تلاش علی لاریجانی برای رهبری جریان میانهروی ایران
به گزارش اقتصاد نیوز به نقل از رویداد 24، از روز رد صلاحیت علی لاریجانی تا کنون به جز انتشار دو سه نامه سرگشاده، دیگر خبری از او نبود. این نامهها به آدرس شورای نگهبان ارسال میشد و سخنگوی شورا هم در حد یکی دو خط به آن پاسخ میداد. اگرچه با حکم آیتالله خامنهای، حکم عضویت لاریجانی هم در شورای انقلاب فرهنگی صادر شد اما تا این لحظه خبر مهمی از او در این زمینه هم منتشر نشده است. این بیخبری البته تا روز گذشته ادامه داشت و دیروز فایل ویدئویی از لاریجانی منتشر شد که به گفته ناظران به نوعی مانیفست سیاسی او در شرایط کنونی بود و به تلاشی تفسیر شد که در فصل جدید حیات سیاسی لاریجانی برای رهبری جریان میانهروی ایران انجام شده است.
بعد از درگذشت آیت الله هاشمی صندلی فرماندهی نیروهای میانهرو بدون متولی باقی مانده و بعضی افراد هم برای نشستن بر همین صندلی خود را آماده میکنند. جریان میانهرو بیشتر از جریان تندرو، وابسته به شخصیتهای کاریزماتیک است (گرچه این مسئله در هر دو طیف وجود دارد) و حالا علی لاریجانی استاد فلسفه دانشگاه تهران برای رهبر میانهروها خود را آماده میکند و مانیفست او نیز در سخنرانی «همایش بینالمللی انسانشناسی در حکمت ابن سینا» مطرح شد؛ سخنانی که با موضوع «حکمرانی مطلوب» بیشتر به هشدار و توصیه به نیروهای سیاسی بود تا حکمت ابن سینا.
لاریجانی در جدیدترین سخنان خود، از نوشتههای ابن سینا آغاز کرد و هسته مرکزی سخنانش به «ایجاد مدینه فاضله» اختصاص داشت. او با توجه به آرای ابن سینا، از ضروریات مدینه فاضله گفت و آنچه به سخنانش اهمیت میداد، این بود که بیش از آنکه شرح آرای ابن سینا مربوط به دوره چهارم و پنجم باشد، موضوع امروزی شده بود و مواردی همچون «اشتغالزایی»، «توسعه اقتصادی»، «رقابت در فعالیت اقتصادی»، «مشارکت عامه»، «ممنوعیت ربا»، «ثروتزایی» و «استقلال سیاسی فردی» به ابن سینا نسبت داده شد. در حقیقت مواردی که از دوره ماقبل مدرن به دوران مدرنیته سوار شد، از لحاظ تاریخی ارتباط چندانی با هم ندارند؛ چه آنکه تا دوره ماقبل مدرن اساسا چیزی به نام «دولت/ملت» شکل نگرفته بود که مواردی همچون «رقابت در فعالیت اقتصادی» و «استقلال سیاسی فردی» و حتی «اشتغالزایی» را بتوان به حکمت ابن سینا ارتباط کرد.
فارغ از نقدهای اینچنینی به شرح لاریجانی بر آرای ابن سینا، لایه رویی سخنرانی او «مدینه فاضله» بود اما آنچه میتوان از سخنان او دریافت، بررسی بیشتر لایههای زیرین این سخنرانی است که ظاهرا شامل کنایههای سیاسی او، و همچنین رونمایی از نوعی نقشه راه بود که به زعم او در یک کلمه خلاصه میشود: «قانون»
لاریجانی میگوید: «نخستین خصوصیت برای مشروعیت حکومت از نظر ابن سینا قانون است. اگر حکومتی قانون نداشته باشد از جرگه محاسبات ابنسینا برای حکومت مطلوب خارج است. ممکن است در جامعهای دیکتاتوری باشد، اما قانون هم وجود داشته باشد که قانونش عادلانه نباشد.»
البته او برای آنکه فاصله خود را با آرای چهرههایی همچون مستشارالدوله (نویسنده یک کلمه [قانون] در عصر مشروطه) و حتی برای فاصلهگذاری از تکنوکراتهایی همچون علی اکبر خان داور و محمدعلی فروغی (با تاکید وجوه شخصی آنها بر نقش قانوننویسی و توجه آنها به نهاهای قانونی و حقوقی) از نقش نهادهای دینی غافل نمیشود و اینگونه ادامه میدهد: «قانونگذاری اصلی با خداوند است و هیچکس شایسته فرمانروایی بر مردم جز خداوند نیست و از این منظر حکومتهای دیکتاتوری هم از عرصه حکومتهای مطلوب ابنسینا خارج میشود. هیات قانونگذاری در دید ابنسینا بالاترین جایگاه سیاسی را دارد و آن هیات باید هم به مسائل مهم توجه کند و هم در مسائل جزئی مشورت بدهد...»
