روایت مسعود نیلی از اثر ناترازی‌ها بر اقتصاد ایران

ابرچالش‌های بحران آفرین؛ 10 ناترازی بزرگ اقتصاد ایران چیست؟+ اینفوگرافیک

کدخبر: ۶۶۹۶۱۶
اقتصادنیوز: مسعود نیلی با بر شمردن 10 ناترازی بزرگ اقتصاد ایران، معتقد است ناترازی‌های مالی و زیست‌محیطی حیاتی‌ترین مسئله امروز اقتصاد ایران است. اما این حیاتی‌ترین مسئله، الزاماً فوری‌ترین مسئله نیست. ناترازی‌ها اولین راس مثلث بحران‌آفرین کشور است.
ابرچالش‌های بحران آفرین؛ 10 ناترازی بزرگ اقتصاد ایران چیست؟+ اینفوگرافیک

به گزارش اقتصادنیوز، یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های این روزها، شرایط پیچیده‌ای است که اقتصاد کشور در آن گرفتار شده است. همه می‌دانیم که در حال حاضر اقتصاد ایران، با مجموعه‌ای از مشکلات و ابرچالش‌ها دست‌به‌گریبان است که خروجی آنها تشدید انواع ناترازی‌های بحران‌آفرین و فقر فزاینده جامعه ایران بوده است. اما در شرایطی که برای عبور از این وضعیت دشوار، نیاز به برنامه‌ریزی‌های دقیق داریم، دولتی به صورت کاملاً اضطراری و بدون هرگونه آمادگی قبلی در شرف تشکیل است. این دولت در بهترین حالت، چند ماه زمان نیاز دارد تا برای حل‌وفصل ابرچالش‌ها، مقدماتی تهیه و تدوین کند.

مسعود نیلی در نخستین نشست «هم‌اندیشی برای اقتصاد ایران» که با عنوان «تحلیلی بر ناترازی‌ها و پیشنهادهایی برای اصلاحات جامع اقتصادی» برگزار شد، به بررسی وضعیت ناترازی در اقتصاد ایران پرداخت که هفته نامه تجارت فردا مشروح سخنان این اقتصاددان را منتشر کرده است و آنچه در پیش‌رو دارید، برگرفته از سخنان مسعود نیلی در نشست یاد شده است.

مسعود نیلی با تاکید بر اینکه ساختار سیاسی در کشور گفت: «در یک ساختار سیاسی فاقد حزب سازماندهی فکری حکمرانی کاری سخت و پیچیده است. در خلأ وجود احزاب، این مسئولیت بر عهده افرادی است که اثرگذاری اجتماعی دارند و اشکال مختلف مواجهه حکمرانی با جامعه را بررسی می‌کنند. در این بخش هم مشکل جدی کشور ما، میزان اندک گفت‌وگو میان افرادی است که باید بتوانند هم‌فکری داشته باشند. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که در آن گفت‌وگو اندک و معمولاً همراه با چاشنی خشونت است. گفت‌وگوی سازنده و ایجابی در این جهت که چه کارهایی می‌توان و باید انجام داد، به ندرت در جامعه ما شکل می‌گیرد. در حال حاضر و با تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی، روزنه امیدی ایجاد شده است که بتوان همزمان با روی کار آمدن دولت جدید و فراهم شدن فرصتی دوباره برای جامعه،‌ افکار و دیسیپلین‌های مختلف را دور هم جمع کرد و با گفت‌وگو و هم‌اندیشی به گفتمانی واحد رسید.، اما اگر بخواهیم گستره گفت‌وگو و ارتفاع نگاه ما به مسائل کشور ایجابی باشد باید به کل نظام حکمرانی و نه صرفاً دولت، به عنوان قوه مجریه، بپردازیم و بایدها و نبایدها را بیان کنیم. البته به‌طور طبیعی انتخاب مسیر دولت بسیار تعیین‌کننده است.»

نیلی با اشاره به دو محور مهم مسایل امروز ایران گفت: «مسائل مهم امروز ایران را می‌توان با استفاده از دو معیار مهم و سرنوشت‌ساز دسته‌بندی کرد؛ نخست مسائلی که موجودیت یا آینده سرزمینی کشور را دچار چالش می‌کنند و دوم، مسائلی که پایداری جامعه را مورد تهدید قرار می‌دهند. مسائلی که یک یا هر دو این معیارها را داشته باشند، خطیرترین مسائل کشورند و برای حل آنها باید یک «اصلاح راهبردی» صورت بگیرد. اصلاح راهبردی به این معناست که باید تغییر مسیر حرکت انجام شود.، اما در برخی موارد هم می‌توان از «اصلاح رویکرد» استفاده کرد که به معنای تغییر نگاه است. به‌طور طبیعی اصلاح رویکرد مقدم بر اصلاح راهبردی است، چون در برخی مسائل می‌توان با همین تغییر نگاه به دستاوردهای قابل قبولی رسید. گام بعدی نیز «اصلاحات سیاستی» است، یعنی در همان مسیری که حرکت می‌کنیم، می‌توان بهبودهایی موضعی انجام داد و در نهایت در صورت نیاز به سمت اصلاح راهبردی رفت و اساساً مسیر حرکت را تغییر  داد.»

