الزمات ورود ایران به اقتصاد جهانی
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اتاق بازرگانی ایران؛ مرکز پژوهشهای اتاق ایران در جدیدترین گزارش خود با عنوان «تحولات چشمانداز محیط ژئواکونومیک ایران چند پرسش اساسی به اقتصاد سیاسی ایران منتشر کرد.
در این گزارش آمده؛ اقتصاد سیاسی ایران در فضای دگرگون شده اقتصاد و تجارت دنیا که از دهه 1990 آغازشده با مجموعهای از پرسشهای کلیدی مواجه است. این پرسشها را در سایه بررسی تحولات ساختاری کلان فضای تجارت جهان و بررسی موقعیت ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک منطقه و جهان میتوان طرح کرد.
در بخشی از این گزارش تغییرات ساختار کلان تجارت جهان در سه سطح مورد بررسی قرار گرفته است که این سطوح شامل موارد زیر می شود:
خدماتی شدن تجارت جهانی: تجارت خدمات پویاترین بخش تجارت جهانی در دهههای اخیر بوده است.
درهم تنیدگی جهانی زنجیرههای ارزش: سه زنجیره ارزش آمریکای شمالی، اروپا و آسیا توأمان منطقهای و جهانیاند و اختلال در آنها باعث تلاطم در اقتصاد جهانی میشود. نمونه اخیر آن اختلال در اقتصاد چین بهعنوان کانون زنجیره منطقهای-جهانی در ماههای نخست همهگیری کرونا است که با گسترش بحران به اروپا و امریکا، همه زنجیره ارزش جهانی را بحرانزده کرد.
دیجیتالی شدن اقتصاد: اتحادیه اروپا و سایر قدرتهای تجاری در دهههای اخیر برای مبادله کالاها و خدمات از طریق موافقتنامههای آزاد سنتی که ساده و بر پایه تعرفهها بود دیگر تجارت نمیکنند. آنها در قالب نسل سوم موافقتنامههای تجارت آزاد، مقررات و قواعد مفصلی بر پایه اقتصاد دیجیتال تدوین و هماهنگ میکنند. این هماهنگی دشواریهای زیادی دارد. ازیکطرف دولتها احساس میکنند اراده حاکمیتی و قدرت کنترل خود را بر امور از دست میدهند. از طرف دیگر با تغییرات جدید در درون جوامع، مشکلات پیچیدهای رخ میدهد. تازهترین نمونه این موافقتنامهها، توافق 1500 صفحهای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا است.
در این گزارش این نکته مورد توجه قرار گرفته که ایران در تغییرات ساختاری در اقتصاد جهانی فوق، نقش منفعل داشته است. از حیث داخلی، تحریمهای چند دههای در کنار درگیری درون نخبگانی بر سر انتخاب استراتژی جایگزینی واردات یا الحاق به اقتصاد جهانی، فرصتها را در عمل برای نقشآفرینی ایران در این روندها به باد داده است. از حیث خارجی، در کنار تحریمهای تشدید شونده، ایران از زنجیره ارزش آمریکای شمالی و اروپا جدا مانده و به حاشیه زنجیره ارزش آسیایی رانده شده است.
مهمترین نکات
در این گزارش 6 نکته کلیدی ذکر شده که این نکات شامل موارد زیر می شود که در این خصوص می توان به این نکته اشاره کرد که «خدماتی شدن تجارت جهانی، درهم تنیدگی جهانی زنجیرههای ارزش و دیجیتالی شدن اقتصاد ازجمله تغییرات ساختار کلان تجارت جهان است»
همچنین «ایران در تغییرات ساختاری در اقتصاد جهانی فوق، نقش منفعل داشته است. از حیث داخلی، تحریمهای چند دههای در کنار درگیری درون نخبگانی بر سر انتخاب استراتژی جایگزینی واردات یا الحاق به اقتصاد جهانی، فرصتها را در عمل برای نقشآفرینی ایران در این روندها به باد داده است. از حیث خارجی، در کنار تحریمهای تشدید شونده، ایران از زنجیره ارزش آمریکای شمالی و اروپا جدا مانده و به حاشیه زنجیره ارزش آسیایی راندهشده است».
