روحانی به سرنوشت ناطق نوری دچار می شود؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایلنا، حجتالاسلام غلامرضا مصباحی مقدم، سخنگوی جامعه روحانیت مبارز، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگویی به بیان نکاتی درباره آینده سیاسی حسن روحانی، علی لاریجانی و محمود احمدی نژاد، چرایی عدم حضور زنان در مجمع تشخیص و همچنین تحولات افغانستان پرداخته است که بخشی از آن را در ادامه می خوانید.
* آقای رئیسی درخصوص تشکیل دولت چندبار از بحث دولت فراگیر صحبت کردند و مساله استفاده از همه ظرفیتهای کشور را مطرح کردند. بهنظر شما اصلا چنین اتفاقی چه اندازه میتواند از جانب یک منتخب انتخابات ریاست جمهوری محقق شود؟ و اینکه چه عواملی دخیل شد که رئیسی نتوانست در این حوزه موفق باشد و عموم نیروها یا از قوه قضاییه و آستان قدس هستند و یا تعدادی هم از مدیران احمدینژاد.
البته اگر از بنده هم میپرسیدند که «چگونه باید دولت را اداره کرد؟» همین سخن آقای رئیسی را میگفتم، یعنی میگفتم شایستهسالاری باید مبنا باشد. هرکه شایستهتر بهتر؛ و نگاه جناحی-جریانی سیاسی نباید برای انتخاب وزرا، معاونین وزرا و معاونین رئیسجمهور امثال اینها صورت گیرد. این نگاه، یک نگاه درستی است ما خود این نگاه را باید تایید تقویت کنیم؛ حالا تطبیق آن با واقعیت موجود چه میشود؟ ممکن است ضعیف اجرایی شود یا قوی. من معتقدم خود این نگاه مثبت است، یعنی اگر شایستگانی وجود دارند، باید به کار گرفته شوند.
کشور از نظر نیروی انسانی، نیروی انسانی خوبی دارد و این مجموعه نیروی انسانی خوب را فارغ از وابستگیهای جناحی و جریانی باید به کار گرفت، اما اینکه در عالم واقع و در عمل چه اتفاقی رخ داده است، خب یک مقداری هم باید صبر کرد، هنوز روند انتخاب همه استانداران تکمیل نشده و ممکن است در سطح استانداران اتفاقاتی رخ بدهد، کما اینکه یک نمونه در سیستان و بلوچستان اتفاق افتاد که وزیر پیشنهادی آقای روحانی، استاندار دولت آقای رئیسی شد. همچنین شاید در حوزه معاونان اقداماتی در این راستا رخ بدهد مانند انتخاب آقای اسلامی برای سازمان انرژی اتمی و این احتمال وجود دارد که آقای رئیسی به وزرا توصیه کرده باشد که معاونین خود را فراجناحی ببینند.
البته نباید به جریان اصلاحات نباید این تصور دست بدهد که کسانی که مثلا در فتنه ۸۸ ضربه دیدند، بازداشت، محکوم شدند و زندان رفتند بتوانند اکنون در مصدر بعضی امور قرار بگیرند؛ اما آنهایی که ضربه ندیدهاند و به عبارتی دیگر در آن دوره بازداشت نشده و محکوم نشدند، آنها شاید مشکلی نداشته باشد که از آنها استفاده شود.
