و اغلب به دلیل عدم شفافیت و برنامههای تعدیل ساختاری سخت مورد انتقاد بریکس قرار دارند
از منظر دیپلماتیک، میزبانی اجلاس سالانه بریکس به این گروه اجازه می دهد تا در مورد موضوعاتی که معتقدند برای اقتصادهای بازار نوظهور اهمیت ویژه ای دارند، دیدار و گفتگو کنند. به طور نمادین، این سیگنالی به غرب و بهویژه کشورهای گروه هفت میفرستد که دیگر به طور انحصاری دستور کار جهانی را از طریق عضویت در مجامع انحصاری اقتصادی و مالی خود کنترل نمیکنند.با این حال، اگرچه تعدادی از اعضای بریکس مشتاق اصلاح نظام پولی بینالمللی و به چالش کشیدن سلطه دلار آمریکا هستند، اما روشن نیست که چگونه این امر محقق خواهد شد. در حالی که ایجاد یک ارز مشترک بریکس در تئوری آسیب پذیری در برابر نوسانات مبادله دلار را کاهش می دهد. با توجه به فقدان همگرایی اقتصاد کلان که به طور گسترده برای یک ارز مشترک موفق بسیار مهم تلقی می شود، اجرای ارز بریکس در بهترین حالت، در سال های دور محقق می شود. به گفته بانک تسویه بینالمللی، با رد هر گونه چشماندازی برای کاهش ارزش دلار، دلار آمریکا همچنان ارز اصلی است و تقریباً 90 درصد از کل معاملات ارزی را تشکیل میدهد.
چالش های بریکس
با این حال بریکس با چالش داخلی و ژئوپلیتیکی مواجه است که هم یکپارچگی عمیق تر و هم در نهایت توانایی این گروه را برای تغییر موازنه قدرت جهانی به نفع خود محدود می کند.در حالی که قدرت جمعی اقتصادهای بریکس قابل بحث نیست، اهرم گروه ها در صحنه بین المللی به شدت به اقتصاد 17.9 تریلیون دلاری چین وابسته است که 62.9 درصد از تولید اقتصادی گروه ها را تشکیل می دهد. این وابستگی به دلایل متعددی مشکل ساز است، نه تنها به این دلیل که چین را به طور نامتناسبی در درون خود گروه قدرتمند می کند، بلکه پویایی قدرت دوجانبه بین چین و هند قابل توجه است. در حالی که چین و هند در مورد نیاز به ایجاد توازن مجدد در توزیع قدرت جهانی به عنوان ابرقدرت های اقتصادی رقیب و رقبای ژئواستراتژیک توافق دارند، روابط دوجانبه اغلب تیره است. از همین رو اگر چین و هند نتوانند در باب یک مسیر مشترک به توافق برسند، پیش بینی توافق در باب مسیر گسترده تر دشوار است؛ این وضعیت می تواند پتانسیل بریکس را به چالش بکشد.
دوم، با پیشبینی چین به عنوان بزرگترین اقتصاد جهانی در سالهای 2050 و 2075، بادهای مخالف قابل توجهی که اقتصاد این کشور را ردگیر کرده، می تواند خطرناک باشد و بر تولید ناخالص ملی این کشور تاثیر بگذارد.علاوه بر این، عدم اطمینان اقتصادی همراه با افزایش تنشهای ژئوپلیتیکی، به ویژه بین چین و ایالات متحده، شرکتها را به سمت کاهش مواجهه خود با چین سوق میدهد.به باور ناظران، اعضای بریکس از نظر اقتصادی قوی هستند، اما از نظر ژئوپلیتیک ضعیف، این نهاد ممکن است نظم جهانی را دوباره متعادل کنند، اما فکر کردن درباره جایگزینی اش نادرست است. ترکیب التقاطی سیستمهای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگیدشواریهای مرتبط با دستیابی به یک زمینه مشترک در هر نظام جدید حکومتداری جهانی را آشکار میسازد. در مقابل، سیستم تحت سلطه غرب که آنها به دنبال مقابله با آن هستند، اگرچه کامل نیست، اما بسیار همگن تر است، بر اساس نظم مبتنی بر قانون به خوبی تثبیت شده است.