سیاست شکست خورده بایدن در خاورمیانه-2

حماس دست بایدن را خواند؛ واشنگتن گل به خودی زد/ صلح در غزه دور از دسترس؟

کدخبر: ۶۶۲۹۶۶
اقتصادنیوز: گروهی از تحلیلگران مدعی اند که فعلا صلح در غزه محقق نمی شود چرا که تحولات میدان جنگ مانع از آن شده تا طرفین درگیر بتوانند به اجماعی دست یابند. از یک طرف اهداف اعلامی اسرائیل محقق نشده و از طرفی دیگر، حماس به میانجی ها اعتمادی ندارد، گزاره هایی که در طول تاریخ نیز رایزنی ها برای صلح را بی نتیجه کرد.
حماس دست بایدن را خواند؛ واشنگتن گل به خودی زد/ صلح در غزه دور از دسترس؟

به گزارش اقتصاد نیوز، 31 مه، جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، پیشنهادی سه مرحله ای برای پایان دادن به جنگ در نوار غزه را اعلام کرد.

او ابتدا خواستار آتش بس موقت شد که به عقب نشینی نسبی نیروهای اسرائیلی، تبادل محدود گروگان ها و ارسال کمک ها متمرکز بود. سپس مذاکرات آغاز  و در صورت موفقیت، به مرحله دوم منتهی می‌شود که شامل توقف دائمی تنش ها، عقب‌نشینی کامل و مبادله کامل گروگان‌ها می‌شود. در مرحله نهایی، تلاش‌ها برای بازسازی غزه و تبادل بقایای گروگان‌های اسرائیلی کلید خواهد خورد.

علیرغم هیاهویی که به واسطه این طرح ایجاد شد، این پیشنهاد تنها یکی از پیشنهاداتی بود که از زمان شروع جنگ ارائه شده است. در واقع، اسرائیل و حماس پیشتر طرح‌های مشابه مصر و قطر را رد کرده بودند. طرح بایدن نیز مانند دیگر پیشنهادها، شکست خورده است. اگرچه ابتکارات ارائه شده زمینه ساز صلح نشدند، اما نشان‌دهنده تلاش‌هایی برای پایان دادن به رنج مداوم ناشی از جنگ هستند.

 فارن افرز درباب سیاست شکست خورده آمریکا در خاورمیانه و به طور مشخص غزه، یادداشتی را منتشر کرده، اقتصادنیوزاین یادداشت را در سه بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان «باخت پرهزینه بایدن/ معمای بن بست در غزه/ چرا اسرائیل و حماس تن به آتش بس نمی دهند؟» منتشر شد و در ادامه بخش دوم آمده است.

معمای شکست توافق صلح در غزه

فرض اشتباه دیگر در مورد مذاکرات صلح این است که این فرایند با حسن نیت انجام می شود. حتی اگر طرفین درگیری به توافق نرسند، فرض بر این است که آنها برای دستیابی به یک توافق قابل قبول متقابل تلاش کرده اند. اگر درست باشد، ممکن است رایزنی ضرری نداشته باشد. با این حال، واقعیت پیچیده تر است. طرفین درگیر می توانند با نیتی بد مذاکره کنند، به طوری که به نظر می رسد به راه حل علاقه مند هستند در حالی که در واقع به دنبال شکست مذاکرات هستند. جنگ طلبان غیر صادق می توانند از زمان به دست آمده از گفتگو برای مسلح شدن و سازماندهی مجدد، برای انحراف سرزنش سیاسی برای جنگ یا تبلیغ استفاده کنند.  بنابراین، مذاکره راهی برای مبارزه با جنگ‌ها می‌شود، نه فقط برای پایان دادن به آنها.

این پویایی از سال 1951 تا 1953، در خلال مذاکرات در کائسونگ و پانمونجوم برای پایان دادن به جنگ کره مشاهده شد. ویلیام واچر، روانشناس ارشد هیئت فرماندهی سازمان ملل متحد (UNC)، خاطرنشان کرد که از آنجایی که کره شمالی و چین "در دستیابی به اهداف خود در میدان نبرد کره ناموفق بوده اند، به میز کنفرانس روی آوردند. اهداف آنها خریدن زمان برای بازسازی و تقویت نیروهای شان است، ایالات متحده که رهبری هیئت UNC را برعهده داشت نیز در طول این گفتگوها زمان را به تعویق انداخت و در عین حال به دنبال نشان دادن این واقعیت به متحدان خود بود که مایل است به دیپلماسی فرصت دهد. اما فضای سیاسی بیشتری برای ادامه جنگ ایجاد کرد.

چانه زنی زمانی صادقانه است که طرفی گزینه دیگری نداشته باشد؛ یعنی زمانی که میدان نبرد به وضوح نتیجه احتمالی جنگ را آشکار کرده باشد. هنگامی که این اتفاق افتاد، یکی از طرف‌های درگیری، به طور مستقل به دنبال مذاکره خواهد بود، فارغ از این که در موضع ضعف قرار بگیرد یا نه.

