گولاگ چینی برای اقلیتهای قومی
«اردوگاههای کار اجباری نازیها» (بخشی از «راه حل نهایی» هیتلر) جهت کشتار سیستماتیک اقلیتها و «اردوگاههای کار و اصلاح شوروی» (معروف به گولاگ) جهت سرکوب دگراندیشان، نامهای آشنا هستند که در عین تلخی اتفاق، برای بازماندگان و مردمان قرن بیستویکم پشت سر نهادن دورهای تاریک را به همراه دارد. اما دنیای که در آن زندگی میکنیم تا چه اندازه از این جنایات دور شده است؟ امروزه ما تصور میکنیم که قطعاً ، جنایاتی از این قبیل مانند اردوگاههای کره شمالی در سراسر دنیا همچنان وجود دارند اما در مقیاسهای بسیار کوچکتر از آن چه در قرن بیستم مشاهده میشد.
چنین تصوری اما شاید کاملاً درست نباشد. یک مثال آن توسط جان دیور در کتاب «زندان و بردگی» ارائه میشود که به کار کیفری در آمریکا اشاره داردو آن را به عنوان بردگی مدرن شناسایی میکند. به گفته دیور امروز بیش از 2 میلیون آمریکایی برده زندانها هستند و این از لحاظ قانونی هیچ مشکلی ندارد. زیرا همانطور که در «اصلاحیه سیزدهم» قانون اساسی آمریکا مشهود است، بردگی هرگز در آمریکا منسوخ نشد بلکه تنها به مجرمان محکوم، محدود شد. مجرمان محکومی که اکثراً رنگین پوست هستند. طبق مرکز تحقیقات پیو با این که سیاهپوستان 12 درصد جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند سهم آناناز زندانیان 33 درصد است و در حالی که سهم آمریکا از جمعیت جهان 5 درصد است، 25 درصد از زندانیان جهان را در اختیار دارد.
اما شاید بزرگترین ضربه به تصورات پشت سرنهادن اتفاقات مذکور قرن بیستم، اردوگاههای چین برای کنترل و سرکوب مردمان اویغور است. مردمانی که 12 میلیون از 13 میلیون جمعیتشان در چین است و اکثراً در ناحیه خود مختار سینکیانگ زندگی میکنند. سرمقاله این هفته مجله اکونومیست به بررسی رنج و عذاب اقلیت اویغورها چین میپردازد. اکونومیست مینویسد: جنایات علیه این اقلیت قومی جدیترین حمله به حقوق بشر است.
تعلیم و تربیت / مراقبت و تنبیه
اکونومیست می نویسد: باور کردن اولین داستانهای که از سینکیانگ منتشر میشد ابتدا بسیار سخت بود. مگر میشود دولت چین برای مسلمانان گولاگ بسازد؟ یا اویغورها را با برچسب «افراطی» شناسایی کند و آنها را تنها برای خواندن نماز در ملأ عام یا جهت بلند کردن ریش به زندان بیندازد؟ با این حال ، شواهد یک کارزار علیه اویغورها در داخل و خارج از کشور، با هر تصویر ماهوارهای، هر نشت اسناد رسمی و هر گزارش رقت انگیز بازماندگان، روز به روز تکان دهندهتر میشود.
در سال 2018، دولت چین که سابقاً وجود این اردوگاهها را انکار میکرد موضع خود را تغییر داد. دولت چین بهجای انکار وجود اردوگاهها نام اردوگاهها را به «مراکز تربیت و تعلیم حرفه» تغییر داد. سعی دولت چین در این است که این اردوگاههای تفهیم و تلقین اجباری را کوششی مهربانانه برای کمک به افراد عقب مانده در به دست آوردن مهارتهای قابل عرضه در بازار، نمایش دهد. زندانیان که توانستهاند فرار کنند میگویند ماه به ماه ،آنها «تعلیم» داده میشوند تا از «افراط گرایی» دست بردارند و به «اندیشه شی جین پینگ» ایمان بیاورند . یکی از زندانیان سابق به اکونومیست گفته بود که نگهبانان از زندانیان میپرسند آیا خدایی وجود دارد یا خیر، و کسانی که می گویند وجود دارد کتک میخورند. اردوگاه ها تنها بخشی از یک سیستم گسترده کنترل اجتماعی هستند.