10 ناترازی بزرگ اقتصاد ایران

مسعود نیلی 10 ناترازی بزرگ اقتصاد ایران را شامل «ناترازی برق»، «ناترازی گاز»، «ناترازی بنزین»، «ناترازی گازوئیل»، «ناترازی بودجه»، «ناترازی نظام بانکی»، «ناترازی ارزی»، «ناترازی منابع آب و فرسایشی خاک و آلودگی هوا»، «ناترازی ورشکستگی صندوق های بازنشستگی» و «ناترازی بازار کار» می داند که جزئیات آن در اینفوگرافیک زیر قابل مشاهده است.

infographic

اینفوگرافیک: تجارت فردا/ گرافیست: علیرضا تاجیک

سه مسئله خطیر حکمرانی

این اقتصاددان سرشناس در ادامه به سه مسئله حیاتی امروز ایران را بر شمرد و توضیح داد: «در دسته‌بندی خطیرترین مسائل کشور باید دامنه را محدود و مشخص کنیم و به مسائلی برسیم که از همه حیاتی‌تر هستند و در این مورد سنجه بگذاریم که بین این مسائل حیاتی کدام بیشترین فوریت را دارد. بسیاری از اوقات این اشکال ایجاد می‌شود که سیاست‌گذار یک مسئله مهم را یک مسئله فوری هم در نظر می‌گیرد و فکر می‌کند باید به سراغ حل آن برود؛ بدون اینکه مقدمات لازم را در نظر بگیرد که باید ابتدا فراهم شود. در غربالگری مسائل موجود، سه مسئله پیش‌روی نظام حکمرانی وجود دارد. البته منظور این نیست که الزاماً خودِ نظام حکمرانی هم این سه مسئله را به عنوان مسائل اصلی قبول دارد. اینجاست که ما باید به نظام حکمرانی کشور بقبولانیم که این سه مسئله تا چه اندازه حیاتی و فوری است و ادامه حکمرانی در کشور وابسته نوع مواجهه با این سه مسئله است. قاعدتاً گام اول این است که ابتدا آنها را به عنوان مسائل اصلی بپذیریم. این سه مسئله عبارت است از «ناترازی‌های مالی و زیست‌محیطی»، «وضعیت خطیر روابط خارجی» و «شکاف‌های عمیق اجتماعی و فرهنگی بین‌نسلی و درون‌نسلی».»

نیلی همچنین تاکید کرد: «از بین این سه مسئله، ناترازی‌های مالی و زیست‌محیطی حیاتی‌ترین است که در ادامه دلایل آن را توضیح خواهم داد، اما این حیاتی‌ترین مسئله، الزاماً فوری‌ترین مسئله نیست. ناترازی‌ها اولین راس مثلث بحران‌آفرین کشور است. ما فهرست نسبتاً جامعی از ناترازی‌ها در کشور داریم که یک ویژگی مشترکشان این است که مزمن هستند. ویژگی دوم این ناترازی‌ها، فزاینده بودن یا بزرگ‌تر شدن دائمی آنهاست. برای مثال ناترازی برق که این روزها همه با آن درگیر هستیم و بحران بسیار واضحی است که هم کسب‌وکار مردم و هم زندگی و رفاه آنها را دچار اختلال کرده است. در تامین بنزین به‌طور جدی مسئله داریم و مجبور به واردات فزاینده هستیم، در حالی ‌که تا همین چند سال پیش صادرکننده بنزین بودیم.»

