آرای باطله چه هشدار و پیامی برای حاکمیت دارد؟
به گزارش اقتصاد نیوز به نقل از خبرآنلاین، سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری در حالی برگزار شد که بیش از ۵۰ درصد از واجدین شرایط در آن شرکت نکردند و از سویی آرای باطله در اتفاقی بی سابقه بعد از ابراهیم رئیسی دوم شد. آراء باطله حتی در انتخابات شورای شهر در برخی شهرها از همه کاندیداها پیشی گرفت و رتبه اول را به خود اختصاص داد.
از روز برگزاری انتخابات تاکنون بحث های زیادی در این باره شده است و تحلیل های مختلفی از دلایل به صندوق انداختن این تعداد آرای باطله مطرح می شود. تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس و فعال سیاسی اصلاح طلب هم معتقد است که این میزان رای باطله به معنای «نه» به اصولگرایی واصلاحطلبی است و ممکن است اول شدن آرای باطله در بعضی شهرها مانند کرج در سال های بعد به تهران هم تسری پیدا کند.
او از ظهور یک جریان سوم در کشور سخن می گوید که از اصلاح طلبی و اصولگرایی عبور کرده است و تاکید می کند که این میزان رای باطله هشداری برای حاکمیت نیست، بلکه هشدار به گروه های سیاسی است.
مشروح گفتوگوی خبرگزاری خبرآنلاین با تقی آزاد ارمکی را در ادامه بخوانید؛
****
*آقای آزاد ارمکی! تحلیل شما از دوم شدم آرای باطله در انتخابات ریاست جمهوری چیست؟ این میزان رای باطله رای اعتراضی بوده، برای افرادی است که به نظام انتخاباتی تعهد داشتند و کاندیداها را قبول نداشتن یا علت را در چیزی دیگر باید جستجو کرد؟
اگر به معنای اعتراض به نظام انتخاباتی بود تحریمی می شد و رای نمی دادند. پس آنها کسانی هستند که آمده اند و رای داده اند و مشارکتی هستند ولی کاندیدای مطلوبشان وجود نداشت، به همین دلیل در عمل نشان دادند که انتخابات را قبول دارند ولی کاندیدای مطلوب و مورد نظرشان در انتخابات حضور نداشته، پس یا به دیگری رای دادند یا رای سفید دادند.
آراء باطله به معنای ظهور جریان سوم است
*می شود گفت که این آرا نشان دهنده عبور از اصلاح طلبی و اصولگرایی است؟
من از این موضوع به عنوان ظهور جریان سوم در حوزه سیاسی در ایران یاد کردم، البته اگر ما جریان اول و دوم فعالی داشتیم جریان سوم خیلی بیشتر معنی پیدا می کرد ولی چون شبه اصلاحطلبی و اصولگرایی رادیکال داشتیم، یعنی یک اصلاح طلب میانی و یک اصولگرای میانی نداشتیم نهایتا در انتخابات آقای رئیسی کسی بود که الان قرار است مدتی رئیس جمهور باشد.
شورای نگهبان کاندیداها را جوری چید که رئیسی از آن بیرون بیاید
از سوی دیگر هم شورای نگهبان طوری کاندیداها را چید که قطعا آقای رئیسی از آن در بیاید و برای همین انتخابات سرد و یخی را برگزار کرد، یعنی اصلاح طلبی غایب بود و دو کاندیدای شبه اصلاح طلبی وجود داشت، یعنی آقای همتی خواست در قالب اصلاح طلبی ظهور پیدا کند ولی نه توانایی آن را دارد و نه اصلاح طلبان از او حمایت جدی می کنند. با وجود این می شود گفت که جریان سوم، یک جریان نقد این دو گانه اصلاح طلبی و اصولگرایی است.
شاید جریان سوم در آینده رای غالب شود
*آرای باطله در چند شهر هم در انتخابات شورای شهر اول شد.
