آخوند درباری و وابستگی به بودجه نفتی کذب محض است
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، در کلاب هاوس امشب خبرآنلاین با موضوع" اهانت به مرجع تقلیدی که می گوید نباید با دنیا قهر کرد " صاحب نظران و حاضران درباره هجمه تندروها در قبال اظهارات آیت الله صافی گلپایگانی درباره داشتن روابط با دنیا به اظهار نظر پرداختند.
صحبت های آیت الله صافی گلپایگانی در حضور رئیس مجلس شورای اسلامی جنجال هایی را به دنبال داشت که برخی افراد افراطی را به اهانت و جسارت به این مرجع تقلید کشاند، امشب در کلاب هاوس خبرآنلاین این اتفاق مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت و مهمانان مدعو درباره دلایل و زمینه های این موضوع یعنی" اهانت به مرجع تقلیدی که می گوید نباید با دنیا قهر کرد " به اظهار نظر خواهند پرداخت.
در طول تاریخ تشیع، روحانیت مستقل و منتقد حاکمان بوده. اعتبارش نزد حاکمان بی بدیل بوده
رضا عزیزی استاد روابط بین الملل
پیام آیت الله صافی دو وجه ایجابی و سلبی دارد. وجه ایجابی مرجع بر اساس آگاهی به زمان بودن است و تجلی این آگاهی، می تواند جمله ایشان باشد که فرمودند نباید با دنیا قهر کرد. این خیلی نزدیک است به شرایط آگاه به زمان بودن مراجع که یکی از شروط مرجعیت است که اجتهاد باید داشت. اجتهاد یعنی شما با قواعد روز حکمرانی کشور را اداره کنید که یکی اش بحث سیاست خارجی است.
در وجه سلبی، در کلام ایشان چند تهدید قابل استخراج است. یعنی بحث خطر تنزل جایگاه نهاد روحانیت به عنوان گروه مرجع است. یک پژوهش می گوید نهاد روحانیت به عنوان مرجع در ابتدای انقلاب رتبه نخست را داشت و الان در پایین ترین سطح است. پایگاه اجتماعی مرجعیت دارد منتزع می شود که بخشی از این تنزع، به مشی روحانیت و حاکمیت است که جایگاه مرجعیت روحانیت را تنزل داده است.
خطر دومی که ایشان حس کردند خطر تعمیق انزوای بین المللی ایران است. فرمان فعلی دولت انزوای بین المللی ما را تعویق کرده و دودش به چشم مردم می روند. البته کاسبان تحریم بیشترین سود را می برند. خطر سوم، استقلال روحانیت است. در طول تاریخ تشیع، روحانیت مستقل و منتقد حاکمان بوده. اعتبارش نزد حاکمان بی بدیل بوده است. فتوای میرزای شیرازی به تحریم توتون و تنباکو را ببینید که در حرم ناصرالدین شاه قلیانها را شکستند.
ببینید روحانیت و مرجعیت چقدر نفوذ داشته است. خطر استقلال روحانیت را می بینیم. مقام رهبری کتابی به عنوان روحانیت دارد که ردیف بودجه مستقل برای روحانیت را نمی پذیرند ولی الان روحانیت مجیز دولت را می گوید .
خطر نتایج مسیر 43 ساله اخیر را ببینید. روحانیت مسجد را رها کردند و به کار اجرایی پرداختند و ببینید چه شد. همیشه سردمدار اخلاق بودند و خودشان از اخلاق تنزل یافتند. پرچمدار امور اجتماعی نیستند. عرفی زده شدند. خطر مسیر 43 ساله ما را به اینجا می رساند که حکومت عباسیان را تکرار می کنیم. تاریخ را بخوانید. مامون که بود؟ مسلط بر مبانی دینی بود و خوب می توانست بازی کند. الان با فقه و فقاهت و احادیث و آیات قرآن جهت نوعی ماکیاولیسم بازی می شود و این بسیار خطرناک است و می تواند تکرار عباسیان را برای ما به وجود بیاورد.
