چرا روند توسعه در ایران نزولی شده است؟
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه اعتماد نوشت:در آسیبشناسی این قضیه عوامل متعددی دخیل هستند که یکی از مهمترین آنها بحران سلامت اجتماعی در کشور است. طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، سلامت از سه جزو جسمی، روانی و اجتماعی تشکیل شده است. در خصوص سلامت جسمی و روانی بسیار گفته و نوشته شده اما سلامت اجتماعی حوزه جدیدی از دانش سلامت است و پژوهشهای اندکی به آن پرداختهاند.
تاکنون تعاریف متفاوتی در این خصوص ارایه شده ولی شاید یکی از بهترین آنها این باشد که سلامت اجتماعی یعنی قضاوت هر فرد درباره کیفیت روابطش با سایرین، جامعهای که در آن زندگی میکند و جهان هستی.
دانشمندان حوزه سلامت برای اجتناب از کلیگویی و شرح این معنا، سلامت اجتماعی را مشتمل بر پنج بخش زیر میدانند:
الف- شکوفایی اجتماعی (Social Actualization): امید اجتماعی در این بخش جای میگیرد. ارزیابی ما از آینده چیست؟ آیا جامعه از پیشرفت و ترقی باز ایستاده؟ در غیر این صورت، روند جاری در جامعه تا چه اندازه مردم را ارتقا میدهد؟ به عبارت دیگر، شهروندان باید به این باور برسند که جامعه موجود میتواند آنها را شکوفا سازد.
ب- مشارکت اجتماعی (Social Contribution): اینکه من این قابلیت را دارم تا جامعهام را ساخته و چیز ارزشمندی را به جامعه و جهان عرضه کنم.
ج- یکپارچگی یا همبستگی اجتماعی (Social Integration): آیا شهروندان رابطه نزدیکی با همدیگر دارند؟ آیا زندگی در این جامعه را منشأ تسلی خاطر و راحتی خود میدانند؟ چقدر به این جامعه احساس تعلق دارند؟ یا فکر میکنند با سایرین بیگانهاند؟ چقدر احساس میکنند که مشترکاتی با سایرین دارند؟
د- پذیرش اجتماعی (Social Acceptance) یا پذیرش دیگران: در این قسمت باید به سوالات زیر پاسخ داد:
اینکه نگرش هر فرد به سایر اعضای جامعه از نظر آنکه به چه میزان قابل اعتمادند، لایق مهربانیاند و افرادی سختکوشند چگونه است؟ آیا مردم به مشکلات یکدیگر اهمیت میدهند؟ چقدر بدون چشمداشت و انتظار برای یکدیگر کاری انجام میدهند؟ و تا چه اندازه مردمی رئوف و مهربان بوده و بدون کینه و نفرتند؟
هـ- تعادل یا سازگاری اجتماعی (Social Coherence): این بعد قدری فلسفی و به جهانبینی افراد مربوط میشود. در اینجا از این بحث میکنیم که هر فرد باید درک صحیح و نگرشی واقعبینانه به جامعه و بهطور کلی جهان هستی داشته باشد تا در هنگام مواجهه با وقایع غیرقابل پیشبینی و فشارهای روانی سازگاری لازم را از خود نشان دهد.
حال کمی درنگ کنیم و تکتک ما وضعیت سلامت اجتماعی در کشور را به ویژه از نظر چهار بعد اول ذکر شده ارزیابی کنیم. آیا تایید نمیکنیم که در شرایط بغرنجی قرار داریم؟
در حقیقت با عنایت به همین ابعاد است که حکومتها وظیفه دارند تا از دوقطبی شدن جوامع جلوگیری کنند و به همین علت است که متاسفانه با توجه به تشدید این پدیده تنشزا در جامعه ایرانی در سالهای گذشته (و بهویژه ماههای اخیر) این وجوه از سلامت اجتماعی وخیمتر شدهاند.
جان کلام آنکه، توسعه نیازمند بستری است تا در آن آحاد شهروندان، جامعهای را که در آن زندگی میکنند پویا و اصلاحپذیر ببینند، باور داشته باشند که جامعه ظرفیت پذیرش ایدهها و ابتکارات آنها را دارد. با یکدیگر احساس همبستگی کرده و همدیگر را قبول داشته و به یکدیگر مهر بورزند.
در غیر این صورت امید به توسعه خیالی بیش نیست و این همان اتفاقی است که در کشور ما افتاده است.