رموز کودتای نرم ارتش پاکستان/ چرا مهرههای برنده، بازنده شدند؟
به گزارش اقتصادنیوز، رایدهندگان پاکستانی خواهان تغییر هستند. این پیامی بود که انها 8 فوریه، برای رهبرانشان داشتند. در چنین چارچوبی، نامزدهای مستقلی که با عمران خان، نخست وزیر سابق زندانی و رهبر حزب تحریک انصاف پاکستان (PTI) همسو بودند، کرسی های متعدد پارلمانی را به دست آوردند و ضربه ای به حزب مسلم لیگ پاکستان (PML-N) و متحدانش وارد کردند. با این حال ارتش در آستانه انتخابات از حزب مسلم لیگ حمایت کرد. از آن زمان، این حزب و حزب مردم پاکستان (PPP) برای تشکیل دولت ائتلافی گرد هم آمده اند و شهباز شریف رهبر حزی مسلم لیگ برای دومین بار به عنوان نخست وزیر انتخاب شد. ناظران می گویند فارغ از هر دولتی که ظهور کند، نتیجه انتخابات ماه گذشته نشانی فراتر از خواست احزاب سیاسی رقیب است، این کازار نشان داد که ارتش چگونه می تواند با نادیده گرفتن مطالبه جامعه، رای خود را به کرسی بنشاند. نشریه فارن افزر تحلیلی را در این باره منتشر کرده است. اقتصادنیوز این تحلیل را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست تحت عنوان«قربانی تازه ارتش پاکستان/ پشت پرده معامله سیاستمداران و نظامیان در اسلام آباد» منتشر شد و در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.
ارتش پادشاه ساز پاکستان
از دیگر شکستهای مشترک همه احزاب جریان اصلی، سرمایهگذاری ناکافی در بسیج رای دهندگان زن است. پاکستان یکی از بزرگترین شکاف های جنسیتی در مشارکت رای دهندگان در میان دموکراسی های سراسر را جهان دارد. این امر نه تنها به دلیل این واقعیت است که سیاست عمدتاً تحت سلطه مردان است، بلکه به دلیل محدودیتهای اجتماعی حاکم بر استقلال و تحرک زنان است. بین سال های 2018 تا 2024، بیش از 11 میلیون زن به فهرست های انتخاباتی اضافه شدند که شکاف جنسیتی در ثبت نام رای دهندگان را کاهش داد. حزبی که استراتژیک فکر می کند تلاش دارد با زنان تماس بگیرد و آرای آنها را تضمین کند. با این حال، هیچ یک از احزاب جریان اصلی در مبارزات انتخاباتی مسائل مربوط به زنان را برجسته نکرد یا اقدامات هدفمندی را برای جلب زنان انجام نداد. در کشوری با سطوح بالای نابرابری جنسیتی، سیاستهایی که با هدف از بین بردن این شکاف انجام میشود، میتواند راه درازی در پیش داشته باشد. همانطور که یک رای دهنده زن در یک گروه متمرکز در لاهور در سال 2018 به من گفت: "هیچکس در مورد درخواست رای با زنان صحبت نمی کند - تمام تاکتیک های متقاعد کننده برای مردان استفاده می شود." همانطور که شکاف جنسیتی ثابت در مشارکت رای دهندگان در سال 2024 نشان می دهد، این گزاره تغییر نکرده است. در واقع، در چندین حوزه انتخابیه، شکاف جنسیتی در مشارکت بسیار بیشتر از حاشیه پیروزی عریان بود.
مسیر رسیدن به قدرت ملی در پاکستان از استان پنجاب می گذرد که سهم زیادی از کرسی های پارلمان را دارد. حزب تحریک انصاف، به طور غیرعادی، به عنوان یک حزب مردمی در استان شمال غربی خیبر پختونخوا فعالیتش را آغاز کرد.این حزب بدون داشتن شبکه های محلی قوی در پنجاب، تلاش داشت تا آرای رای دهندگان را با حمایت نظامی جذب کند و به شدت به نامزدهای مستقلی که موافق همسویی با حزب بودند، تکیه داشت. این استراتژی با پیروزی حزب تحریک انصاف در سال 2018 نتیجه داد. اما نامزدهای مستقلی که این حزب بسیج کرد - که بسیاری از آنها وزرای سابق بودند - به شدت با پیام حزب "تغییر" در تضاد بودند. سیاست پاکستان درگیر چالشی جدی است. هیچ حزب جریان اصلی نمی تواند به طور معتبر ادعا کند که در برابر نقش ارتش در سیاست ایستادگی می کند، از همین رو بسیاری متقاعد شده اند که انجام این کار با بقای سیاسی آنها در تضاد خواهد بود. با این حال نشانه هایی وجود دارد که این وضعیت ممکن است در حال تغییر باشد. نمایش ضعیف حزب مسلم لیگ در سال 2024 نشان میدهد که اتکای به ارتش بهعنوان پادشاهساز نمیتواند ضمانتکننده فرمانروایی مردمی باشد.