اگر در کرج آرای باطله اول شده است یعنی در شهرها جریان سوم غالب است، احتمالا در آینده باید تکثیر الگوی انتخابات از ناحیه شهری مانند کرج را در جای دیگر هم ببینیم، مثلا ممکن است در دور بعدی بتواند شهرهایی مثل پردیس، تهران و شهرهای را هم شامل شود و میزان رای جناح سوم، یعنی نه از این جناح و نه از آن جناح، رای غالب بشود. پس این یک استعداد در شکل گیری یک الگوی دیگر در مناسبات سیاسی در ایران هم هست.
آرای باطله هشدار به گروههای سیاسی است نه به حاکمیت
*فکر می کنید این میزان رای باطله چه هشدار و پیامی برای حاکمیت دارد؟
هیچ هشداری برای حاکمیت نیست، بلکه هشداری به گروه های سیاسی است. حاکمیت برآمده از منازعات گروه های سیاسی است، گروههای سیاسی باید شروع به فکر دیگری داشته باشند و دامنه طرح موضوعات و مباحث و چالش هایشان را متفاوت از آن چیزی که تا کنون به آن پرداخته اند کنند، خصوصا جریان اصولگرایی که الان حاکم است باید خیلی توجه کند که این رای سوم، یعنی رای نه به اصولگرایی و نه به اصلاح طلبی، متکثر خواهد شد و اگر امروز حدود ۴ میلیون است در فرآیند انتخابات بعدی چندین برابر خواهد شد، مگر اینکه هم حاکمیت و هم گروه های سیاسی دنبال چهره هایی دیگر و صداها و حرفهای دیگری در جمهوری اسلامی بروند.
*فکر می کنید این ظرفیت در میان جریان های سیاسی کشور وجود دارد؟
الان بحث وجود داشتن ظرفیت نیست چون ضرورت ها حکم می کند.
اصولگرایان و اصلاح طلبان بایدبه سراغ بازنگری خودشان بروند
*یعنی فکر می کنید به دنبال این هستند که تغییر ایجاد کنند؟
به دنبال آن نبوده اند ولی مجبور می شوند که به دنبال آن بروند، چون هم اصولگرایی و هم اصلاح طلبی ریزش داشتند. آقای رئیسی قبلا هم همین اندازه رای داشته است و الان در انتخابات کنترل شده، نظارت شده، همه نیروها بسیج شده هم همان رای را آورده است پس نشان می دهد که اصولگرایی هم دچار یک ریزش بنیادین شده است، اصلاح طلبی هم همین است. برای همین اینها به اجبار باید به سراغ بازنگری خودشان، شاکله سیاسی شان، شعارهایشان، آدمهایشان و مراوداتشان با جامعه بروند؛ اتفاق خوبی می تواند برای جامعه ایرانی بیفتد که خودش را از طریق نیروهای دیگر نمایندگی می کند نه نیروهای سیاسی رسمی.
دولت جدید آرای باطله را به رسمیت بشناسد
*دولت سیزدهم و مشخصا آقای رئیسی چه وظیفه ای در مقابل این آرای باطله و آرای خاموش دارد؟
باید آرای باطله و کسانی که رای ندادند را به رسمیت بشناسد چون جمع کثیری رای ندادند و ریاست جمهوری ما نزدیک به ۵۰ درصد است و ما انتخابات درخشانی نداشتیم. اگر رئیس جمهور بخواهد دموکراسی را به جامعه برگرداند باید همه را به رسمیت بشناسد مگر اینکه بخواهد از دموکراسی و جمهوری خواهی و انتخابات در ایران عبور کنند چون این وسیله خیلی خوبی بود و می توانند در دور بعد هم با ۱۵ و ۲۰ و ۳۰ درصد رای هم دوباره به قدرت برسند و قدرت را نگه دارند و با حذف رقیب می توانند بین ۱۵ تا ۲۰ درصد رای داشته باشند و از ۲۰ درصد ۲۰۰ درصد بشمارند ولی اگر بخواهند رای اکثریت را داشته باشند باید همه این رقبا را به رسمیت بشناسند و به آنها احترام بگذارد و حرفهای شفاف بزند و رئیسِ جمهور شود نه رئیس جمهور سیاسی خالی.