یک نقدی هم دارم و این نقد هم به جریان اصلاحات است که چرا طی این چند دهه شما نیرو تربیت نکردید؟ که شما اکنون هم که میخواهید کاندیدای ریاست جمهوری بدهید از افراد مسن و افراد با سابقه خیلی زیاد سیاسی افراد را به صحنه میآورید و میگویید تایید نشدند. خب ببینید جریان اصولگرا کادر تربیت کرده بود، خدا مرحوم آیتالله مهدوی کنی را رحمت کند که این دانشگاه (امام صادق) را بنیانگذاری کردند و فرمودند ما این دانشگاه را راهاندازی کردیم برای تربیت مدیران آینده نظام، خب یک همچین جایی را علیالقاعده باید آن جریان برای خودش میداشت. بالاخره باید کادر ساخت، باید این نیروهای جوان خوبی که وجود دارند را پرورش داد و با تجربیات سیاسی که وجود دارد و تعدیلهایی که در طول زمان رقم میخورد آنها را در مسیر کار و فعالیت قرار داد تا در نتیجه این جوانها مشمول بحث شکستن خط قرمزها نباشند و بتوانند بدون مشکلی مشغول به خدمت شوند.
بُعد سیاسی شخصیت وحیدی ضعیفتر از بُعد نظامیاش نیست
* به مساله انتخاب استانداران اشاره کردید، لطفا بفرمایید در خصوص حضور نظامیان در مناصب سیاسی و اجرایی مانند حضور آقای وحیدی در جایگاه وزیر کشور چه نظری دارید؟ این انتصاب ممکن است منجر به انتخاب تعداد قابل توجهی از استانداران از میان نظامیان شود.
یک چیزی در مورد این واژه «نظامی» من بگویم، ما نظامی دو نوع داریم. یک نظامی، نظامی محض است که نیروهای ارتش اینطور هستند، نظامی محض هستند و البته در مورد نیروهای ارتش شاید هیچگاه تصور نشود که از آنها در اینگونه پستها استفاده شود اما فراموش نکنیم اعضای سپاه، جوانهایی بودند که نظامی نبودند بلکه نیروهای انقلابی قبل از انقلاب بودند که وارد انقلاب شدند و سپاه را تشکیل دادند. جنگ شد اینها رفتند و جنگیدند و بعد از پایان جنگ هم عدهای از اینها رفتند و در مشاغل دیگر فعالیت و کار کردند. به عنوان مثال آقای رفیقدوست را ما به عنوان کسی که وزیر سپاه بود و در جنگ هم حضور داشت و در عین حال یک فرد بازاری بود، اکنون نظامی میدانیم؟
آقای وحیدی و امثال ایشان اگر در یک چنین مناصبی به کارگیری میشوند، این بُعد دیگر شخصیت ایشان است که خود را نشان میدهد نه بعد نظامی؛ و بعد سیاسی آقای وحیدی بسیار قویتر از بعد نظامی است و از این جهت است که به عنوان وزیر کشور انتخاب شد و فاصلهای میان ویژگیها و تخصص ایشان با مسئولیت وزارت کشور نیست.
لاریجانی حتما دوباره فعال خواهد شد
*این روزها و هفتهها درخصوص آینده سیاسی علی لاریجانی و حسن روحانی سوالات زیاد مطرح میشود، شما چه پیشبینی از آینده سیاسی این دو چهره با سابقه دارید؟
در این زمینه الگوهایی از سیاستمداران وجود دارند و سیاستمداران مختلف رفتارهای متفاوتی داشتند. یک الگو جناب آقای ناطق نوری است؛ آقای ناطق از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۴ به بعد کنار کشید و رسماً هم اعلام کرد که عمر فعالیت سیاسی من پایان پیدا کرده و بعد از آن دیگر فعالیت جدی ندارند. ممکن است آقای روحانی یک چنین مشیای را انتخاب کند و احتمالا به ایشان هم بیشتر سازگاری دارد، البته الگوهای دیگری هم وجود دارد.
الگوهایی که با اینکه به بازی گرفته نشدهاند، همچنان فعال صحنه سیاسی هستند مانند آقای احمدینژاد که با اینکه از مجموعه جریان اصولگرا هم تقریباً طرد شده اما میبینیم دست بردار نیست، فعال است و در میدان حضور دارد. هر از چندی اظهارنظری میکند و مخالفخوانیهایش هم به گونهای است که بیشتر جلب توجه کند.