12 میلیون اویغور چین اقلیت کوچک و ناراضی هستند. زبان ترکی آنها با زبان چینی فاصله دارد و اکثراً مسلمان هستند. ریشه این اردوگاهها ظاهراً در حملات تروریستی تعداد اندکی از این افراد است. از جمله بمب گذاری در بازار در سال 2014 که منجر به کشته شدن 43 نفر شد. از سال 2017 تاکنون هیچ حادثه تروریستی رخ نداده است و دولت چین میگوید این ثابت میکند که تشدید اقدامات امنیتی و کلاسهای ضد افراط گرایی آنها چین را دوباره امن کرده است. اما به گفته اکونومیست این تنها یک نوع بیان این مسئله است. دیگر این است که دولت در واقع بهجای این که تروریستها را دستگیر کند، همه اویغورها را در یک زندان در هوای آزاد قرار داده است و به نظر می رسد هدف این است که روح یک ملت را خرد کنند.
به گفته اکونومیست شواهد جدید نشان میدهد: 1. حتی کسانی که خارج از اردوگاهها هستند باید در جلسات تلقین شرکت کنند 2. هر کسی که نتواند در مورد رئیس جمهور چین ذوق زده شود، در خطر زندانی شدن قرار میگیرد 3. خانوادهها باید خانوادههای دیگر را زیر نظر داشته باشند و رفتار مشکوک را گزارش دهند 4. صدها هزار کودک اویغور ممکن است از یک یا هر دو والدین بازداشت شده جدا شده باشند که بسیاری از این کودکان بی سرپرست موقتاً در مدارس شبانه روزی به سر می برند و در آنجا به دلیل صحبت کردن به زبان مادری خود مجازات میشوند 5. طبق سیاستی که به «خویشاوند شدن» معروف است، افراد حزب که معمولاً چینیهای هان هستند، در خانههای اویغورها مستقر میشوند.
قوانین مربوط به داشتن فرزندان زیاد به شدت در مورد زنان اویغور اجرا می شود تا جایی که برخی از آنها عقیم می شوند. داده های رسمی نشان می دهد که در دو استان از سال 2015 تا 2018، میزان زاد و ولد اویغورها بیش از 60 درصد کاهش یافته است. بیش از آن از زنان اویغور خواسته می شود که با مردان چینی هان ازدواج کنند و در این صورت، یک آپارتمان، یک شغل یا حتی آزادی یکی از اقوام خود را میتوانند پاداش بگیرند. ارعاب فراتر از مرزهای چین است، تماس با خارج از کشور مشکوک محسوب میشود و اویغورهای خارج از کشور از تماس تلفنی با خانه خودداری میکنند مبادا باعث دستگیری یکی از عزیزان آنان شود.
فروش حقوق فردی و قومی به ثبات و رشد اقتصادی
حزب حاکم چین هیچ اعتنایی به مفهوم حقوق فردی ندارد. اعتبار دولت چین در واقع ، بر حسب سابقه خود در زمینه ایجاد ثبات و رشد اقتصادی به دست میآید. نظرسنجی دقیق در یک دیکتاتوری غیرممکن است، و سانسور، مردم عادی چینی را از شناخت حقیقت حاکمان خود دور نگه میدارد. اما بسیاری از مردم چین به وضوح از دولت خود پشتیبانی میکنند، به ویژه اینکه مخالفت با روند دولت غیر میهنپرستانه تلقی میشود. در نتیجه اقلیتها، مانند تبتیها و اویغورها، در چنین سیستمی تحت هیچ محافظتی قرار ندارند. عدم محدودیت رژیم به حقوق فردی، باعث میشود دولت بتواند اقلیتها را تحت فشار قرار دهد و آنها را مجبور به پذیرش فرهنگ غالب «هان» کند.
چین در یک روند نگران کننده قرار دارد. در سطح جهانی، دموکراسی و حقوق بشر در حال عقب نشینی هستند. اگرچه این امر قبل از کووید 19 آغاز شده بود، اما طبق گزارش اندیشکده فریدوم هاوس 80 کشور از زمان شیوع کرونا در دو زمینه مذکور پسرفت کردهاند و تنها مالاوی پیشرفت داشته است. بسیاری از افراد، وقتی میترسند تمایل پیدا میکنند که توسط یک حاکم قوی تحت حمایت قرار گیرند و این ویروس بهانه دست دولتها میدهد تا به افزایش اختیارات اضطراری خود بیفزایند و اعتراضات را ممنوع کنند.
