ایران از چه زمانی میتواند به اروپا گاز صادر کند؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین،یک پژوهشگر و تاریخ دان در گفتگویی با خبرآنلاین با بررسی تحولات انگلیس در دوران پسابرگزیت و این مساله که ایران می توانست از شرایط فعلی این کشور منافع مطلوبی حاصل کند پرداخت و گفت فعلا ارسال گاز به اروپا از طریق ایران شبیه یک رویا است.
مجید تفرشی در پاسخ به این سوال که پس از برگزیت انگیس شاهد چه تحولاتی بوده است گفت: برگزیت کالایی بود که به مردم بریتانیا تحمیل و فروخته شد و من آن را پایان یک دوگانگی تاریخی می دانم. همیشه تقریبا نیمی از مردم بریتانیا از عضویت در اتحادیه اروپا شکایت داشتند که لندن را تحت سلطه برلین و پاریس قرار داده و حدود نیمی دیگر به صورت واقع بینانه معتقد بودند که حیات قدرتمند لندن در ماندن در اتحادیه اروپا است و بریتانیا باید عضو اتحادیه باقی بماند. در آمریکا نیز به همین شکل بود مانند کلینتون و اوباما که افراد نسبتا معقولتری نسبت به جورج بوش و ترامپ به نظر میرسیدند و طرفداران خاص خود را داشتند. ولی در واقع ترامپ نماینده نصف مردم آمریکا است؛ همانطور که کلینتون و یا اوباما نماینده نیمی از مردم آمریکا هستند.
وی افزود: در بریتانیا نیمی از مردم به صورت کم و بیش معتقد هستند که امپراتوری بریتانیا باید بار دیگر محقق شود و این شرایط با زیر سلطه بودن آلمان و فرانسه و ماندن در اتحادیه اروپا میسر نمیشود. این دسته معتقدند که گسترش روابط با آمریکا، اعراب و کشورهای آسیایی میتواند بریتانیا را از اتحادیه اروپا بی نیاز کند. در آن سو نیمی دیگر از مردم روابط با آمریکا را برابر و مشتاقانه و جدی از هر دو سو نمیدانند و معتقدند که از کشورهای آسیایی نمیتوان کسب منافع لازم و کافی کرد و حیات واقعی راهبردی بریتانیا منوط به عضویت در اتحادیه اروپا است. دولت جانسون که سردمدار برگزیت بوده با مشکلات فراوانی به ویژه در دوره کرونا روبرو شده است. ولی در حال حاضر معضل گاز، به خصوص گاز خانگی در بریتانیا به مشکل اول کشور تبدیل شده و در اوایل امسال ۲۵ درصد گران شده و افزایش بهای آن ادامه دارد و چندین شرکت کوچک انرژی در این دوره تعطیل شدهاند. این معضل به مسائل مختلفی از جمله بازی سیاسی روس ها نیز مرتبط است. ایران نیز پتانسیل بسیار خوبی برای صادرات گاز به اروپا دارد، ولی به دلایل مختلف فعلا صحبت کردن از آن مانند رویا است. اخیرا با دکتر مری مارتین دپارتمان دانشگاه امنیت انسانی داشتم که ایشان مسالهای مهم و تلخ را مطرح کرد و گفت: ممکن است زمانی روابط ایران با آمریکا، کشورهای عربی و حتی اسرائیل خوب شود اما ایران تا زمان توافق و تایید روسیه نمیتواند به اروپا گاز صادر کند.
وی ادامه داد: در مورد کرونا، همانطور که می دانیم آمار ابتلا به کرونا در انگلیس به طرز عجیبی افزایش یافته و به بالای نود هزار مورد مثبت در روز و بیش از ۱۰۰ کشته در روز رسیده است. اما می توان گفت که هم در این کشور و هم در ایران بحران تا حدی کنترل شده است. چرا که معیارهای بحران و کنترل آن تغییر کرده است. معیار بحران در ابتدای پاندمی، تعداد ابتلا و سپس تعداد مرگ روزانه بود. در حال حاضر هیچکدام از این موارد معیار اصلی نیست. معیار مورد توجه دولتها، میزان بستری شدن بیمارستانی به دلیل کرونا و به خصوص اشغال بخشهای مراقبت ویژه در مراکز درمانی است.
این کارشناس در جمع بندی خود گفت: به هر روی این نکته را عرض کنم که بسیاری از مردم بریتانیا به این نتیجه رسیدهاند که رویای روابط ناگسستنی، بدون شرط و استراتژیک با آمریکا شدنی نیست. نه اینکه لندن نمیخواهد، بلکه منظور موضع و اراده آمریکا است چرا که در شرایطی نیست که بتواند همه تخم مرغهای خود را در سبد بریتانیا بگذارد. در خصوص چین نیز بریتانیا مجبور است با آمریکا در خصوص مشکلات امنیتی و چالشهای سیاسی همراهی کند؛ عملا چنین وضعیتی را باید با اتحادیه اروپا انجام دهد آن هم با اختلافات جدید و مسائلی چون ایرلند شمالی، اسکاتلند، صیادی و کشتیرانی در دریای شمال تنها بخشی از این اختلافات است. بحث استقلال اسکاتلند نیز به کندی و کم کم در حال جدی شدن است. رهبری اسکاتلند چنین چیزی را می خواهد و مردمش نیز تقریبا نصف موافق و نصف مخالف هستند. همه چیز به سیاست های بریتانیا بستگی دارد که این روند به کدام سمت حرکت خواهد کرد. دولت بریتانیا میتواند تا جایی در برابر مطالبه همه پرسی مقاومت کند. دفعه پیش مقاومت نکرد چون می دانست پیروز ماجرا خواهد بود. به هر حال لازمه رفراندوم استقلال این است که دولت مرکزی نیز رضایت بدهد. به نظر میرسد امکانی برای دولت جانسون برای ادامه دادن این رویکرد اقتصادی وجود نداشته باشد. یا باید اقداماتی چون افزایش نرخ بهره بانکی پس از مدتها، کاهش بودجه، کاهش چاپ اسکناس، تعدیل نیرو و غیره را در دستور کار قرار دهد و یا این که قدرت را واگذار کند. چنین مساله ای تعیین کننده خواهد بود و احتمال این که دولت ضعیف شود زیاد خواهد بود اما این که دولت عوض شد نه چرا که احزاب رقیب از جمله لیبرال دموکرات و کارگر هم نسبتا ضعیف هستند و چپ ها فعلا دیگر جایگاه قبلی را ندارند و برای محافظه کاران نیز به همین شکل است چرا که با مشکل ائتلاف روبرو خواهند بود.