اما نسبت به آقای لاریجانی، من احتمال میدهم که آقای لاریجانی مجدداً فعال شوند، با روحیه، سوابق و علایقی که ایشان دارد و رویکردهایی که تجربهاش را از ایشان داریم، احتمال میدهم که فعال شوند منتها ممکن است مدتی بگذرد و بعدا مجددا فعال شوند.
بنابراین افراد متفاوتاند از نظر شخصیت، منش و روحیه ممکن است که چنین اتفاقاتی رخ بدهد اما خیلی قاطع نمیشود، نظر داد.
*احتمال اینکه این دو نفر که اسم بردیم به صورت مشترک یا با نزدیک به ناطق نوری سه نفر شوند و بخواهند با هم یک جریانی را جدای از اصلاحطلبی و اصوگرایی تشکیل بدهند، چه اندازه است؟
من چنین احتمالی را قوی نمیدانم.
*احتمال بازگشت و حضور روحانی در جامعه روحانیت وجود دارد؟
بعید میدانم.
*یک سوال پیرامون حضور احمدینژاد در مجمع تشخیص مصلحت نظام وجود دارد، برخی میگویند که صرفا چند دقیقه ابتدایی جلسات حضور دارد که در عکسها باشد و خیلی زود جلسه را ترک کرده و مشارکتی در بحثها ندارد. شما که در جلسات فعال هستید از نحوه حضور احمدینژاد برای ما بگویید.
احمدینژاد در جلسات حضور دارد و اینکه فقط چند دقیقه ابتدایی باشد، چنین نیست اما اظهارنظر خیلی ندارد و فقط حضور دارد.
*باتوجه به نگاهی که مقام معظم رهبری به زنان دارند، چرا حضور زنان را در مجمع تشخیص نداریم؟
گمان میکنم موضوع حضور در مجمع تشخیص به پیشینه تجربه افراد برمیگردد، اکنون نگاه کنید روسای جمهوری پیشین غالباً، یا مثلا معاون اول چند رئیس.جمهور یا روسای سابق مجلس، شخصیتهای برجسته نظامی که تجربه طولانی مدتی داشتند در مجمع حضور دارند و همینطور شخصیتهای برجسته روحانی مانند آیت الله موحدی کرمانی.
در واقع مجمع جای افراد پخته و باتجربه سطوح عالی مدیریت است، خب ما از خانمها چنین شخصیتهایی با این سوابق را نداریم. من احتمال میدهم که این مساله از این بابت باشد وگرنه اینطور نیست که منعی برای حضور خانمها در مجمع تشخیص باشد.
چراکه آنچه که خیلی مهم است این است که جایگاه مجمع تشخیص یک جایگاه تخصصی پیرامون مسائل کشور و به همین خاطر افراد با سابقه در سطوح و حوزههای مختلف در آن حضور دارند و حتی کسانی هستند که منتسب به بعضی از احزاب و جریانات سیاسی هم محسوب میشوند اما در جایگاهی هستند که میتوانند خود را فارغ از آن جایگاه حزبی قرار داده و نظری در راستای مصلحت کشور بدهند.
طالبان اگر به سایر اقوام در قدرت سهم ندهد، نخواهد توانست افغانستان را اداره کند
*حاکم شدن نیرویی ماندن طالبان در افغانستان که یکی از اعضای ارشد آن در تلویزیون خودشان گفته بود «امیرالمومنین طالبان، امیرالمونین کل عالم است و علت اینکه فعلا حمله نمیکنیم این است که امکان و توان این را نداریم»، چه آیندهای در منطقه به ویژه برای ما رقم خواهد زد؟
اول اینها اثبات کنند که میتوانند افغانستان را اداره کنند بعد درباره سایر کشورها ادعا کنند، این حرفها خیلی مضحک است. حقیقت این است که طالبان از نظر فکری خیلی به سعودیها شباهت دارد و اصلا باید گفت مولود سعودیها و البته مولود آمریکاییهاست. یادمان نمیرود که آمریکا برای اینکه در افغانستان مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی صورت بگیرد و اجازه ندهند حضور شوروی در افغانستان خیلی پا بگیرد این گروه را حمایت کردند.
