بررسی یک ادعا: مصرف گوشت در ایران در نیم قرن اخیر چقدر تغییر کرد
به گزارش اقتصادنیوز و به نقل از خبرگزاری فارس، فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، در نشست «تورم ساختاری در اقتصاد ایران؛ ریشهها و راه حلها» ادعا کرده است: «آیا شهروندان گرامی و حکومتگران میدانند که در بدترین سالهای جنگ بر اساس گزارشهای رسمی بانک مرکزی و مرکز آمار، خانوادههای این مملکت سالانه ۱۲۲ کیلو گوشت قرمز مصرف کردهاند و این میزان الان به ۶ تا ۷ کیلو در سال رسیده است؟»
این ادعا بعداً توسط چهرههای ضد انقلاب بازنشر پیدا کرد و تلاش شد اینطور القاء شود که این آمار نشان میدهند پس از انقلاب، استاندارد زندگی کاهش چشمگیری پیدا کرده است. این در حالی است که آمار ارائه شده توسط دکتر مومنی با استناد به گزارشهای رسمی و پژوهشهای علمی، ایرادات آشکار دارد، بنابراین شایسته است وی برای ادای احترام به ساحت دانش و پژوهش، لغزش کلامی خود را اصلاح کنند یا دستکم مستندات خود را ارائه کنند.
در ادامه، انتقادات به ادعای وی، ذکر میشود:
جواد صالحی اصفهانی در یادداشتی با عنوان «Fact checking the meat consumption of Iranians» به نقل از محاسبات پایاننامهی دکتری دکتر مجتهد در دانشگاه ایالتی Iowa، متوسط مصرف گوشت قرمز ایرانیان در سال 1975 (1354 شمسی) را 16.4 کیلوگرم عنوان میکند. حال اگر فرض کنیم بعد خانوار در سالهای جنگ 4 نفر بوده و سرانهی مصرف گوشت قرمز مدنظر دکتر مومنی در ایام جنگ 30.5 کیلوگرم بوده است، سوال اینجاست که چطور سرانهی مصرف گوشت قرمز با وجود انقلاب و جنگ، در طول این سالها نسبت به سال 1354 شمسی تقریباً 2 برابر شده است!؟
آقای مومنی، میزان مصرف گوشت قرمز هر خانوار در سال 1400 را 6 تا 7 کیلوگرم عنوان کرده است. این در حالی است که بر اساس گزارش برآورد مصرف کالاهای اساسی در کشور (مرکز آمار ایران - بر اساس نتایج طرح آمارگیری هزینه و درآمد خانوار برای سالهای 1390 تا 1398)، پیشبینی شده است که سرانهی مصرف گوشت قرمز کشور در سال 1399 برابر با 7 کیلوگرم و در سال 1400 برابر با 6 کیلوگرم باشد. این در حالی است که بعد خانوار اکنون 3.3 نفر است. بنابراین مصرف هر خانوار (بر اساس پیشبینی مرکز آمار) برابر با 19.8 کیلوگرم است، نه 6 کیلوگرمی که آقای فرشاد مومنی ادعا کرده است.
کشور استرالیا که مردمش از بزرگترین مصرفکنندگان گوشت در دنیا هستند، در سال 2019 میانگین مصرف سرانهی گوشت گاو و گوسفند مردمش برابر با تقریباً برابر با 26 کیلوگرم بوده است، چطور ما در زمان جنگ، بیش از میانگین پرمصرفترین کشور دنیا در سال 2019، گوشت قرمز مصرف میکردیم!؟
خوب است دکتر مومنی مستندات رسمی این دو ادعا (یعنی 122 کیلوگرم بودن میزان مصرف گوشت قرمز هر خانوار ایرانی در زمان جنگ و 6 کیلوگرم بودن همین رقم در سال جاری) را منتشر کنند. چرا که نگارنده هر چه بیشتر جست، کمتر یافت!
با توجه به اینکه چهرههای بیسواد ضدانقلاب، با استناد به این ادعای وی به جمهوری اسلامی و رهبرانش میتازند، خوب است وی به عنوان یک اقتصاددان توضیح دهند که آیا صرفاً بررسی تغییرات «مصرف گوشت قرمز» میتواند نشاندهندهی عملکرد جمهوری اسلامی باشد!؟ آیا علمی و دقیق، آن نیست که از تغییرات درآمد سرانه (بر اساس برابری قدرت خرید) برای پایش تحولات سفرههای مردم استفاده کنیم!
همچنین، نکتهی مهمتر اینکه مجموع مصرف گوشت و مرغ در این سالها چه تغییری کرده است!؟ وقتی مجموع مصرف گوشت را بررسی میکنیم، افزایش میزان مصرف گوشت در کشور از سالهای پیش از انقلاب تا امروز را میبینیم.
جواد صالحی اصفهانی در یادداشتی که پیشتر نامش ذکر شد، توضیح میدهد که در سال 1354 شمسی، سرانهی مصرف گوشت قرمز برابر با 16.4 کیلوگرم و سرانهی مصرف مرغ برابر با 3.3 کیلوگرم بود. یعنی ایرانیان در آن سال مجموعاً 19.7 کیلوگرم گوشت مصرف میکردند. این در حالی است که در سال 2019 این رقم به 12 کیلوگرم گوشت قرمز و 29 کیلوگرم گوشت مرغ رسید که در مجموع، معادل 41 کیلوگرم رسید. یعنی بیش از 2 برابر سال 1354.
بنابراین آمارهای رسمی و پژوهشهای معتبر علمی نشان میدهند که ادعای آقای فرشاد مومنی چندان صحیح نیست؛ اگر چه میزان مصرف گوشت قرمز در سالهای پس از انقلاب اسلامی کاهش یافته است (که بخش عمدهی این کاهش، به دلیل تشدید تحریمهای ظالمانهی امریکایی در دههی 1390 است)، اما در مقابل میزان مصرف گوشت مرغ افزایش قابل ملاحظهای داشته؛ بهطوری که وقتی مجموع این دو مورد بررسی قرار میگیرد، روند مصرف گوشت ایرانیان پس از انقلاب افزایش قابل توجهی داشته است.
پیشتر، جواد صالحی اصفهانی در یادداشت «Fact checking the meat consumption of Iranians» پاسخ ادعای نادرست یک خبرنگار بیبیسی فارسی را داد. از یک خبرنگار، بعید نیست که گزارشش را با سوگیریهای سیاسی تنظیم کند ولی از استادی همچون فرشاد مومنی، چنین رویکردی بسیار بعید است.
به نظر میرسد احتمالاً چون ادعای وی در یک مقالهی مکتوب نبوده و در سخنرانی ایراد شده است، سهو لسان رخ داده باشد. بنابراین شایسته است این استاد گرانقدر، در مورد ادعای غیرکارشناسی منتشر شده به نقل از وی رفع ابهام کند.