خطای محاسباتی ایران در مذاکرات وین/ مستقیما با آمریکا مذاکره کنید
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از عصر ایران، ضعف اطلاعرسانی تیم مذاکره کنندۀ هستهای امکان هرگونه گمانهزنی و تحلیل را برای کارشناسان امر مهیا کرده است.
به همین دلیل اغلب تحلیلها مبتنی بر مواضع طرفین مذاکره و اطلاعات به دست آمده از رسانههای غربی است. اما نکته حائز اهمیت و قابل اعتنا اختلاف بین دیدگاه طرفین نسبت به پیشرفت مذاکرات در پایان دور آخر بود.
در جایی که مذاکره کنندگان ایرانی از پیشرفت و مطلوبیت مذاکرات صحبت میکنند، «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی ایالات متحده امریکا نسبت به عدم پیشرفت در مذاکرات و ضیق وقت تذکر میدهد. اظهارات تروئیکای اروپایی نیز به مواضع سالیوان نزدیک است.
این درحالی است که موضوع اصلی و مهم رسیدن به یک توافق پایدار و با ثبات در دور بعدی مذاکرات است. دوری که از سمت طرف مقابل شانس آخر تلقی میشود. به نظر میرسد با توجه به شکافهای موجود و فاصله کف و سقف مطالبات در یک دور دیگر، تحقق این مهم میسور نیست.
لذا ضروری است مذاکرهکنندگان ما نسبت به کاهش فاصله و رسیدن به یک نقطه مطلوب، همزمان با طرفین مذاکره حداکثر تلاش خود را به کار ببندند. چرا که ضرورت درک اهمیت زمان در این مقطع بسیار حیاتی است و هرگونه اشتباه محاسباتی میتواند خسارات جبرانناپذیری را به دنبال داشته باشد.
اما محاسبات و تحلیلهای نادرست که ما را دچار خطای محاسباتی میکند و در برخی محافل سیاسی نزدیک به تیم مذاکره کننده نیز شنیده میشود این است که میگویند، آمریکا و به خصوص دموکراتهای مستقر در کاخ سفید به دلیل نزدیک بودن انتخابات کنگره به شدت نیازمند رسیدن به یک توافقاند و این توافق میتواند برگ برندۀ آنها در انتخابات پیش رو باشد.
این تحلیل، یک خطای محاسباتی بزرگ است، چرا که هرکس، ساختار سیاسی ایالات متحده را بشناسد کاملا بر این موضوع آگاه است که مولفههای مهم برای انتخابکنندگان آمریکایی موضوعات داخلی از قبیل نرخ بیکاری، تورم و مسائل اقتصادی است و موضوعات سیاست خارجی شاید کمترین سهم را در انتخابات داشته باشد.
گاه شنیده میشود، توافق هستهای را با موضوع گروگانگیری سال 58 به عنوان پاشنۀ آشیل دولت بایدن (مانند سقوط دولت کارتر) مقایسه میکنند، در صورتی که این دو بسیار با هم متفاوتاند.
موضوع گروگانگیری نوعی خدشه به غرور ملی آمریکاییها بود. در صورتی که پروندۀ هستهای هیچ اهمیتی نزد غالب افکار عمومی ایالات متحده ندارد. لذا لازم است برای جلوگیری از به بیراهه رفتن تیم مذاکرهکننده از هر گونه تحلیل بر مبنای تخیل و نه تخصص و شناخت در محافل تصمیم ساز و کارشنانسی به شدت پرهیز شود.
نکته مهمتر این که به نظر میرسد توجه به تجربه مذاکرات منتج به برجام هم از اهمیت خالی نیست. جایی که ما در ابتدا امر در عمان گفتوگوهای محرمانه و مستقیم را با آمریکا انجام داده و سپس با سایر طرفین در غالب (1+5) گفتوگو ها را ادامه دادیم. توجه از این بابت که به نظر میرسد تنها راه کاهش سوءتفاهمات و همچنین صرفهجویی در زمان محدود، گفتوگوی مستقیم با طرف اصلی دعواست و مذاکرات نیابتی الزاما بر افزایش سوءتفاهمات و به هدر رفتن زمان محدود میانجامد.
پس شایسته است باتوجه به نزدیکشدن به دور پایانی گفتوگوها، تصمیمسازان و دیپلماتها،صاحبان امر را به جهت اخذ مجوز برای گفتوگوی مستقیم و نه نیابتی با طرف اصلی مناقشه (آمریکا) مجاب کنند تا ضمن استفاده حداکثری ازحداقل زمان، همچنان فضای تنفس برای دیپلماسی باقی بماند و هزینههای غیر قابل جبران بر گردۀ ناتوان اقتصاد ضعیف و شکننده ما آوار نشود.
کلام آخر این که درک درست از موقعیت کشور، اهمیت نقش زمان در این دور از مذاکرات و همچنین در نظر داشتن لابیهای مخرب اسرائیلی که همراه با فشار و شانتاژ در صدد عدم تحقق یک توافق مطلوب برای ما هستند از اوجب واجبات است.
بیتردید تیم های دیپلماتیک برای شکست برنامه ریزی نمیکنند بلکه در تحلیل و برنامهریزی شکست میخورند. امیدواریم با ترمیم ضعفها و کاستیها و همراه کردن یک نگاه واقعگرایانه در دور بعد گفت وگوها، دیپلماتهای کشورمان بتوانند ضمن دفاع ازحقوق حَقۀ کشور در دفاع از انرژی صلحآمیز هستهای، درشکستن قفل تحریمها و ایجاد فضای تنفس برای تعامل بیشتر با دنیا موفق شوند.