وزارت اوجی، بزنگاهی برای نفت ایران؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اعتماد، واژه بزنگاه از آن دست واژههایی است که پیشتر در اقتصاد سیاسی بسیار پر کاربرد شده است. معنی و مفهوم آن چندان از معنی و مفهوم نقطه عطف و کریتیکال پوینت در مهندسی شیمی و نفت دور نیست. در واقع هر مقطعی که در آن بتوان تغییرات سرنوشتساز به وجود آورد یا از دست دادن فرصت در آن خسران جبرانناپذیر به وجود آورد یک بزنگاه است.
درست مانند نقاط عطف در منحنی که پس از آن شیب نمودار تغییر میکند.آنچنان که بر کسی پوشیده نیست اخیرا کابینه و دولتی جدید در ایران بر سر کار آمده است که در اینجا تمرکز ما بر روی وزیر نفت انتخابی این کابینه است. اعتقاد این است که انتخاب جواد اوجی فارغ از کارنامهاش در انتهای راه یک نقطه عطف برای صنعت نفت و گاز ایران پس از انقلاب است. صنعت نفت و گاز یک صنعت تخصصی با دیسیپلینهای متفاوت است؛ نگارنده سعی دارد نشان دهد که، از روزی که شرکت ملی نفت تبدیل به وزارت نفت شد جریانات سیاسی، فارغ از تخصص و میزان آشنایی با این صنعت، زمام امور آن را به دست گرفتند و راه ارتباط بدنه فنی و متخصص نفت با ردههای بالای وزارت قطع گردید. در اثبات این فرضیه و دلایل و چرایی آن در ابتدا به نکاتی چند اشاره میشود.
هر کارشناس پس از طی مراحل کارشناسی در صورت شایستگی آرام آرام به رده مدیریت میانی میرسد و پس از کسب تجربه در این وظیفه قاعدتا باید به صف مدیران ارشد و عالی در سازمانهای تابعه و سپس وزارت نفت بپیوندد و اگر برنامهای برای ارتقا از دل سازمان وجود داشته باشد، اندک نفراتی به عنوان گزینههای معاونتهای ارشد و کاندیدای وزارت در دل سازمان پرورش مییابند. اگر کسی از دل سازمان برای وزارت نفت و مدیریت شرکت ملی نفت پرورش یابد، حداقل منفعتش این است که با الزامات، فرآیندها و مشقات تولید نفت و گاز و فرآورده آشناست و از اینرو بهطور طبیعی باید با پرداختن صحیح به اولویتها ،کشتی این صنعت را از صحیحترین مسیر به منزل برساند. اما در این مسیر یک مشکل بزرگ وجود دارد . درآمد حاصل از فروش نفت بسیار زیاد است، همچنین پولی که از حقوق ماهیانه کارمندان رسمی نفت کم شده و در صندوق بازنشستگی نفت اندوخته میشود نیز بسیار قابل توجه است؛ از اینرو به نظر میرسد که از همان ابتدای کار و درست پس از 24 روز وزارت شهید تندگویان، جریانات سیاسی سعی کردند تا کنترل این جریان عظیم نقدینگی را در جایی خارج از نفت به دست گیرند. خودرو، فولاد، سیمان و نیرو از آن دست صنایعی هستند که آشکار و پنهان از نفت و گاز و درآمدش تغذیه میکنند در حالی که شاید خود نفت برای نگهداشت تولید نفت و گاز بیش از همه به درآمد خود برای سرمایهگذاری محتاج باشد.
حتی در سالهای اخیر کار به جایی رسیده است که برای سرقفلی صندوق رقابتهای شدیدی در زیر پوست جریانهای قدرتمند سیاسی رخ میدهد و در واقع هر هسته قدرتمندی سعی میکند سرمایه و درآمد صندوق بازنشستگی نفت را سرجهاز خود کند. اگر خاطرات وزرای سابق را مرور کنیم درمییابیم که با کمی ارفاق اوجی اولین صاحب خانهای است که وزیر شده است. آیا این بدان دلیل است که دولتها سرانجام فهمیدهاند که نفت بیش از هر وزارتخانهای تخصصی است و مانند بهداشت و درمان و نیرو و اقتصاد باید زمامدار متخصص داشته باشد؟ یا اینکه تنها از اعتراضات اخیر پرسنل آگاه شده و قصد دارند ولو موقت با انتصاب یک نفر از بدنه نفت به عنوان وزیر اندکی رضایت سرمایه انسانی را به دست آورند.پاسخ به این سوال چندان آسان نیست؛ از سوی دیگر فارغ از هر عملکرد و نتیجهای که اوجی در نفت از خود نشان دهد و فارغ از هر سلیقهای که افراد داشته باشند، باید به این نکته توجه کرد که سنگر به دست آمده نباید از دست برود و علاوه بر اینکه از دل وزارت نفت باید رجال سیاسی پرورش یابند، برآیند کلی وزارت نفت اوجی باید جوری باشد که زین پس وزرای نفت فقط و فقط از متخصصین نفت و گاز و پتروشیمی انتخاب شوند. اگر متخصصین این حوزه زمام آن را به دست گیرند حداقل منفعتش این است که حق مطلب در خصوص اکتشاف، نگهداشت تولید، افزایش تولید و منابع انسانی ادا میشود و نفت برای گرفتن حداقلهایش کاسه سائلی دست نگرفته و حق خود را از بیرون مطالبه نمیکند.
سعید ساویز؛ کارشناس انرژی