این همه گیری همزمان با کرونا آمد
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از بهداشتنیوز، این بیماری، اختلالی است که هنوز هم سالانه میلیونها انسان را درگیر میکند. از هر چهار نفر در سراسر دنیا، یک نفر در طول زندگی خود به افسردگی دچار میشود. علیرغم این تعداد از مبتلایان و این واقعیت که انسانها هزاران سال است که در مورد آن گمانه زنی میکنند، ما تازه شروع به درک زیستشناسی آن کردهایم.
اگر بتوانیم وضعیتی را که یک فرد افسرده گرفتار آن می شود، تجسم کنیم ، آن را ردیابی کرده و یا همانند مبارزه با سرطان یا کرونا، با آن مبارزه کنیم آنگاه چقدر متفاوت فکر خواهیم کرد؟ به لطف برخی تحقیقات جدید، تحلیلگران و کارشناسان در حال نزدیکشدن به کشف این واقعیت هستند.
در ماه آوریل، یک تیم از دانشکده پزشکی دانشگاه ایندیانا اخبار جدید و امیدوارکنندهای را در مورد آزمایش خون منتشر کردند که بر اساس آن، می توان میزان شدت و ضعف افسردگی بیمار، خطر ابتلا به افسردگی شدید و حتی خطر ابتلا به اختلال دوقطبی در آینده را نشان داد. این موفقیت با استفاده از نشانگرهای زیستی RNA ، ما را به درمانهای دقیق تر و موثرتر نزدیک کرده است. شایان ذکر است که این فقط یک نمونه از کل نشانگرهای زیستی برای افسردگی میباشد که محققان کشف کرده اند.
یافتههای دیگری که ارتباط بین زیست شناسی مغز و اختلالات خلقی را بیش از پیش شناسایی کرده، ممکن است منجر به تولید درمانهای دارویی جدید شود. در اوایل سال جاری، محققان دپارتمان روانپزشکی در دانشگاه مک گیل مونترال، شواهدی را ارائه دادند که نشان میدهد کاهش تراکم سلولهای مغزی ستارهایشکل به نام آستروسیت با افسردگی شدید ارتباط نزدیک دارد.
این سلولهای ستارهای شگفتانگیز از سلولهای عصبی پشتیبانی میکنند و یک سلول آستروسیتی میتواند همزمان با حداکثر ۲ میلیون سیناپس تعامل کند. کاهش در آستروسیتها در مناطق مغزی مورد مطالعه ممکن است اثرات سوء داشته باشد زیرا تصور میشود که این مناطق برای تصمیمگیری و تنظیم عاطفی مهم هستند، شرایطی که در افسردگی شدید دیده می شود. بنابراین ممکن است با تولید داروهایی که باعث افزایش آستروسیت ها یا عملکرد آنها می شود. فرصتی برای کاهش افسردگی بوجود آید. همچنین تحقیقات مرتبط با داروهای روانگردانی مانند کتامین وجود دارد که ممکن است بر عملکرد آستروسیت تأثیر بگذارد.
مطمئناً میتوان خطوط و مکانیسمهای افسردگی را به روشهایی تعریف کرد که به ما امکان دهد آنچه را که با آن مبارزه میکنیم به وضوح ببینیم و افسانهها و خود سرزنشگریهای قدیمی را که برای مدت طولانی به این بیماری چسبیدهاند، از بین ببریم. از این گذشته، فقط در عرض یک سال، ما تصویری پر از خوشه و شاخوبرگ از ویروس کرونا در سر خود داشتیم. ما آزمایش دادیم و نتیجه منفی و مثبت گرفتیم و اکنون همه در وبت دریافت واکسن هستیم. بنابراین در مورد افسردگی نیز میتوان به پیشگیری و یا درمان قطعی آن امیدوار بود.
تصور کنید اگر به افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات خلقی به عنوان یک بحران در سطح همهگیر بیاندیشیم، پاسخی متناسب با خسارت این بیماریها -به ویژه پس از بروز همه گیری- ایجاد می کنیم. و بحران یک واژه خیلی قوی برای این بیماری نیست: بنا بر گزارش CDC، درصد بزرگسالان آمریکایی با علائم اضطراب یا اختلال افسردگی در ماه فوریه به ۴۱.۵ رسیده است. خسارات وارد شده در بهره وری از دست رفته، افزایش موارد سومصرف مواد و شکستگی قلب بیاندازه است.
سازمان بهداشت جهانی گزارش کرده که افسردگی مهمترین عامل ابتلا به معلولیت طولانیمدت در سطح جهانی است. عدم دسترسی خانوادهها به لیست کاملی از مراقبتهای این بیماری، آن را به یک مارتون دردناک از درمانهای بسیار گرانقیمت و سخت (برای هماهنگی) تبدیل کرده است. این اختلال حتی بیش از بیماریهای جسمی، موجب تخریب و نابودی روان افراد می شود در نتیجه لزوم رسیدگی هرچه سریعتر به آن را نشان میدهد.