مروری بر زندگی خالق یکی از مهم‌ترین الگوهای قیمت‌گذاری

مبتکر اقتصاد مالی؛ نام ویلیام شارپ چگونه در اقتصاد جهان ماندگار شد؟

کدخبر: ۶۵۶۰۷۸
اقتصادنیوز: فکر کردن به نسل‌های آینده برای شارپ اولویت اصلی است. به نظر او، آموزش مالی، به ویژه در هنگام برنامه‌ریزی برای بازنشستگی گام مهمی برای جوانان است.
مبتکر اقتصاد مالی؛ نام ویلیام شارپ چگونه در اقتصاد جهان ماندگار شد؟

به گزارش اقتصادنیوز، مادرش می‌خواست او پزشک شود، اما او از خون می‌ترسید و نمی‌توانست آن را ببیند. از آنجا که تحصیل یک سنت خانوادگی بود تصمیم گرفت به شکل دیگری دکتر شود؛ او در زمینه‌ای که خودش آن را ساخته بود رهبر شد: اقتصاد مالی.

ویلیام شارپ، اقتصاددان آمریکایی و استاد دانشکده بازرگانی استنفورد است که مطالعاتش اقتصاد مالی را به صورت یک رشته جداگانه تحصیلی ایجاد کرد. او در سال 1990 جایزه نوبل اقتصاد را به همراه دو اقتصاددان آمریکایی دیگر به خاطر کار پیشگامانه‌اش در نظریه اقتصاد مالی دریافت کرد و یکی از مبتکران الگوی قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای (CAPM) محسوب می‌شود.

او در ماه ژوئن سال 1934 در شهر بوستون ایالت ماساچوست آمریکا به دنیا آمد. رویدادهای سال 1940 همراه با شروع جنگ جهانی دوم سبب شد پدرش در گارد ملی فعال شود و خانواده چندین‌بار در طول جنگ جهانی دوم جابه‌جا شوند تا اینکه در نهایت در ریورساید در ایالت کالیفرنیا مستقر شدند. شارپ بقیه دوران بچگی و نوجوانی خود را در همین شهر گذراند و از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد.

تحصیل در دانشگاه کالیفرنیا، لس‌آنجلس

براساس گزارش تجارت فردا،‌ پس از آن، او در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی ثبت‌نام کرد و قصد داشت در رشته علوم در مسیر رسیدن به مدرک پزشکی قرار گیرد. اما پس از گذراندن یک سال دوره‌های مرتبط او متقاعد شد که ترجیحاتش جای دیگری است. برای تغییر برنامه درسی و محل تحصیل، تصمیم گرفت برای تحصیل در رشته مدیریت بازرگانی به دانشگاه کالیفرنیا، لس‌آنجلس برود. شارپ در ترم اول دانشگاه حسابداری و اقتصاد را گذراند که برای مدرک بازرگانی مورد نیاز بود و در این زمان بود که جذب اقتصاد شد و تصمیم گرفت رشته‌اش را تغییر دهد.

او قبل از خدمت در ارتش مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در دریافت کرد و به انجمن فی بتا کاپا معرفی شد؛ قدیمی‌ترین انجمن افتخاری در ایالات‌متحده آمریکا که در دسامبر 1776 در کالج ویلیام و مری در ویرجینیا تاسیس شد و هدف آن ترویج و حمایت از علوم آزاد و جذب دانشجویان برجسته این رشته‌ها در کالج‌ها و دانشگاه‌های آمریکایی است. از زمان آغاز به کار این انجمن، 17 رئیس‌جمهور ایالات‌متحده، 42 قاضی دادگاه‌های عالی و 136 برنده جوایز نوبل در این انجمن حضور داشته‌اند.

شارپ پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه یو‌سی‌ال‌ای به عنوان اقتصاددان به اندیشکده رند (RAND) پیوست. از منظر او رند مکانی مناسب برای کسانی بود که علاقه‌مند به تحقیقاتی هستند که هم از نظر زیبایی‌شناختی خوشایند است و هم عملی است. او در همین زمان کار روی پایان‌نامه دکترای خود را زیر نظر آرمن آلچیان، استاد اقتصاد دانشگاه یو‌سی‌ال‌ای آغاز کرد. او با مشاوره یکی از پژوهشگران رند به نام هری مارکوویتز موضوع پایان‌نامه خود را «تجزیه و تحلیل پورتفولیو براساس الگوی ساده‌شده روابط در اوراق بهادار» انتخاب کرد. پایان‌نامه او درباره «مدل تک‌عاملی قیمت‌های اوراق بهادار» در سال 1961 تایید شد و در همان زمان مدرک دکترای خود را دریافت کرد.