آخوند درباری و وابستگی به بودجه نفتی کذب محض است
حجت الاسلام مجتبی دهقان
این که کسی مشهور است چهارتا حرف غلط را کنار هم بزند و بگوید و برود، حق الناس است. آخوند درباری و وابستگی به بودجه نفتی کذب محض است. من طلبه کمترین از حوزه ای که می گویید ارتزاق نفتی می کند یک شهریه گرفته ام و یک دفترچه بیمه. این حرفها توهین و بد است.
من الان در صنعت کارگری می کنم. طلبگی و تبلیغمان را هم داریم. کدام ارتزاق نفتی؟ این که می گویند شیعه انگلیسی و اینها، این ادبیات را امام وارد کرد و تعبیر اسلام آمریکایی و عالم فاسد را مطرح کرد. این حرفهایی که برخی از افراد در کلاب شما زده اند، دروغ است، بعد می گویید در دفاع از مرجع گفتیم؟ در جیب من طلبه رانت نفتی است؟ وقت بدهید روحانیون هم حرف بزنند.
یقینا همه قبول دارند تتمه مذهب و دین، زحمت علما بوده است. آقای مرعشی در مواجهه با سفیر انگلیس برای تهیه کتاب زندان رفت. مرحوم علامه امینی سفرها به هند و سایر جاها داشت و عملگی می کرد تا کتاب تهیه کند تا این کتاب برای شیعه بماند.
در جایگاه مراجع هیچکس حرفی ندارد. رهبری در دیدار با مردم قم گفت انقلاب مولود حوزه است. کل سیستم حاکمیت را بچه مراجع می داند. توقع این است که پدر یا مرجع، پدری کند. احترام ریش سفید آقای صافی بر همه واجب است.
درباره بحث بدعتها در دین با دفتر مراجع صحبت می کردم. برخی از مسئولان بیوت مراجع از طرف خودشان اظهار فضل می کردند و به اسم آن مرجع نظر می داد. انشالله اینها نظر خود آقای صافی است. هیچ مشاوره اشتباه و مطلبی دخیل در این سخنان نباشد.
نمی شود همه چیز را گفت. از بیت شیرازی، پسرش در کلاس خود، رهبری را با فرعون مقایسه کرد و دیکتاتور و مستبد گفت. ایشان بازداشت شد و مراجع وساطت کردند و حاکمیت گذشت کرد. یا موارد احکام اعدامی در قم داریم که به اعتبار مراجع سالیان سال اجرا نشده است. اینطور نیست که حاکمیت التفاتی به مراجع ندارد.
این سخن دور از تدبیر است که ما راه مذاکره را برای ابد ببندیم
لطف الله آجودانی پژوهشگر اندیشه سیاسی
آزادی بیان در این سالها جاده یک طرفه شده. من آزادم همه چیز بگویم ولی شما آزاد نیستید هر چیزی را بگویید.
به سخنان آقای صافی می توان از دو باب نگریست. یک باب از جایگاه یک مرجع تقلید سخن می گوید یک جایگاه هم جایگاه شهروندی او است.
ممکن است حتی نظرش اشتباه هم باشد. من رجا نیوز هم حق دارم اشتباهی اگر هست، با زبانی درست بیان کنم. آیا تشخیص رجانیوز درباره اشتباه بودن سخنان آیت الله صافی درست است یا نه، محل مناقشه است. سخنان آیت الله صافی درست بود بگذریم. ولی لحن و کلام رجانیوز نادرست بود. برخی می گویند استنباط نمی کنیم رجانیوز توهین کرده باشد. مقام قضایی بر اساس نظر دیگران نمی آید قضاوت کند این مطلب توهین بوده یا نبوده است. حاکمیت بر اساس نظر مجتهد که تصمیم نمی گیرد. اما استنباط من تاریخ خوان این است که مطلب رجانیوز توهین بود.