این نکته را نیز باید ذکر کرد که اولویت و پرسش بسیار کلیدی سیاست تجاری و صنعتی کلان ایران تا آینده میانمدت، تبیین نسبت ایران با سه روند بالا و چگونگی تطبیق با قواعد بازنویسی شده در فضای تجارت جهانی است. در میان این سه روند، تبیین نسبت ایران با زنجیرههای ارزش منطقهای و جهانی اهمیت ویژه دارد.
براساس این گزارش، باز توزیع قدرت در اقتصاد سیاسی بینالملل علاوه بر باز تعریف قواعد تجارت جهانی، بر موقعیت ایران در اقتصاد و تجارت جهانی اثرگذار است. توزیع قدرت در سیاست بینالملل به نوع جدیدی از توزیع قدرت دوقطبی تغییر میکند. در این توزیع قدرت جدید، رقابت بر سر تکنولوژی در کانون رقابتهای چین و ایالاتمتحده است.
از سوی دیگر در این گزارش این نکته مورد توجه قرار گرفته که ایران ممکن است بهتدریج به فضای تجارت جهانی بازگردد. در چنین شرایطی ایران میتواند موافقتنامه جامع مشارکت راهبردی با چین را پیش ببرد و از تنش با غرب بکاهد و راههایی برای حضور اتحادیه اروپا در اقتصاد و بازار ایران بگشاید.
از سوی دیگر در لایه منطقهای محیط جغرافیایی و ژئواکونومیک ایران، بهتدریج اوراسیای جدیدی سر برمیآورد. شکلدهی به روابط سازنده با کنشگران کلیدی اوراسیای جدید از اولویتهای منافع ملی است. اینکه ایران در میانه چهار نیروی کلیدی اوراسیای جدید (چین، روسیه، هند و اروپا) چه نقشهایی میتواند ایفا کند و چه گزینههایی پیش رو دارد، پرسشی راهبردی است و نیازمند پژوهشهای مفصل و دقیق است.
پرسش های کلیدی
اما در این گزارش بر این نکته اشاره شده که ایران در این فضای ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک دگرگون شونده با مجموعهای از پرسشهای کلیدی مواجه است که در این خصوص می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1-حوزههای دگرگونی در تجارت آزاد و چندجانبه جهانی کدماند؟ قواعد رو به تغییر در این حوزه چگونه ایران را متأثر میکنند؟
2-آیا رقابت تشدید شونده چین و ایالات متحده به سوی شکلگیری دو نظم در اقتصاد سیاسی بینالملل در حرکت است؟ موقعیت ایران در این رقابت چگونه قابل تبیین است؟
3-رویکرد دولت بایدن به اقتصاد و تجارت جهانی را چگونه میتوان مفهومبندی نمود؟ اجرایی شدن این رویکرد چه آثاری بر موقعیت ژئواکونومیک ایران خواهد داشت؟
4- ژئوپلیتیکی شدن تجارت جهانی و بهویژه زنجیرههای جهانی- منطقهای ارزش چه طیفی از تأثیرات را بر موقعیت ایران در اقتصاد جهانی خواهد داشت؟
5-موافقتنامه مشارکت جامع راهبردی ایران و چین چه آثار عملیاتی بر بخش خصوصی ایران تا آیندهای میانمدت خواهد داشت؟
6-«نگاه به شرق» در شرایط جدید و پس از روی کار آمدن دولت بایدن چه سرنوشتی مییابد؟ آیا ایران میتواند بین دو زنجیره ارزش اروپایی و آسیایی نوعی توازن برقرار سازد؟
7--نظام تحریمی در حال شکلگیری چین واجد چه مؤلفههایی است؟ با توجه به جایگاه ویژه چین در اقتصاد ایران، آسیبپذیریهای بالقوه ایران در این نظام تحریمی کدماند؟