پیوستن به دانشگاه واشنگتن و توسعه الگوی قیمت‌گذاری

شارپ پس از پایان تحصیلات تکمیلی خود تدریس در دانشکده بازرگانی دانشگاه واشنگتن را آغاز کرد. در همین زمان، او کار روی تعمیم نتایج پایان‌نامه خود به «نظریه تعادل قیمت‌گذاری دارایی» را شروع کرد که در نهایت  به ایجاد «الگوی قیمت‌گذاری دارایی سرمایه‌ای (CAPM)» منجر شد. او مقاله را به مجله «فایننس» ارسال کرد، اما مقاله‌ای که بعداً به یکی از پایه‌های اقتصاد مالی تبدیل شد، در ابتدا از سوی این نشریه نامربوط شناخته‌ شده و رد شد. و به این صورت انتشار مقاله تا دو سال بعد به تعویق افتاد. این در حالی است که این مقاله هم به لحاظ محتوا و هم عنوان بسیاری از پایه‌های آنچه امروز الگوی قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای نامیده می‌شود را فراهم کرد. در همین زمان CAPM به‌طور مستقل از سوی اقتصاددانان دیگری چون جان لینتنر، استاد دانشگاه هاروارد، جان موسین، اقتصاددان نروژی و استاد مدرسه اقتصاد نروژ و جک ترینر، اقتصاددان آمریکایی و سردبیر نشریه مدیریت سرمایه‌گذاری توسعه داده شد.

شارپ پس از هفت سال حضور در دانشگاه واشنگتن تصمیم گرفت به دانشگاه کالیفرینا، ارواین نقل مکان کند تا در تاسیس دانشکده علوم اجتماعی در این دانشگاه شرکت داشته باشد، که تمرکز آن بر موضوعات بین‌رشته‌ای و کمی بود. اما انتظارات بسیاری از کسانی که در این طرح شرکت کرده بودند برآورده نشد، از این‌رو او تصمیم گرفت به دانشگاهی دیگر برود. شارپ به دانشکده بازرگانی دانشگاه استنفورد دعوت شد.

او قبل از انتقال به دانشگاه جدید کتاب «نظریه پورتفولیو و بازارهای مالی» را تکمیل کرد، که کارهای کلاسیک و سازنده را در این حوزه تبیین می‌کند. این کتاب امروز نیز به اندازه زمانی که نخستین‌بار در سال 1970 منتشر شد تاثیرگذار است. رویکرد دکتر شارپ در الگوی قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای، پایه و اساس مهم‌ترین ابزارها و نظریه‌های سرمایه‌گذاری امروزی را گذاشت و به دنیای سرمایه‌گذاری «نسبت شارپ» را اعطا کرد که همچنان مورد استفاده است.

پیش‌گفتار جدید کتاب به قرار دادن ترکیب نظریه‌های بازار سرمایه و پورتفوی دکتر شارپ در محیط مالی امروز کمک می‌کند، در حالی که قوانین وی برای انتخاب هوشمندانه سرمایه‌گذاری‌ها در شرایط خاص ریسک، امروز مانند سال 1970 تازه باقی مانده است. سرمایه‌گذاران جدی و دانشجویان مالی به آن احترام خواهند گذاشت و درس‌های بی‌زمان آن را دوباره می‌آموزند.

دعوت به دانشگاه استنفورد

شارپ در طول دوران حضورش در استنفورد پژوهش‌هایش در حوزه سرمایه‌گذاری به ویژه روی تخصیص پورتفولیو و صندوق‌های بازنشستگی را ادامه داد. او همچنین با ارائه مشاوره به شرکت مریل لینچ و ولز فارگو به‌طور مستقیم در فرآیند سرمایه‌گذاری شرکت کرد و این فرصت را داشت تا تئوری‌های مالی را عملی کند. شارپ همچنین با همکاری شرکت فرانک راسل، شرکت تحقیقاتی شارپ-راسل را پایه‌گذاری کرد که به صندوق‌های بازنشستگی در زمینه تخصیص دارایی‌ها مشاوره می‌داد. مقاله او با عنوان «تعیین ترکیب دارایی موثر برای صندوق» الگویی را مطرح کرد که بعدها به عنوان «تحلیل مبتنی بر بازده» شناخته شد.

