چشم طمع اسرائیل به نفت خزر/ تعجیل امارات و اسرائیل برای نهایی شدن قرارداد خط لوله الیات-اشکتون پیش از انتخابات آمریکا
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایلنا، فریدون برکشلی، با اشاره به خط لوله آلیات-اشکلتون اظهار داشت: اکنون موافقتنامه اولیه استفاده از مسیر و خط لوله نفت آلیات-اشکلتون بین امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی، امضا شده است این خط لوله در سال ۱۹۶۸ بین ایران و رژیم صهیونیستی به امضا رسید. این خط لوله نفت ایران را از بندر الیات دریای احمر برای انتقال به بندر اشکلتون در مدیترانه حمل میکرد تا از طریق فلسطین اشغالی به بازارهای اروپا، عرضه شود. یک شرکت دولتی اسراییلی به نام خط لوله الیات-اشکلتون(Eilat Ashkelton Pipeline Company) هم مدیریت عملیاتی خط لوله و انتقال نفت را عهدهدار شد. در حقیقت مشارکت ایران، از ابتدا فراتر از یک رشته خط لوله و انتقال نفت بود. ایران در تمام شرکت EPCA شریک بود.
پرونده ایران مسکوت ماند
وی افزود: در دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰، اقداماتی برای احقاق حقوق جمهوری اسلامی ایران، صورت پذیرفت. طرفهای رژیم صهیونیستی، اصرار داشتند که حل و فصل موضوعات، میبایستی از طریق مذاکرات رو در رو انجام شود. البته در این میان واسطههایی هم برای میانجیگری و احتمالا منافع شخصی، وارد کار شدند. در هر صورت مذاکراتی انجام نشد و پرونده عملا مسکوت ماند.
هدف نهایی رژیم صهیونیستی؛ انتقال نفت خزر
رئیس دفتر مرکز مطالعات انرژی وین تصریح کرد: در حقیقت اکنون میتوان با قاطعیت گفت که موافقتنامه عادیسازی روابط میان امارات و اسراییل، ارتباط تنگاتنگی با خط لوله الیات-اشکتون دارد. با جایگزینی امارات متحده عربی، اسراییل به آرزوی دیرینه خود برای تبدیل به یک کریدور منطقهای انرژی دست پیدا خواهد کرد. نفت امارات و احتمالا در فرایندهای بعدی برخی دیگر از کشورهای منطقه خلیج فارس از طریق فلسطین اشغالی، به اروپا و بلکه آسیای شرقی قابل انتقال خواهد بود. هدف نهایی رژیم صهیونیستی، انتقال نفت دریای خزر و آذربایجان را هم شامل میشود.
چالش آنکارا- تلآویو
وی گفت: البته این یک پروژه بسیار پیچیده و سری است. ترکیه هم به دنبال یک چنین جایگاهی است. ترکیه نیز بارها عزم خود را برای تبدیل به یک هاب منطقهای انرژی عنوان کرده است. به عبارت دیگر، مشکل اسراییل بیشتر از آن که با ایران باشد، با ترکیه است. البته ترکها بیشتر بر روی گاز متمرکز هستند، اما در هر صورت رقابتها و چالشهای سختی بین آنکارا و تلآویو، در پیش خواهد بود.
برکشلی در ادامه بیان کرد: این ایده را اولین بار سالها پیش، از رابرت مابرو در انستیتوی انرژی آکسفورد شنیدم که معتقد بود که طی دهههای آتی، انتقال و ترانزیت انرژی شامل نفت، گاز و برق، مهمتر از مخازن و پایگاههای تولید آن خواهد بود. حالا هم اسراییل و ترکیه در کشاکش یک نزاع انرژی جدی هستند. ترکیه هر دو سه ماه یک بار در جایی نفت و گاز کشف میکند و آن را با جنجال خبری فراوان منتشر میکند. البته اسراییل کمسروصدا حرکت میکند.
وی خاطرنشان کرد: دعوای حقوقی میان جمهوری اسلامی ایران و اسراییل، مدتها ادامه داشته است. از سال ۲۰۱۷، دعوی حقوقی وارد فاز جدیتری شد. وکلای ایران بدون وقفه مشغول به کار هستند. اما پرونده هم بسیار بغرنج است. پروژه ECPA در اسراییل، یک طرح فوق امنیتی است. این شرکت در مالکیت و مدیریت ارتش و سازمان اطلاعات اسراییل است. اطلاعات از درون آن و نظام تصمیمگیری به ندرت به دست میآید.
ایران به سهم میلیارد دلاری خود از خط لوله دست مییابد؟
رئیس دفتر مرکز مطالعات انرژی وین گفت: در دهههای اولیه پس از پیروزی انقلاب، بر آوردهای مالی سهم ایران از خط لوله و نفت درون آن بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار برآورد شده بود. الان پروژه ECPA یک پروژه چندین میلیارد دلاری است. بنابراین با توجه به جو حاکم بر کمپانی مذکور و مدت طولانی که از اصل قرارداد سپری شده است، دستیابی به نتیجه با دشواریهای زیادی روبروست.
خط لوله با سرنوشت انتخابات امریکا گره خورده است
وی ادامه داد: اسراییل و همپیمانان منطقهای آن که اکنون امارات متحده عربی هم یکی از آنهاست، سعی دارند تا قبل از انتخابات امریکا و تا زمانی که ترامپ در کاخ سفید، باقی است، این قرارداد را نهایی کنند و در مجامع بینالمللی تثبیت کنند. از همین روی با جدیت مراحل آن را طی میکنند. اسراییل و امارات، در عین حال نگران و چشم انتظار انتخابات ایران هم هستند که در ژوئن ۲۰۲۱ در راه خواهد بود. بنابراین تعجیل در نهایی کردن آن زیاد است. ترکیه هم نگران است و در این مقطع با ایران همسوست.
برکشلی خاطرنشان کرد: هدف اصلی امریکا و اسراییل، بی نصیب ساختن ایران از امتیازات مترتب بر تسلط ژیوپلیتیکی خویش است. تمام تحولات اخیر منطقهای در خلیجفارس و اطراف ایران شامل قرهباغ، به نحوی طراحی شدهاند که ایران را از امتیازات و موقعیت ممتاز ژیوپلیتیک خود، محروم کنند. ایران با ۱۵ همسایه مرزهای ممتاز خشکی و دریایی دارد. مکانیسمهایی که ایران را فاقد ابزارها و راهکارهای استراتژیک، بهرهمندی از جغرافیای طبیعی خود کند به سود امریکا، رژیم صهیونیستی و همپیمانان ایشان است.