ائتلافی غیر ممکن
ارتش پاکستان قوی است: در نظرسنجیها از سطح بالایی از اعتماد عمومی برخوردار است و در قیاس با نهاد دیگر - از جمله قوه قضائیه، رسانهها یا دولت- دارای محبوبیت است. نارضایتی گسترده عمومی از ارتش پس از انتخابات سرنوشت ساز سال 1970، که در آن رای دهندگان نشان دادند ارتش را نمی خواهند هیچ وقت به سان امروز برجسته نبوده است. جنگ بعدی در سال 1971 که به شکست نظامی پاکستان غربی و استقلال بنگلادش منجر شد، با تلاشهای هماهنگ و تا حد زیادی موفق برای بازگرداندن قدرت نظامی و وجهه عمومی، از جمله از طریق افزایش هزینههای دفاعی، توجیه گشت. امروز تحلیلگران در رسانه های خارجی و داخلی اعتراضات به دستگیری خان و همچنین نتایج انتخابات پارلمانی سال 2024 را شاهدی از عدم محبوبیت ارتش می دانند. این تحولات همچنین ممکن است نشان دهنده تغییر احساسات در پنجاب باشد که به طور سنتی طرفدار جزیان نظامی است. با این حال، تا کنون، حزب تحریک انصاف و حامیانش به طور کامل از مبارزات طولانی مدت و مخالفت ها علیه افراط نظامی در مناطق پیرامونی پاکستان جدا مانده اند.
همه احزاب سیاسی بزرگ در مقطعی از دخالت ارتش در سیاست های انتخاباتی ابراز تاسف کرده اند، اما در مقطعی دیگر از رویکرد نظامیان سود می برند. هیچکدام نارضایتیهای علیه زیادهرویهای ارتش را جدی نگرفتهاند. در واقع، زمانی که احزاب خودشان در قدرت هستند، تمایل دارند در سرکوب صداهای مخالف با ارتش هم صدا شوند.حزب تحریک انصاف به دنبال راه حل های قانونی و بسیج اعتراضات مردمی علیه تقلب در انتخابات در حوزه های انتخابیه در خیبر پختونخوا، پنجاب و سند است. رهبری حزب ادعا می کند که بیش از 170 کرسی به دست آورده که برای تشکیل مستقل دولت کافی است. در همین حال، اعتراضات موازی توسط احزاب قومگرای بلوچ و پشتون ادامه دارد؛ همان هایی که ادعا میکنند سهم حق خود را از کرسیهای تقلب در آرا از دست دادهاند و پوشش رسانهای بسیار کمتری دریافت میکنند. تنش ها در بلوچستان و خیبر پختونخوا، جایی که اعتراضات انتخاباتی به شدت سرکوب شده، بالا است. برای مثال، محسن داور، رهبر ملی گرایان پشتون و تظاهرکنندگان دیگر در 10 فوریه در وزیرستان شمالی در حالی که به طور مسالمت آمیز نسبت به تأخیر در انتشار نتایج انتخابات محلی اعتراض می کردند، هدف گلوله قرار گرفتند و زخمی شدند. اگر حزب تحریک انصاف واقعاً مایل به موضع گیری در برابر ارتش باشد، گشایش واقعی زمانی محقق می شود که میان احزاب قوم گرا و جنبش های مردمی اتحاد برقرار شود.این نوع ائتلافی است که برای قرار دادن سیاستمداران منتخب دموکراتیک در موقعیتی قدرتمند در برابر ارتش لازم است. حزبی که فراتر از جنگ قدرت غیرنظامی-نظامی را در مرکز می بیند و از پتانسیل جنبش های مردمی در پیرامون بهره می برد، می تواند توازن قدرت را در سیاست پاکستان تغییر دهد.