اظهارات اخیر رئیس صندوق توسعه ملی؛ هشداری مشفقانه یا شانه خالی کردن از بار مسئولیت؟
به گزارش اقتصادنیوز ، علیرضا کنگرلو در این یادداشت با اشاره به واکنش برخی رسانه ها به اظهارات اخیر مهدی غضنفری رئیس صندوق توسعه ملی نوشت:
عنوانی چون «استعمار توسعهای» و عملهی تأمین کنندهی نیازهای سرمایهای و نیروی انسانی زبده برای کشورهای همسایه و غیر همسایه که طی چند روز گذشته در صدر اخبار اقتصادی جای گرفته و حتی در فضای مجازی هم وایرال شده، اشاراتی است که در گفتوگوی اخیر مهدی غضنفری، رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی مطرح شد؛ اشاراتی که دستاویز اختلافنظرهای بسیار شده. برخی بر مهدی غضنفری تاخته و طرح این موضوعات را کاشتن بذر ناامیدی پنداشته و برخی دیگر هم این عبارات را از سر دلسوزی دانسته و آنچه خطا میپندارند «آینه شکستن است»؛ به مثابه همان بیت معروف: «آینه چون نقش بنمود راست، خود شکن آینه شکستن خطاست!»
اما به دور از پیشداوری و جانبداریهای معمول جناحی، صحبتهای غضنفری در کدام طیف جای میگیرد؟ آیا سراسر، افشاندن بذر ناامیدی است؟ آیا فرافکنی برای شانه خالی کردن از بار مسئولیتهاست؟ آیا پایین آوردن سطح خواستههای مردم و چشماندازهاست؟ و یا فرصتی برای مواجهه با واقعیت و تلنگری برای بازنگری در رویهها و برنامهها؟ آیا میتوان صحبتهای رئیس صندوق توسعه ملی ایران را هشداری مشفقانه نسبت به آیندهای نه چندان روشن تلقی کرد که در صورت بیعملی به آن دچار میشویم؟
یک بار دیگر گفتوگوی اخیر غضنفری را بازخوانی میکنیم تا با پرهیز و دوری جستن از برداشت شخصی، پاسخی درخور برای پرسشهای یادشده بیابیم.
صحبتهای رئیس صندوق توسعه ملی با واژه «توسعه» آغاز میشود و او تاکید دارد که «توسعه» در شرایط امروز جهان نه یک «شاید» که یک الزام و «باید» است. غضنفری هشدار میدهد که کشورهای همسایه با سرعتی عجیب در مسیر توسعه حرکت میکنند و حتی از واژه «توسعه تهاجمی» استفاده میکند. این تعبیر نه به معنای بیعملی و کمعملی ما، بلکه برای تحقق مفاهیم توسعهای که به معنای رویکرد پرشتاب دیگران در مسیر توسعه است می باشد. ماحصل این پروسه، در واقع دستمایهی نقدی است که به صحبتهای غضنفری میشود؛ او به نقل از کارشناسان و متخصصان اقتصادی میگوید، ادامهدار شدن چنین روندی، کشورهای همسایه را در موقعیت برتر قرار داده و ایران را به واردکننده محض بدل میکند.
خوب میدانیم که علم اقتصاد، علم یافتن مزیتهاست. اینکه اهالی فن و متخصصان هشدار میدهند در صورت حرکت پرشتاب و تهاجمی همسایهها به سوی توسعه، ما عملا تبدیل به واردکننده محصول و خدمت میشویم و کشور به جزیره خالی از فرصتها تبدیل میشود؛ به این معنا نیست که محصول یا خدمت موردنظر در کشور ما موجود نیست، بلکه مقصود آن است که تولید و عرضه مطلوبتر و ارزانتر آن محصول یا خدمت، به واسطهی توسعهی تکنولوژیک، قدرت رقابت را از داخل گرفته و واردات، مقرون بهصرفهتر میشود.
غضنفری همچنان هشدار میدهد که نرخ رشد توسعه در کشورهای همسایه 2 رقمی شده و جاماندن ما از این نرخ رشد، بسیار دغدغهآفرین است.
اما کلیدواژه و مطلع صحبتهای رئیس صندوق توسعه ملی اینجاست که بعد از هشدار، راهکار را روی میز گذاشته، اما منتقدان با کمتوجهی، از کنار آن عبور کردند. غضنفری پس از آنکه نسبت به آینده نه چندان روشن در صورت ادامه روند فعلی، هشدار میدهد، تاکید میکند برای پیمودن مسیر توسعه همپای همسایگان، هم بستر داریم و هم ابزارهای مورد نیاز را.