پس از تصویب قوانینی در ایالات‌متحده آمریکا در سال 1944، او مطالعه روی نقش سیاست سرمایه‌گذاری بر صندوق‌های طراحی‌شده برای تعهدات بازنشستگی را آغاز کرد. شارپ همچنین کتاب درسی به نام «سرمایه‌گذاری‌ها» را به نگارش درآورد که با موفقیت قابل توجهی روبه‌رو شد. در جریان تهیه و بازنگری متن این کتاب او لازم دید تا نظریه قبلی را بسط دهد و نظریه جدید ایجاد کند. پربارترین نمونه از این فعالیت ایجاد روش قیمت‌گذاری اختیار دوجمله‌ای (BOPM) بود. با توجه به قدرت کامپیوترهای امروزی، رویکرد دوجمله‌ای روشی عملی برای ارزیابی ابزار با گزینه‌های پیچیده ارائه می‌دهد و به‌طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نوبل اقتصاد

شارپ در سال 1990 به همراه اقتصاددانان آمریکایی هری ماکوویتز و مرتون اچ میلر جایزه نوبل اقتصاد را «برای کار پیشگامانه خود در نظریه اقتصاد مالی» دریافت کرد. مشارکت‌های آنها توانسته بود اقتصاد مالی را به عنوان یک رشته تحصیلی جداگانه مطرح کند. او جایزه نوبل اقتصاد را برای «الگوی قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای» خود دریافت کرد؛ یک مدل مالی که توضیح می‌دهد چگونه قیمت‌های اوراق بهادار نشان‌دهنده ریسک‌ها و بازدهی‌های بالقوه است. تئوری او نشان داد که قیمت‌گذاری بازار از دارایی‌های پرریسک به آنها امکان می‌دهد تا در پورتفولیوی سرمایه‌گذاران قرار بگیرند، چراکه می‌توان آنها را با دارایی‌های کم‌ریسک ترکیب کرد. نظریات شارپ به ایجاد مفهوم «بتا» منجر شد که معیاری برای ریسک پورتفوی به شمار می‌آید و تحلیلگران از آن برای مقایسه ریسک یک سهم در برابر ریسک بازار استفاده می‌کنند. او به عنوان یک برنامه‌نویس پرشور و خودآموخته ابزارهای تحلیلی نیز ایجاد کرده که بازارهای مالی را به شدت تغییر داده است.

CAMP آنچنان به تجزیه و تحلیل بازارهای مالی کمک کرد که کمیته نوبل کار شارپ را «ستون فقرات اقتصاد مالی» نام نهاد. به گفته شارپ، در حالت تعادل مجموعه‌ای از پورتفولیوها وجود دارند که کارآمدتر از سایرین هستند. این پورتفولیوها معمولاً ترکیبی از آنچه ما اکنون پورتفولیوی بازار می‌نامیم را شامل می‌شود؛ پورتفوی گسترده‌ای که تمام اوراق بهادار موجود را به تناسب ارزش بازارشان در بر می‌گیرد، بنابراین، بهترین کار این است که بخشی یا تمام پول خود را در آن سبد سرمایه‌گذاری کنید و بقیه را در چیزی امن مانند اوراق خزانه، اسکناس‌ها و اوراق بهادار خزانه‌داری محافظت‌شده در برابر تورم قرار دهید. اگر واقعاً می‌خواهید ریسک کنید و بازده مورد انتظار بالاتری داشته باشید، ممکن است حتی بخواهید پول قرض کنید و همه آن را در آن سبد بازار سرمایه‌گذاری کنید. مبادله میان بازده مورد انتظار و ریسک تقریباً خطی خواهد بود، بنابراین اگر بازده مورد انتظار بیشتری می‌خواهید، باید ریسک بیشتری را بپذیرید.

