فرمان اقتصاد را از دست سیاسیون بگیرید/متاسفانه برخی از مسئولان از صداقت دهه شصت دور شدهاند
به گزارش اقتصادنیوز گزیده این گفتوگو در ادامه میآید:
*اقتصاد ایران سالها است دچار رکود تورمی شده و این رویه در دنیا جزء مرضهای نادر اقتصادی کشورها در جهان محسوب میشود. یعنی کشورها یا دچار رکود هستند یا تورم و رکود تورمی بسیار نادر است. ولی متاسفانه طی دهههای گذشته هم ما در برخی مواقع به صورت جدی دچار رکود تورمی بودیم. جالب این است که مانند همه مرضهای اقتصادی، برای حل این معضل هم راهکار وجود دارد، اما متاسفانه با همه تجربهای که کسب کردهایم به راهکارها عمل نمیکنیم. در حال حاضر کشور از طرفی دچار تورم بالای ۴۰ درصد است که این تورم در اقلام و مواد غذایی قشر ضعیف جامعه یعنی دهک چهار و پنج نزدیک ۷۰درصد حس میشود و از طرف دیگر رکود به حدی رسیده که تولید ناخالص داخلی چند سالی است که روند منفی را طی میکند و میبینیم که اقتصاد ایران طی یکی دو سال گذشته کوچک شده و در یک سال 1398 اقتصادی کشور 12درصد کوچک شد. اینها موجب میشود که نهایتا اقتصاد کشور به سمت فلاح نمیرود.
*برای اینکه بتوانیم این معضل را حل کنیم باید بحث معیشت و رفاه مردم جزء اصول اولیه اداره کشور قرار بگیرد، الان مشکل اساسی که وجود دارد این است که سایه سیاست بر اقتصاد از بدو پیروزی انقلاب اسلامی، همیشه وجود داشته و در برخی زمانها این سایه بیشتر هم بوده است. ضمن اینکه در کنار آن بحث تحریم و در برخی زمانها مانند دو سه سال اخیر تشدید تحریمها، موجب شد سیاسیون مساله رفاه و معیشت مردم را بیشتر در شعارها مطرح کنند و موضوع اصلاح سیاستها را جزء اصول برمبنای اهداف دیگری قرار بدهند و این خود موجب شده تا تبعات اقتصادی برای مردم و کشور ایجاد شود. باید بپذیریم که در مورد سیاستها تجربهای در سالهای 80 تا 83 بدست آمد و براساس آن سیاسیون با سیاستها و تعاملات بینالمللی، تثبیت سیاستهای داخلی و تا حد زیادی همدلی بین مسئولان و با حمایت مردم، مبانی اقتصادی را در دستور کار قرار دهند و این موجب شد که در آن سالها شاهد ارز تک نرخی باشیم و جایگاه اقتصادی کشور از رتبه چهار به سمت رتبه سه حرکت کند ولی الان در جایگاه هفتم قرار داریم؛ یعنی بدترین وضعیت اقتصادی که میتوان برای یک کشور پیشبینی کرد. تجربیات گذشته نشان داد که اگر مبانی اقتصادی را در دستور کار قرار دهیم و سیاسیون با آن همراه شوند میتوان گفت که ما از این پیچ اقتصادی تا حدی جدا خواهیم شد. در سال ۸۳ با اعلام جورج بوش، رئیسجمهوری وقت آمریکا برای اعمال تحریم علیه ایران و در سال 97 با خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریمها، موجب شد امکان اتخاذ برخی از تصمیمات عقلایی اقتصادی هم از بین برود به این دلیل که فرمان این موضوع بیشتر دست سیاسیون است تا اقتصادیون موجب شده تا همین وضعیت هم بدتر شود. بنابراین بهنظر میرسد برای برونرفت باید به مبانی علمی اقتصاد توجه کنیم، همدلی، وحدت و اجماع برای اینکه موارد به خوبی انجام شود، صورت بگیرد. ضمن اینکه بحث رفاه و معیشت مردم و حمایت از تولید و مهمتر از حمایت از سرمایهگذاری در دستور کار قرار بگیرد. اگر بخواهیم از چرخه فقر خارج شویم به جز حرکت به سمت سرمایهگذاری و تولید، راه دیگری نداریم. بدیهی است در اینجا مسئولان و دولت همکاری کنند تا سرمایه اجتماعی افزایش پیدا کنند تا مردم در صحنه پشتیبان باشند و حرکت کند.