فریدوم هاوس: تغییر در کیفیت دموکراسی و حقوق بشر از شیوع کووید 19
حاکمان متجاوز اغلب اکثریت را علیه اقلیت متحد می کنند. نارندرا مودی ، نخست وزیر هند، از ملی گرایی هندوی تهاجمی حمایت می کند و با مسلمانان هندوستان طوری رفتار میکند که گویی آنها واقعاً شهروندان هند نیستند. و به همین دلیل از محبوبیت بسیاری برخوردار است. همینطور رودریگو دوترته در فیلیپین که اصرار به قتل مظنونان جنایی را دارد. نخست وزیر مجارستان نهادهای دموکراتیک را پایمال میکند و می گوید مخالفان وی بخشی از توطئه یهودیان هستند. رئیس جمهور برزیل شکنجه را مدح میگوید و ادعا می کند که منتقدان خارجی وی می خواهند آمازون را استعمار کنند. در تایلند پادشاه در حال تبدیل سلطنتی مشروطه به سلطنتی مطلقه است .
اکونومیست مینویسد، کسانی که برای این نوع آزادی احترام قائل اند چگونه میتوانند در برابر این فشار دولت های استبدادی مقاومت کنند؟ حقوق بشر، جهانی است، اما بسیاری آن را با غرب مرتبط میدانند.اما پس از بحران مالی 2007-2008 و جنگ نسنجیده در عراق، اعتبار غرب و درنتیجه احترام به حقوق بشر به شدت ضربه دیده است. اگرچه آمریکا تحریمهای هدفمندی را علیه چین در مورد اویغورها اعمال کرده است، اما سوء ظن به این که اقدامات به ظاهر بشر دوستانه تبلیغ و ریاکاری است از زمان دونالد ترامپ بیشتر شده است، زیرا وی تأکید دارد حاکمیت ملی باید در درجه اول قرار گیرد. این وضعیت کاملا مناسب چین است. چین در حال حاضر در مجامع بینالمللی برای بازتعریف حقوق بشر به عنوان معیشت و توسعه و نه عزت و آزادی فردی در تلاش است. دولت چین، این هفته به همراه روسیه، به عضویت شورای حقوق بشر سازمان ملل انتخاب شد.
راه حل؟ از سین کیانگ شروع کنید
در پایان اکونومیست مینویسد مقاومت در برابر فرسایش حقوق بشر باید با اویغورها آغاز شود. اگر لیبرال ها در مورد بدترین نقض حقوق بشر خارج از منطقه جنگی چیزی نگویند، چگونه میتواند انتقاد خود را از سایر جنایات کوچتر ابراز کند؟ فعالان باید جنایات را مستند و منتشر کنند. نویسندگان و هنرمندان میتوانند بگویند چرا کرامت انسان ارزشمند است. شرکت ها میتوانند از تبانی خودداری کنند. بحث در مورد تحریم وجود دارد، حتی درمورد بازی های المپیک زمستانی 2022 پکن.
سرانجام ، دولت ها باید وارد عمل شوند. آنها باید به اویغورها پناهندگی دهند. آنها نیز باید بلند صحبت کنند. رژیم چین در برابر شرم نفوذ ناپذیر نیست، زیرا اگر به اقدامات خشن خود در سین کیانگ افتخار می کرد، سعی در پنهان کردن آنها نداشت و همچنین به کشورهای کوچکتر متکی نمیشد تا بیانیههایی در تأیید اقدامات چین در منطقه امضاء کنند. با ظهور مقیاس وحشتاک جنایات چین در سین کیانگ، تبلیغات دولت شی چی پینگ تأثیر کمتری پیدا کرده است به طوری که 15 کشور اکثریت مسلمان که چنین بیانیههایی را امضا کرده اند نظر خود را تغییر دادهاند.
نظرسنجی ها نشان می دهد که در سال های اخیر تصویر چین در بسیاری از کشورها تیره تر شده است، اکنون 86 درصد ژاپنی ها و 85 درصد سوئدی ها دیدگاه نامطلوبی نسبت به این کشور دارند. برای دولتی که به دنبال اعمال «قدرت نرم» است ، این یک نگرانی بزرگ است.