او افزود: «در گاز طبیعی و گازوئیل نیز مسئله مشابه است. در بودجه به‌رغم سطح بسیار پایین ارائه خدمات عمومی و مقدار ناچیز سرمایه‌گذاری که انجام می‌شود و با وجود اعمال فشار به زندگی و رفاه کارکنان دولت که دستمزدشان در سه سال گذشته با فاصله بسیار نسبت به تورم اصلاح شده، باز هم ناترازی وجود دارد که باعث شده است به نظام بانکی هم فشار وارد شود. نظام بانکی با ناترازی‌های دیگری هم مواجه بوده و ناترازی بودجه هم مزید بر علت شده که برآیند آن رشد نقدینگی و تورم است. ناترازی ارزی هم صورت‌مسئله واضحی دارد. در اقتصاد ایران همواره نظام چندنرخی ارز برپا بوده است. این نظام ارزی بارها دچار شوک‌های بسیار بزرگی در مقیاس جهانی شده و طی 12 سال چهار بحران ارزی بزرگ را پشت سر گذاشته است. در حالی که بسیاری از کشورهای دنیا در طول تاریخ اقتصاد خود حتی یک‌بار هم بحران ارزی را تجربه نکرده‌اند. این شوک‌های ارزی باعث بی‌ثباتی اقتصاد کلان و شکل‌گیری فساد و رانت شده است.»

ناترازی مشهود در بازار کار

موضوع وضعیت نامناسب صندوق های بازنشستگی که خود دچار معضل ناترازی است، دیگر موضوع مورد بحث نیلی بود که در این باره گفت: «از طرفی صندوق‌های بازنشستگی کشوری و لشکری هر دو به‌طور کامل وارد بودجه دولت شده‌اند، به‌طوری که دیگر عملاً مفهومی به نام صندوق برای آنها معنا ندارد. بحران منابع آب، فرسایش خاک و آلودگی هوا هم زیست‌بوم کشور را دچار تهدید و تخریب کرده است. شرایط بازار کار کشور نیز به‌گونه‌ای است که در یک جمعیت در سنِ کارِ حدوداً 65 میلیون‌نفری، کمتر از 25 میلیون نفر شاغل داریم که یکی از پایین‌ترین نسبت‌های اشتغال در مقیاس بین‌المللی است. در حالی که در یک شرایط معمول از جمعیت در سن کار کشور باید حدود 38 میلیون نفر شاغل می‌بودند.»

این استاد دانشگاه بیان کرد: «در حال حاضر نسبت جمعیت غیرفعال کشور بسیار بالاست. از طرفی در همان مقدار شاغل موجود، کیفیت اشتغال در مقابل سطح رو به رشد تحصیلات و سهم بسیار پایین اشتغال زنان در بازار کار (کمتر از چهار میلیون نفر آن هم در شغل‌هایی با درآمدزایی پایین) بسیار نامتناسب و پایین است. ترکیب سطح تحصیلات شاغلان و بیکاران نیز دچار عدم تناسب بالاست، به‌گونه‌ای که بیشترین وزن در بیکاران را تحصیل‌کرده‌ها دارند و بیشترین شاغلان دیپلم یا تحصیلاتی کمی بالاتر از دیپلم دارند. ناترازی مشهود دیگر در بازار کار از این آمار مشهود است که سهم جمعیت تحصیل‌کرده از کل جمعیت 23 درصد است، درحالی‌که سهم جمعیت تحصیل‌کرده از بیکاران 42 درصد است. که نشان می‌دهد نظام آموزش عالی کشور مدام نیرو تربیت می‌کند، اما بازار کار جایی برای جذب این نیروها ندارد.»

نیلی همچنین گفت: «در کنار این مسائل اساسی با یکسری مسائل دیگر  مانند ورود کالاهای عادی مورد نیاز مردم از طریق قاچاق از مسیرهای صعب‌العبور روبه‌رو هستیم؛ کالاهایی که در دیگر کشورهای دنیا از طریق تجارت متعارف در دسترس مردم قرار می‌گیرد؛ یا اینکه از یک طرف بنزین وارد می‌کنیم و از طرف دیگر، همان بنزین به صورت قاچاق، صادر می‌شود! اقتصاد غیررسمی و فساد گسترده شده و به‌رغم اینکه تصمیم‌گیرندگان همیشه راجع به عدالت و توزیع درآمد صحبت می‌کردند، امروز ثروتمندانی در مقیاس جهانی و در عین حال فقر بسیار بسیار شدید داریم. در این میان موارد عجیبی هم مشاهده می‌شود؛ مثلاً هر کالایی مهم‌تر باشد، مشکلاتش بسیار بیشتر است؛ برای مثال با اینکه تصمیم‌گیرندگان به خودرو اهمیت بسیار زیادی می‌دهند، اما بیشترین مشکل ما در بازار خودرو است، یا در حالی که جملگی معتقدند نان بسیار مهم و رکن اصلی امنیت غذایی کشور است، اما بیشترین مشکل ما در گندم است.»

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    اخبار بیشتر در سرویس اقتصادی
    کارگزاری مفید