*بدیهی است بخشهایی که بیشترین تاثیر را از تورم و رکود میگیرند اول مردم ضعیف جامعه هستند، اگر این حرف درست باشد که ۶۰میلیون نفر براساس اعلامهایی که شده، نیاز به یارانه دارند، نشاندهنده وضعیت بد اقتصادی است چراکه در اینصورت تقریبا سه چهارم از جمعیت جامعه زیر خط معیشت خوب هستند. یعنی میتوان گفت که دهکهای پنج و شش را هم شامل شده است. بنابراین برای اینکه اینها از تورم خارج شوند باید تولید و اقتصاد حرکت کنند تا اشتغال ایجاد و باعث کاهش تورم شود. برای این موضوع نهایتا باید تصمیمات اساسی گرفته شود. یکی از تصمیماتی که باید گرفته شود این است که بپذیریم با وجود گذشت 40سال از برقراری حکومت اسلامی، شورای امنیت ملی یا مجمع تشخیص مصلحت نظام یا یک جای دیگر معین شود و ظرف شش یا هشت ماه یا یک سال بررسی کند که کدام سیاستها در جهت منافع ملی و عزت کشور اتخاذ شده و هر آنچه که غلط بوده و نیاز به اصلاح دارد، را بررسی کند. جمهوری اسلامی ایران باید بتواند با اقتدار و عزت از مردم حمایت و با آنها حرکت کند. سیاسیون هم باید بپذیرند که توجه به رفاه و معیشت مردم از اصول اولیه است و از تصمیمات روزمره هیجانی و این روزها از تصمیمات سیاسی حزبی دور شوند و توجه به مردم را نه فقط در حرف که در عمل نشان دهند.
*متاسفانه برخی از مسئولان از صداقت سالهای اولیه انقلاب و دهه شصت دور شدهاند و باید به این حوزه برگردند و همدلی و اخلاق را حفظ کنند و آن را به جامعه برگردانند و سرمایه اجتماعی را افزایش دهند.
*نکته مهم که در مورد ریاست جمهوری وجود دارد این است که این دوره باید فرق اساسی داشته باشد و آن این است که رئیسجمهور باید خیلی صریح برنامههای خود را در تمام زمینههای سیاستهای خارجی و داخلی، حوزه اقتصاد، امور اجتماعی و فرهنگی مطرح کند؛ مردم به برنامهها رأی میدهند دلیل آن هم این است که وقتی به افراد رأی داده میشود، افراد بعدا به تعهداتشان که در شعارهای انتخاباتی مطرح کردهاند، عمل نمیکنند و این موجب میشود نهایتا کشور و مردم دچار مشکل شوند. اخیرا بحثی در مورد برگزاری رفراندوم در برخی از مسائل اساسی کشور، بهنظر میرسد رئیس جمهور میتواند در صحبتهایش موارد اصلی را مطرح کند، رای مردم به معنای تایید این سیاستها خواهد بود. نکته اصلی ایجاد همدلی و وحدت ملی در مردم است تا از مواضع ایران حمایت کنند. در کنار آن باید قوای مقننه و قضائیه و همچنین باقی نهادهای حکومتی همه در خدمت دولت و رئیسجمهور قرار بگیرد تا بتواند تکلیف خود را در جهت رفاه مردم و سربلندی کشور انجام دهد و کشور را به جایگاه خودش برگرداند و از جایگاه هفت در دنیا بتوانند آن را به جایگاه دو و سه برساند. کشور از نظر انرژی، معدن، نیروی انسانی، جایگاه استراتژیک، دسترسی به آبهای بینالمللی، فرهنگ و دانش قوی و اعتقادی در جایگاه ویژهای قرار دارد و جزء کشورهایی است که میتوانیم از آن بهعنوان کشوری با اقتصاد نوظهور نام ببریم. در گذشته کشورهایی نظیر مالزی و ترکیه و... جزء کشورهای نوظهور اقتصادی بودند و اکنون ویتنام هم در همین وضعیت قرار دارد، ما حتما میتوانیم کشوری باشیم که در یک برنامه 10تا 15ساله به نرخ رشد خوبی برسیم که نهایتا رفاه و بهبود معشیت مردم و عزت ایران بیش از پیش تامین شود.