بزرگترین مانع پیش راه اقتصاد ایران برای دولت چهاردهم/ سیاست خارجی باید غیرهزینهزا و درآمدزا باشد
عکس: اکوایران/ دانیال شایگان
به گزارش اقتصادنیوز، در رقابتهای چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران، یکی از مهمترین موضوعاتی که همه نامزدها مطرح میکنند و در افکار عمومی هم مطرح هست، این است که مشکل اساسی در جامعه ایران مسئله اقتصاد و معیشت مردم است. بحث بر سر این است که همه نامزدها قصد دارند که اقتصاد را درست کنند؛ اما این اقتصاد را چگونه میتوان درست کرد؟ حسین علایی، استاد دانشگاه در گفتوگو با اقتصادنیوز به این سوال پاسخ داده است.
او با تاکید بر اینکه «نقطه آغاز و بزرگترین مانعی که باید از پیش راه اقتصاد برداشت تا بتوان آن را به سمت اصلاح هدایت کرد و توسعه اقتصادی را در دستور کار گذاشت، رفع فشارهای خارجی است.» بیان کرد: موضوع سیاست خارجی از همین جهت اهمیت پیدا میکند.
به گفته علایی، «اگر ایران تحریم نبود وضعیت اقتصادش متفاوت بود؛ اگر ایران دائم درگیر پروندههایی مثل هستهای و سایر پروندهها در مراکز بینالمللی نبود، خیلی از مسائلش حل میشد. فرض کنید ایران اگر میتوانست بدون مشکل نفت و گاز خود را صادر کند، بلافاصله حداقل ۲۰ درصد هزینههایش کاهش پیدا میکرد.»
استاد دانشگاه معتقد است: اگر ایران بتواند ۱۰۰ میلیارد دلار در سال فروش انرژی و دیگر منابع را داشته باشد، هزینههاش ۲۰ درصد پایین میآید. هزینههایش پایین بیاید، یعنی ۲۰ میلیارد دلار به درآمد ایران اضافه شده است؛ با ۲۰ میلیارد دلار میتوان یک کشور کوچک را اداره کرد.
علایی افزود: بنابراین بزرگترین مانعی که بر سر توسعه اقتصادی ایران و بر سر معیشت مردم وجود دارد، مسئله سیاست خارجی است. لذا باید سیاست خارجی را در اولویت قرار داد و پرداختن به آن باید یک موضوع اساسی باشد. حال چگونه میتوان به این موضوع پرداخت، از مباحث مهمی است که وجود دارد.
علایی با اشاره به اینکه مهمترین معیاری که از سوی رئیس جمهور آینده باید برای اتخاذ سیاست خارجی مطرح باشد این است که مدلی از سیاست خارجی را اتخاذ کند که هزینههای مردم را افزایش ندهد، بلکه به افزایش درآمد مردم و حل مشکل معیشت آنها کمک کند، تاکید کرد: بنابراین سیاست خارجی غیرهزینهزا و درآمدزا باید اتخاذ شود تا مشکلات کشور حل شود. گام اول در توسعه اقتصادی و حل مسائل فوری مردم مثل معیشت اتخاذ نوعی از سیاست خارجی است که بتواند تحریمهای عظیمی را که آمریکاییها برای از پا درآوردن ایران وضع کردهاند و بعضی از کشورهای اروپایی مهم و قدرتمند نیز با آنها همراهی میکنند یا از بین ببرد و مرتفع بکند و یا اینکه جلوی تداوم تحریمها را بگیرد.
استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه از زمان روی کار آمدن جو بایدن تا به امروز ۷۰۰ تحریم غیر هستهای علیه ایران وضع شده، افزود: یعنی شرایط بسیار سختی را ایجاد کردند و این فشار را ادامه میدهند. هدف آمریکاییها و دیگر قدرتها از این فشارها این است که ایران قوی نشود و تضعیف شود.