مارتین گروبر، استاد دانشکده بازرگانی استرن دانشگاه نیویورک می‌گوید: شارپ، به پیروی از هری مارکوویتز، اولین تئوری را در مورد اینکه چرا اوراق بهادار این قیمت‌ها را دارند، ایجاد کرد و بعداً آن نظریه را به یک تعادل عمومی تبدیل کرد. این نخستین نظریه‌ای است که توضیح می‌دهد چرا و چگونه قیمت‌ها یا بازده اوراق بهادار با یکدیگر متفاوت هستند و به این ترتیب کل روش کار این صنعت را متحول کرد.

نسبت شارپ

شارپ همچنین نسبتی را معرفی کرد که به نام او شناخته شده است. «نسبت شارپ»، مازاد بازدهی را که نسبت به نرخ بدون ریسک به ازای هر واحد نوسان به دست می‌آید اندازه‌گیری می‌کند. این نسبت به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند که آیا بازدهی بالاتر به دلیل تصمیمات سرمایه‌گذاری هوشمندانه است یا ریسک زیاد.

ممکن است دو پورتفوی بازدهی مشابهی داشته باشند، اما نسبت شارپ نشان می‌دهد که کدام‌یک برای رسیدن به آن بازده ریسک بیشتری می‌کند. بازده بالاتر با ریسک کمتر بهتر است و نسبت شارپ به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا این ترکیب را پیدا کنند.

در سال 1989 او از تدریس بازنشسته شد و با حفظ سمت پروفسور بازنشسته امور مالی در استنفورد، تمرکز خود را بر شرکت مشاوره خود گذاشت. به عنوان بنیان‌گذار William Sharpe Associates او توانسته است پژوهش‌های خود را با مشکلات دنیای واقعی ترکیب کند. این کار همچنین به او این امکان را می‌دهد که نقش بهتری در مشاوره دادن به کسانی که اقبال کمتری دارند یا مدیریت یک صندوق بازنشستگی را بر عهده دارند، ایفا کند.

نگرانی ویلیام شارپ بیشتر مربوط به افرادی است که درآمد متوسط یا پایین‌تری دارند. اگرچه بدیهی است که افراد کم‌درآمد معمولاً پول زیادی برای سرمایه‌گذاری ندارند. او بر این باور است که بسیاری از این اوراق بهادار جدید عمدتاً برای افرادی که شرط‌بندی می‌کنند محبوب هستند و بسیاری از آنها از نظر بهبود وضعیت مردم، بهبود رفاه سرمایه‌گذاران عادی، اگر خطرناک نباشند، اضافی هستند.

فکر کردن به نسل‌های آینده برای شارپ اولویت اصلی است. به نظر او، آموزش مالی، به ویژه در هنگام برنامه‌ریزی برای بازنشستگی گام مهمی برای جوانان است. شارپ می‌گوید، یک تغییر ساده در آموزش می‌تواند به درک عمیق‌تر مسائل روزمره منجر شود.

در طول ماه‌های تابستان، شارپ به بچه‌ها یاد می‌دهد که چگونه با استفاده از زبانی به نام Scratch برنامه‌ریزی کنند. به گفته او، این یک زبان شگفت‌انگیز برای خلاق بودن و یادگیری انواع عادات تفکر منطقی است.

برنده جایزه نوبل به شدت ظهور احزاب دست راستی در جوامع غربی، به ویژه احزاب مرتبط با شرایط نابرابری را محکوم می‌کند. در عوض، او معتقد است، زمان آن رسیده است که مهاجرت را به عنوان یک راه‌حل واقعی با یک سیاست مهاجرتی هوشمند بشناسیم.

در سال 1996، او شرکت فایننشال اینجینز (NASDAQ: FNGN) را با جوزف گراندفست، استاد استنفورد و کریگ جانسون، وکیل سیلیکون ولی، تاسیس کرد. این شرکت از فناوری برای اجرای بسیاری از فرضیه‌های مالی خود در مدیریت پورتفولیو استفاده می‌کند. فایننشال اینجینز که در مشاوره سرمایه‌گذاری و مدیریت خودکار برنامه بازنشستگی پیشرو است، با بیش از 200 میلیارد دلار در حساب‌های بازنشستگی مدیریت‌شده، به کارمندان در بیش از هزار شرکت بزرگ، مشاوره و خدمات حساب مدیریت‌شده ارائه می‌داد.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید