ضربه مهلک به سازمان انتقال خون؟
آنگونه که پیداست برخی مدیران ادوار سازمان انتقال خون و سازمان غذا و دارو هم دستی و سهمی در این امور دارند. این شرکتها ابتدا قرار بود برای تولید داروهای مشتق از پلاسما پالایشگاه راه اندازی نمایند ولی باتوجه به سود آور بودن صادرات پلاسما به کشور آلمان و سود حاصل از فروش داروهای استحصالی، وعده تأسیس پالایشگاه را فراموش کردند!
جستجوی ساده در اینترنت نشان می دهد افراد و شرکتهای اصلی فعال در این زمینه “ الگوی مجارستان “ برای جمع آوری خون و پلاسما را به عنوان الگوی موفق برای کشور ما تجویز میکنند. طرح این موضوع اشکالی ندارد ولی نقد آن هم ضرورتی انکار ناپذیر است چرا که مجارستان کشوری است کوچک با جمعیتی نزدیک به یک دهم ایران که در سال ۱۹۹۰ از بلوک شرق جدا شده ولی ایران کشوری است دارای تمدن کهن که در حوزه پزشکی و داروسازی میراث دار دانشمندان بزرگی مانند ابوعلی سینا و زکریای رازی است و نباید ۵۰ سال تلاش و دست آوردهای سازمان انتقال خون در حوزه تخصصی و فرهنگی را دور بریزیم و از الگوی مجاری تبعیت کنیم. از طرف دیگر سالیانی است که اهدای خون به عنوان نماد ایثار و نوع دوستی مردم به بخشی از مراسمات آیینی ماه محرم و شب های قدر تبدیل شده است. کشور مجارستان فاقد این پیشینه و غنای فرهنگی است لذا اهدای خون و پلاسما در آن شکل تجاری پیدا کرده است. کسانی که پلاسمای خود را در این کشور می فروشند “موظف” هستند هر سال یک مرتبه خون بدهند! ! در حالیکه براساس اصول اخلاق پزشکی و برای حفظ سلامت و کرامت اهداکننده در ایران هیچ گونه اکراه و اجباری برای اهدای خون نیست و ما دیر زمانی است که استفاده از خون جایگزین را هم کنار گذاشته ایم. سالها کشور همسایه مان ترکیه را سرزنش کرده ایم که شما برای تأمین خون به ارتش و سربازان وابسته هستید. داوطلبانه و بدون چشم داشت بودن و غیر اجباری بودن این نوع خدمات یکی از اصول هفت گانه صلیب سرخ و مورد تأکید سازمان جهانی بهداشت و انجمن بین المللی انتقال خون می باشد.
در پایگاه علمی MedPub مقالات معتبر و متعددی در خصوص تجارت غیر شفاف فرآورده های خون از سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۰ از کشورهای بلوک شرق به آلمان غربی جهت تامین ارز و بدون رعایت اصول اخلاق پزشکی و بدون اطلاع رسانی دقیق به اهداکنندگان وجود دارد. در مقاله دیگری اشاره شده است که در دوره جنگ سرد آلمان شرقی خون زندانیان را به اجبار دریافت نموده و آن را به غرب تجارت می کردند. مجارستان و دیگر کشورهای بلوک شرق سابق وارث فرهنگی هستند که برای رهایی از مخاطرات آن باید از دست آوردهای سازمان انتقال خون ایران الگو بگیرند. ولی کسانی که از تجارت پلاسما سود می برند از روی عمد می خواهند این دست آوردها را خراب کرده و سازمان انتقال خون را به پیروی از خواسته ها و امیال خود وادار نمایند.
در کشور ما هر گاه سخن از فرآورده خونی سالم باشد، مردم یاد کشور فرانسه و پرونده معروف شرکت “مریو” که بعد از رسوایی دهه ۶۰ تمام سهام آن به “سانوفی” منتقل شد، می افتند. البته براساس آن مقالات شفافیت دولت فرانسه در این زمینه به مراتب بهتر از آلمان بوده است.
در سالهای اخیر بارها نمایندگان شرکت “بیوتست” آلمان به ایران آمده و قول مشارکت درراه اندازی و تأسیس پالایشگاه پلاسما داده اند. این مطالبه کماکان وجود دارد و در مکاتبات سازمان بازرسی کل کشور هم تأکید زیادی بر تأسیس پالایشگاه شده است.
مطالعه دقیق مطالب منتشر شده و مکاتبات اداری دست اندرکاران مراکز جمع آوری پلاسما نشان می دهد که آنها به این مقدار راضی نیستند بلکه با افزایش تعداد مراکز خود در کشور بیش از پیش دنبال ناکارآمد کردن و عملا انحلال سازمان انتقال خون و به دست آوردن امتیاز انجام پلاکت فرزیس تولیدی و تهیه خون کامل و سایر فرآورده ها و کسب سود فراوان از بیماران هستند.