تشخیص مصداق این امر که رجا نیوز الفاظ آشکار دلالت بر توهین دارد یا نه را مراجع قضایی تشخیص می دهند. مرجع قضایی این مطلب را جرم انگاری کرده است. دستور داده شد دادستان در دادگاه ویژه روحانیت موضوع را رسیدگی کنند.
مطلب رجانیوز را کامل بخوانید. ابتدا تعریضی به آقای روحانی زده بود که سخنان او فریبکاری بود. دو واژه ترکیبی را در کنار هم برای آقای صافی به کار بردند. تقلید و تاخیر.تقلید منظورش بحث دیپلماسی آقای روحانی بود.وقتی آیت الله صافی که مرجع تقلید است و جماعت کثیری از دینداران مقلد او هستند،ما او را با این دو کلمه ترکیبی او را به جایگاه مقلد برکشیدیم.این درشان زبان جامعه دیندارنیست. منی که مدعی دینداری و شریعت و تشرع و اصالت جایگاه مرجعیت دینی هستم، مرجعیت دینی را در فراز مرجعیت به زیربکشانم، سخن شگفتی است.
یکی این که سخن آیت الله صافی ناظر بر صراحت بود. این سخن که نباید با دنیا قهر باشیم، یعنی نمی توانیم در گستره مبادلات خود با تمام دنیا، نمی توانیم با تمام دنیا قهر باشیم آن هم به شرط عزت مردم و حکومت ایران؟ وقتی تاب آوری ما اینقدر اندک باشد که به شرط عزت و اقتدا مذاکره با آمریکا با نپذیریم باید فاتحه بر خیلی چیزها خواند.
در جامعه ایرانی پس از انقلاب، بسیاری از نقدها تحت الشعاع مسایل سیاسی قرار گرفته است. اما سیاست زدگی از نوع وابستگی به کانونهای قدرت و مراجع قدرت، خطرناکترین نوع انسداد و تصلب فکری در ارزیابی اشیا و پدیده ها و جریانات است. بعد از انقلاب، نهاد مرجعیت به شکل قانونی، در جایی که بحث ولایت فقیه در قانون اساسی واقع می شود، شرط مرجعیت را نادیده گرفتند. یعنی الزامی برای این که رهبر، مرجع باشد نیست. مجتهد جامع الشرایط کفایت می کند. با تبعات این قانون کار دارم.
شایبه به وجود آمد جایگاه مرجعیت در اینجا در اذهان عمومی تنزل یافت. بخشی از مراجع تقلید همواره در کنار رهبران انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، فارغ از درستی یا نادرستی عملکرد نظام، تمام قد ایستاده اند. بخشی از مرجعیت ما هم ممکن است به آن شدت و گستردگی، این نسبت را با حاکمیت نداشته باشند. شیوه برخورد در نقد سیاسی از جانب کسانی که متصل به تفکر رسمی و حاکمیت جمهوری اسلامی هستند، ببینیم، یک نوع نابرابری و بی عدالتی را می بینیم. اگر من درباره آیت الله یزدی که مرجع تقلید نبود، اگر سخن انتقادی طرح کنم شاید بدون تامل در سخن من، می آیند و شعار می دهند خانه اش را آتش بزنید ولی برای خیلی از مراجعی که قدرت سیاسی شان در حاکمیت کم است، این نگاه حساس وجود ندارد و آزادی هستیم هر چه خواستیم بگوییم.
این مطلب، اخلاق نقد ما را زیر سوال می برد. اعتقاد دارم دوستان مخالف دیدگاه آیت الله صافی گلپایگانی باید پاسخ دهند آیا هیچ وقت قرار نیست با کشوری حتی مانند آمریکا مذاکره کنیم؟ من اینکه فرمایشات ایشان را صحیح می دانم، تاکید می کنم مذاکره به شرط عزت جامعه ایرانی در جایگاه منطقی، حق ملت ایران است. پیامبر در صدر اسلام با بسیاری از دشمنان پای مذاکره نشست. در برخی مذاکرات حتی صلح کرد مانند صلح حدیبیه که برخی تعریض به ایشان کردند که طرف مذاکره قابل اعتماد نیست ولی پیامبر اسلام بنابر مصالحی در آن شرایط حساس مذاکره و صلح کرد. راه مذاکره نباید بسته باشد. برای مذاکره نباید شروط گذاشت. آیت الله صافی که اسم نیاورد. این سخن دور از تدبیر است که ما راه مذاکره را برای ابد ببندیم. این نه به مصالح جمهوری اسلامی و نه به نفع مردم است.