بنده معتقدم اگر طالبان بخواهد مستقیما افغانستان را اداره کند، نخواهد توانست و استمرار پیدا نخواهد کرد؛ این گروه ناگزیر است که به سایر اقوام این کشور در قدرت سهم بدهد و به گونهای باشد که همه اقوام افغانستانی بتوانند در قدرت حضور پیدا کنند که البته معنای درست این هم برگزاری انتخابات آزاد است. اگر انتخابات برگزار شود و همه مردم نمایندگان خود را بفرستند و همان «لویه جرگه» تشکیل شود؛ بدینوسیله میتوانند در این کشور ثبات و استقرار ایجاد کنند؛ اگر نه ۴۰ سال به این وضع گذشت و ممکن است ۴۰ سال دیگر ادامه پیدا کند.
حمایت از احمد مسعود نباید تحریککننده طالبان باشد
*انتقادات زیادی به نحوه موضعگیری و واکنش ایران نسبت به طالبان و تحولات افغانستان در فضای مجازی کشورمان مطرح میشود، در مواردی حتی ایران به کوتاهی متهم میشود. به نظر شما موضعگیری ما نسبت به تحولات چگونه باید باشد؟
گاهی اوقات برخی در کشور مطرح میکنند که چرا ایرانی که به سوریه و عراق رفت، در افغانستان ورود پیدا نمیکند. به نظرم توجه ندارند که ما سیاستمان ورود به سایر کشورها نیست و حضور در عراق و سوریه، یک حضور مبنی بر دعوت دولت این کشورهاست، در افغانستان دولت مستقری که بود از ما چنین درخواست و دعوتی به عمل نیاورده بود؛ چه بسا اگر دعوت میکرد مساله متفاوت بود.
اما دولت مستقر که دولت اشرف غنی باشد، روابط تنگاتنگی را با آمریکا داشت و تصورش این بود که آمریکا حمایتش میکند حال اینکه جلوی چشم اینها، آمریکا با طالبان در دوحه نشست و معاهده صلح امضا کرد. اینها در آن زمان حواسشان به این حوادث نبود. لذا ایران به هیچ کشوری بدون دعوت دولت مستقر ورود نکرد و این انتظار غلط است.
اما اینکه اکنون ما نسبت به افغانستان چه وظیفهای داریم، به نظر من با توجه به اینکه افغانستان همسایگانی دارد و هر یک از این همسایگان نسبت به دولت آینده این کشور نظر دارند؛ چنین کاری باید با یک مشورت جمعی میان کشورهای همسایه افغانستان رقم بخورد. اتفاقی مانند تشکیل جلسه میان ۴ کشور همسایه افغانستان در حاشیه نشست سران شانگهای که انجام شد و بیانیه هم صادر کردند. بهترین کار همین است یعنی این ۴ کشوری که همسایه افغانستان هستند و هر اتفاقی در این کشور رخ بدهد ممکن است روی اوضاع و احوال آنها هم تاثیرگذار باشد، اینها میباید نسبت به آینده افغانستان به صورت جمعی تصمیمگیری کنند نه به این صورت که هرکشوری بخواهد بهتنهایی وارد میدان شود.
همچنین مقوله حمایت از احمد مسعود هم همینطور است، یک گروهی در یک استان یا ایالت توانستهاند کم و بیش مقاومت کنند، بالطبع این مقاومت ممکن است مورد تایید قرار بگیرد اما بنا نیست که این تایید یک تایید تحریککننده باشد. چون ما در همسایگی افغانستان هستیم و درگذشته هم از حضور طالبان صدمه دیده و شهید دادهایم و به کنسولگری ما تعرض شده است؛ بنابراین تحریک طالبان را به صلاح کشور نمیبینیم.