در واقع همان خوان نعمتی که همسایهها بر سر آن نشسته و به پشتوانه برگ و بارش، مسیر توسعه را میپیمایند، در اختیار ما نیز قرار دارد: میادین مشترک نفتی و گازی؛ به عنوان نمونه قطر که با حداکثر توان از میدان مشترک گازی با ایران یعنی پارس جنوبی برداشت میکند، درآمد حاصله را صرف هزینههای جاری نکرده و بخش قابل توجهی از آن را دوباره صرف سرمایهگذاری در این میادین مشترک و دیگر پروژههای سودآور میکند تا منابع مورد نیاز توسعه را فراهم کند. در عوض ما با همان ظرفیتهای قدیمی، برداشت حداقلی داریم و خرج شدن این منابع را در آن سوی مرزها به نظاره نشستهایم.
به بیانی دیگر، تا اینجای صحبتهای مهدی غضنفری را میتوان هشداری جدی نسبت به آیندهای تلقی کرده که در صورت بیتوجهی به ظرفیتها و ابزارهایی که موجود هم هست، پیشرویمان قرار دارد.
رئیس صندوق توسعه ملی در ادامه، موضوع را از دو منظر دیگر مطرح کرده و روی خروج سرمایه و نیروی انسانی نخبه تاکید کرد. او میگوید شتاب گرفتن روند توسعه در کشورهای همسایه، بستری مناسب برای سرمایهگذاریهای خرد در آن کشورها فراهم کرده و در عین حال، نیاز به نیروی انسانی ماهر و متخصص را روزبهروز بیشتر میکند. بدیهی است که سرمایهگذار بخش خصوصی و البته نیروی کار توانمند، هنگامی که فرصت سرمایهگذاری و درآمدزایی و اشتغال را در آنسوی مرز، مطلوبتر ببیند، جلای وطن خواهد کرد؛ کمااینکه در همین برهه کنونی هم بخش قابل توجهی از سرمایههای مالی و انسانی، راهی کشورهای همسایه شده و حتی ناخواسته زبدهپروری و نخبهگرایی برای دانشگاههای خارج از کشور کرده و برای آنها ارزش افزوده خلق میکنند.
غضنفری در بخش پایانی صحبتهایش هشدار میدهد که در مواجهه با این وضعیت، دو راه پیش رو داریم؛ نخست آنکه به سیاق گذشته درآمدی ناشی از فروش نفت و گاز را راهی بودجههای جاری کنیم تا این منابع ملی در چاه ویل هزینهها گم شده و آینده نامعلوم را به نظاره بنشینیم و یا اینکه سرمایههای ملی را سرمایهگذاری کرده و در گام اول هم به سراغ میادین مشترک برویم تا دستکم همپای همسایگان برداشت کنیم و با قرار گرفتن در مسیر سرمایهگذاری، در دامی چون «استعمار ناشی از توسعه همسایگان» گرفتار نشویم.
سیاق دوم و پیشنهادهای رئیس صندوق توسعه ملی، همان بخشی است که آنها که بر غضنفری تاختند و چشمبسته از کنار آن عبور کردند. غضنفری فقط درد را نشان نداد و برخلاف برخی منتقدان، راهحل اساسی را هم مطرح کرد. میشد که به جای حمله به منتقد و پاک کردن صورت مسئله، اجازه دهیم، راهحل منتقد به بحث گذاشته شود. اینکه به جای تحلیل عقبماندگی کشور در برخی حوزهها و مباحثه پیرامون راهحل پیشنهادی، سعی کنیم آسمان و ریسمانی ببافیم که ماحصلش، «هیچ» است، بنیان نقد سازنده در جامعه را بر باد خواهیم داد.
صحبتهای رئیس صندوق توسعه ملی شاید به مذاقمان خوش نیاید و اطلاق عباراتی چون «عمله تأمین کننده نیازهای سرمایهای و نیروی انسانی نخبه برای همسایگان و سایر کشورها» خاطرمان را مکدر کند، اما همگان نیک میدانیم آنچه مسیر توسعه را هموار میکند، مواجهه با حقیقت و پذیرفتن واقعیتهای جهان پیرامون است. در غیر اینصورت، تمجیدهای به دور از واقع، شاید طیب خاطری مقطعی به همراه داشته باشد، اما طبیعتا چشماندازی جز آنچه در ابتدای این نوشتار یعنی «استعمار توسعهای» به آن اشاره شد، به همراه نخواهد داشت.