وی تبیین کرد که «مهمترین مؤلفه قدرت هر کشوری، قدرت اقتصادی است. قدرت اقتصادی هم پشتوانه قدرت نظامیست و هم باعث انسجام و عزت ملی و اعتبار ملی میشود. اگر کشوری از نظر قدرت اقتصادی ضعیف شود، در سایر مولفههای قدرت هم دچار مشکل خواهد شد.»
علایی معتقد است «رضایت مردم مسئله بسیار مهمی است و اگر مردم در معیشتشان دچار مشکل شوند، انسجام اجتماعی از دست میرود، سرمایه اجتماعی کاهش پیدا میکند، رابطه بین ملت و دولت تضعیف میشود و در نهایت خطر بزرگی از نظر امنیت ملی ایجاد میشود.»
کارشناس مسائل سیاسی در ادامه توضیح داد: به نظر من آمریکاییها و قدرتهای بزرگ تضعیف ایران را هدف قرار دادهاند و آن چیزی که میتواند این مسئله را حل کند، بحث سیاست خارجی است. اما اینکه چگونه میشود با توجه به برنامههایی که آمریکاییها و قدرتهای بزرگ دارند، مدلی از سیاست خارجی اتخاذ کرد که ایران بتواند موانع را از سر راه بردارد و به مسئله اصلی کشور که توسعه اقتصادی است، بپردازد، مسئله دیگری است.
راه حلی برای امنیت منطقه
امروز که منطقه در تنش بسر میبرد و بیم گسترش تنش و جنگ وجود دارد، این مسئله مطرح شده که آیا اولویت سیاست خارجی ایران همچنان رفع فشارها است یا در دوره فعلی باید متمرکز بر امنیت منطقه باشد؟ حسین علایی در این رابطه گفت: ثبات منطقهای هم هدف ایران است و هم آمریکاییها نمیخواهند جنگی که اسرائیل علیه فلسطینیها شروع کرده تاحدی گسترش پیدا بکند که بقا و امنیت اسرائیل دچار خطر شود. هرچند گسترش جنگ میتواند سایر دولتها را نیز دچار مشکل بکند و به آنها آسیب برساند، ولیکن گسترش جنگ بیشترین ضربه را به خود اسرائیل خواهد زد.
وی افزود: امروز اسرائیل فقط در غزه و برخی مناطق دیگر مانند رفح درگیر است و به قتلعام مردم دست میزند، اما اگر این رژیم با هدفهای دیگری هم درگیر شود، شرایط برای اسرائیل سخت خواهد شد.
علایی توضیح داد: در ماههای اخیر که در باب المندب، خلیج عدن و در مسیر دریای سرخ ناامنی ایجاد شده، آمریکاییها همراه با برخی کشورهای دیگر مانند انگلیسیها تمام توان نظامیشان را به کار گرفتهاند تا در آنجا امنیت برقرار کنند. حال تصور کنید که درگیریها گسترش پیدا کند و خلیج فارس هم ناامن شود، در این صورت با وضعیت پرخطر و پرتنشی مواجه میشویم و هم کشورهای منطقه و هم آمریکا آسیب خواهند دید.
استاد دانشگاه همچنین معتقد است که «این فضا، قدرت مذاکره به ایران میدهد؛ چون ایران میتواند در ایجاد ثبات منطقهای نقشآفرینی موثر داشته باشد و این مسئله قدرت چانهزنی را در اختیار ایران قرار میدهد تا بتواند در ثبات منطقهای و گسترش امنیت منطقه با توجه به توان میدانیاش تأثیرگذار باشد.»
وی افزود: در عین حال یک ظرفیت برای مذاکره هم ایجاد میشود و در این شرایط، ایران میتواند در پای میز مذاکره قویتر ظاهر شود؛ البته به شرط آنکه مذاکرهکنندگان قوی باشند و نسبت به ضعفهای آمریکا آگاه باشند.