در بخشی دیگر از زبان او چنین میشنویم: «کلیات با قوانینی است که در شرع است و حتی ایشان [ابن سینا] این عبارت را دارند که اگر همه قوانین یک جامعه بر اساس این قوانین ثابت پایهگذاری شده باشد خطر تباهی ملت را دارد. چون ما در زندگی متعارف با امور متغیر مواجه هستیم پس امتداد این قانونگذاری شرعی را باید حکومت انجام دهد. به این شکل که یک هیاتی از صاحبنظران و نخبگان هستند که کارشان این است که برای جامعه قانونگذاری کنند آن هم در امتداد کلیات شریعت. اما عرصه قانونگذاری برای این افراد بسیار وسیع است. یعنی اکثر معاملات، شرایط اداره کشور، وضعیت مرزها، شرایط سیاسی، همه اینها با قانونگذاری هیات نخبگان جامعه است. همچنین ویژگی دیگر در این زمینه عقلانیت در قانونگذاری است یعنی اگر حکومت مشروع باشد قانونگذاری هم باید عقلانی باشد. این امر دو نماد دارد؛ یکی آن هیاتی که قانونگذاری میکند باید از عقلا باشند و دوم اینکه مبنای قانونگذاری اینها باید مسائل عقلانی باشد. حتی ایشان میگوید اگر جامعهای مدینه فاضله نباشد، یعنی با شرعیات کاری نداشته باشد، اما قانونگذاری و اداره جامعه بر اساس عقلانیت باشد این جامعه دوام دارد و پایدار است.»
اشارهها و کنایههای لاریجانی در همین بخشها بیشتر مشخص میشود که یک حکومت مناسب و مشروع را نشان میدهد. لاریجانی میگوید به زعم ابن سینا حتی اگر جامعه مدینه فاضله نباشد و کاری به دین هم نداشته باشد، اما اداره جامعه بر پایه اصول قانونی باشد، دوام آن جامعه قابل تضمین است.
طبیعتا این بخش از گفتههای علی لاریجانی همخوانی چندانی با نگاه حاکمیت ندارد؛ چه آنکه آنها دقیقا به عکس این مورد اعتقاد دارند و بر این باورند جامعه در هر شرایطی اگر به «شرعیات» وفادار باشد، جامعهای مطلوب است. البته این اختلاف نظر، اختلاف امروزی نیست و سالهاست میان دو دیدگاه «اولویت تخصص بر تعهد» یا «اولویت تعهد بر تخصص» اختلاف نظر وجود دارد؛ بخشی از حاکمیتبه اولی باور دارد و بخشی دیگر همچون شورای نگهبان به مورد دوم معتقد است. شاید بتوان این بیان لاریجانی را به نوعی نقد فلسفه رفتارهای گروه دوم دانست.
بخش مهم سخنرانی لاریجانی، هشدار نسبت به «فروپاشی» است. او میگوید «اگر در جامعهای همبستگی وجود داشته باشد و حکومت بر اساس عقلانیت و فرهیختگی باشد دچار انحطاط نمیشود. همچنین حکومت قانونگرا دچار انحطاط نمیشود. ابنسینا در زمینه آشفتگی در امور هم معتقد است یا با سختگیری در قانونگذاری یا سهلگیری در آن ایجاد بهم ریختگی میکند. همچنین مسئله عدم اقناع و اعتماد را منجر به انحطاط جامعه میداند و میگوید آن هیئت قانونگذاری باید خطیب باشند تا مردم را قانع کنند.»
آن برداشتی که لاریجانی از ابن سینا ارائه میدهد، بازنمایی از فلسفه سیاسی خود اوست که بعد از حضور ۴۰ ساله در مناصب مهم سیاسی کشور به آن دست یافته است. برخی در تحلیل این بخش نوشتند لاریجانی به صورت غیر مستقیم هشدار داده که ادامه روند کنونی به فروپاشی نظام خواهد انجامید.
آنچنان که گفته شد یکی از تفاسیری که از کنش سیاسی و سخنرانیهای لاریجانی شده، تلاش او برای دستیابی به رهبری نیروهای اعتدالگرا و میانه سیاسی ایران است. البته این جایگاه نیز مدعیانی دارد و چهرههایی همچون سیدحسن خمینی و حسن روحانی نیز خود را در همین جایگاه میبینند، با این حال برخی معتقدند لاریجانی گزینه مناسبتری است.
سایت نامه نیوز، لاریجانی را بهترین گزینه برای جانشینی هاشمی رفسنجانی میداند و مینویسد «لاریجانی مانند هاشمی متعلق به جناح راست است، هنوز ارتباطات خوبی با بخشهای مهمی از اصولگرایان دارد، اهل سیاست است، سابقه اجرایی و تقنینی زیادی دارد، در حوزه سیاست خارجی کار کرده است و اصلاحطلبان هم عموما او را به عنوان نیرویی میانهرو و معتدل میشناسند و هیچ بعید نبود اگر شورای نگهبان لاریجانی را ردصلاحیت نمیکرد، جبهه اصلاحات از او حمایت کند. لاریجانی در عین حال مورد تأیید رهبری است.