تشکیل نظام جمهوری اسلامی، موضوعیت ندارد ولی طریقیت دارد
نوری زاده
بحث بنده ناظر بر این بود مطلب که در رجانیوز نوشته شده است، توهین آمیز است. اماره ای هم دارم که نهاد فقهی و قضایی این مطلب را توهین آمیز تشخیص داده است و گفته ما ورود می کنیم.
در تاریخ صفویه می بینیم مذهب شیعه در کشور ما رسمی می شود. نهاد روحانیت به عنوان نیروی اجتماعی و منشا اثر در نظر گرفته می شود. این نیرو را با نگاه مارکسیستی که طبقه می داند، اجتناب کنید، از لفظ دکتر بشیریه استفاده می کنیم که «شان اجتماعی» است. تاثیر ملموس و غیرایدئولوژیک در جامعه دارد. ایران به مثابه یک کشور تمام عیار است. از دوره صفویه جایگاه روحانیت و مرجعیت و فقها به حدی می رسد که شاهان اجازه داران از فقها می شوند. شاهان صفوی به خاطر اجازه روحانیت حکومت می کنند.
در قاجار «اذن من الفقها» سر جایش است. فقهایی را داریم که دارند از شاهان حمایت می کنند. قاجار پایبندی دین نیست ولی هوای مرجعیت را دارد و به حرفایش گوش می دهد و برخورد تندی ندارد. ناصرالدین شاه از میرزا علی کنی می ترسد که نکند مردم را نسبت به او بشوراند.
در جمهوری اسلامی، الگوی حکومت دینی را داریم. جایگاه خاصی در این حکومت به متولیان دین و مراجع اختصاص دادیم. آیا تشکیل نظام اسلامی موضوعیت دارد یا طریقیت؟ موضوعیت یعنی هدف است. هدف تشکیل حکومت برای زمینه سازی حکومت ولی عصر است، خود امام زمان می آیند حکومت را به دست می گیرند. عرض من این است که متاسفانه در 43 سال گذشته به مرور زمان اعتقاد دومی را پررنگتر دیدیم به خاطر سوء عملکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال مراجعی که گفتند تشکیل نظام جمهوری اسلامی، موضوعیت ندارد ولی طریقیت دارد. یعنی جمهوری اسلامی وسیله ای برای تحقق اسلام است. یعنی اگر اسلام محقق نشد، بنا به استناد به اسلام می توانیم این حکومت را براندازیم.
ما حکومت مدعی دین پهلوی را برانداختیم ولی انقلاب مجاز شد. در نتیجه سوء عملکرد نظام جمهوری اسلامی، جبهه این دسته از علما و مراجع پررنگتر می شود. مراجع تقلیدی که معتقدند نظام جمهوری اسلامی وسیله است نه هدف، یک حزب تشکیل بدهند، این حزب توانایی حکومت دارد.
جمهوری اسلامی به جای اینکه زمینه را مساعد کند پشتوانه مذهبی خود را تقویت کند و نگاه مشاوره ای به نظرات مراجع داشته باشد و مانند آیت الله صانعی که اعتراض به رویدادهای 88 کرده بودند، باید بنشینیم به حال جمهوری اسلامی ایران گریه کنیم که این توهین ها به مراجع، پشتوانه دینی نظام را تضعیف می کند. امیدوارم زمانی برسد شان مراجع به جایگاه خود برگردد و جمهوری اسلامی با همراه داشتن نهاد مرجعیت به آرمانهای اسلامی متعالی پیوند بخورد. نه این که در راس اپوزیسیون نظام، مذهبی ها واقع شوند.