بدون این عوامل - و امید به پیروزی – راه رایزنی‌ها مسدود می‌شود. اجبار به گفتگو در زمانی که میدان نبرد مسیر درگیری را آشکار نکرده ، می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد.این سناریو در باب غزه صدق می کند. اسرائیل و حماس در حال حاضر آماده دستیابی به توافقی قابل قبول دوجانبه نیستند. معاملات تنها زمانی می توانند موفقیت آمیز باشند که همه طرفین مایل به پذیرش شرایط یکسان باشند و معتقد باشند که شرایط رعایت خواهد شد. هیچ یک از این شرایط در حال حاضر برقرار نیست. در عوض، هدف اساسی هر یک از طرفین از 7 اکتبر متزلزل نشده است: حماس می خواهد به عنوان یک نهاد سیاسی و نظامی باقی بماند و اسرائیل تلاش دارد این گروه را کنار بزند. صرف نظر از هر گونه تغییر احتمالی در مواضع متخاصمان در مورد حضور نیروهای اسرائیلی در غزه، حق بازگشت فلسطینیان، یا امکان تداوم راه حل دو دولتی - که خود مسائل حل نشدنی هستند - مواضع اساساً ناسازگار در مورد آینده حماس مانع از توافق می شود.

1

راه به ناکجاآباد

طرف‌های درگیر به احتمال زیاد بر این باورند که توافق صلح زمانی محقق خواهد شد که یک طرف در موضع ضعف باشد یا عدم توافق پرهزینه. در حال حاضر هیچ یک از این شرایط در غزه وجود ندارد. عملیات رفح که در اوایل ماه مه آغاز شد و برای و هدفش نابودی حماس بود، بی نتیجه مانده است. به نظر می رسد حماس همچنان مایل به جنگیدن است و تقاضایش برای خروج کامل اسرائیل از غزه، حتی در ماه جولای، گواه این واقعیت می باشد.

در واقع، حملات اسرائیل علیه غیرنظامیان فلسطینی حمایت سیاسی از حماس را افزایش داده ، که در واقع می تواند قوی تر شود و در نتیجه احتمال پایبندی اعضای این سازمان به توافق را کاهش دهد.هم اسراییل و هم حماس با فشارهای شدید و دائمی برای مذاکره مواجه هستند که باعث می‌شود به میز مذاکره نزدیک شوند.

حماس در پاسخ به پیشنهاد 31 ماه مه بایدن گفت که می خواهد در باب آتش بس رویکردی "مثبت و سازنده" داشته باشد. در بیانیه کتبی که یک هفته بعد منتشر شد، این سازمان مجدداً  بر موضع مثبت تأیید کرد. این بیان دلگرم کننده تمایل واقعی حماس برای توافق را نشان نمی دهد. در عوض، این گفتمان نشان می دهد که بایدن به دنبال آن ات تا تمامی تقصیرها را گردن حماس بیاندازد.

اگر طرفین درگیر بدون حل و فصل اختلافات اساسی به دیپلماسی فشار بیاورند، ممکن است از گفتگوها برای منافع سیاسی و نظامی خود استفاده کنند. به عنوان مثال، طرف های متخاصم ممکن است به طور غیرصادقانه شرایطی را پیشنهاد کنند یا با آنها موافقت کنند که اگرچه ممکن است برای ناظران خارجی منطقی به نظر برسد، اما بعید است که توسط طرف مقابل پذیرفته شود

. این روند به یک طرف اجازه می دهد تا با انداختن توپ زمین حریف، و متعاقباً توجیه تداوم و تشدید خصومت ها، منافع سیاسی اش را در سطح بین المللی محقق کند. علاوه بر این، هرگونه توقف در نبرد به دلیل مذاکرات، فرصت‌های بیشتری برای بسیج مجدد و آماده شدن برای از سرگیری خصومت‌ها فراهم می‌کند، همانطور که در اولین جنگ اعراب و اسرائیل مشاهده شد.

در اکتبر 1948، پنج ماه پس از شروع درگیری، هیئت اسرائیلی در سازمان ملل متحد به پیش نویس قطعنامه 62 شورای امنیت کمک کرد، که در آن از همه طرفین درگیر می خواست سرزمین های فتح شده را بازگردانند و از دو هفته قبل به مواضع خود عقب نشینی و در عین حال مذاکرات بیشتری را آغاز کنند. تعویق جنگ به مدت دو هفته برای اسرائیل چندان منطقی نبود، زیرا در آن زمان جایگاه قابل توجهی به دست آورده بود. با این حال، مقامات اسرائیلی از این قطعنامه حمایت کردند، زیرا آنها به درستی پیش بینی کردند که کشورهای عربی آن را رد خواهند کرد و در نتیجه انتقادات بین المللی را به سمت کشورهای عربی منحرف خواهد شد و اسرائیل می تواند به عملیات نظامی برنامه ریزی شده خود ادامه دهد.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    اخبار بیشتر در سرویس اقتصادی
    کارگزاری مفید