حقایقی حیرت انگیز درباره لحظات پایانی عمر انسان!

کدخبر: ۵۰۲۰۲۴
اقتصادنیوز: بیشتر افراد در لحظات پایانی عمر خود با تقریب خوبی هوشیار نیستند. به همین خاطر، ما فکر می‌کنیم که تجربه مرگ اتفاق ناخوشایند و کسالت‌باری شبیه به خوابی بدون هوشیاری است که به مرور ما را از حیات خارج می‌کند.
حقایقی حیرت انگیز درباره لحظات پایانی عمر انسان!

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از دیجیاتو، زندگی اتفاقی است که با تولدمان در آن به وجود می‌آییم و به مرور بزرگ می‌شویم، عاشق فردی دیگر و یا سرگرمی خاصی می‌شویم و ممکن است چند انسان دیگر نیز به وجود آوریم و قبل از اینکه بفهمیم، به مرحله بعد می‌رویم: مرگ. مردن، پایان اجتناب‌ناپذیر وجود ماست.

همه موجودات از مرگ می‌ترسند و این قابلیتی است که هر جانداری برای ادامه بقای خود به آن نیاز دارد. اما از آنجایی که خودآگاهی انسان‌ها فراتر از سایر جانوران روی زمین است، تا امروز در طول تاریخ به سوالات زیادی مثل مرگ و اتفاقات پس از آن فکر کرده‌ایم که وجود ما را زیر سوال می‌برد.

 

البته اندیشمندان بسیاری نیز پاسخی برای آن‌ها یافته‌اند که کمی ما را آرام کرده است. اما علم مدرن چه پاسخی برای این سوالات دارد؟

می‌دانیم که راه‌های زیادی برای مردن وجود دارد و معمول‌ترین آن‌ها سکته قلبی و سرطان است. البته مهم نیست که چطور می‌میرید، در هر صورت چیزی به نام «مرگ بالینی» (Clinical death) را تجربه می‌کنید که درست مثل زندگی است، اما بدون تنفس و گردش خون. به زبان ساده، مرگ بالینی مرحله گذاری از این زندگی به بخش دیگر زندگی است.

با این حال، اکثر مردم مرگ لحظه‌ای را تجربه نمی‌کنند. علم مدرن تا امروز اطلاعات زیادی درباره تجربه مرگ به دست آورده است. حالا سوال این است که در لحظات پایانی عمرمان چه اتفاقی می‌افتد؟ مردن چه شکلی است؟

مردن چه حسی دارد؟

بیشتر افراد در لحظات پایانی عمر خود با تقریب خوبی هوشیار نیستند. به همین خاطر، ما فکر می‌کنیم که تجربه مرگ اتفاق ناخوشایند و کسالت‌باری شبیه به خوابی بدون هوشیاری است که به مرور ما را از حیات خارج می‌کند.

اما بر خلاف این تفکر، بعضی از آزمایش‌ها نتایج جالب و حتی هیجان‌انگیزی از تجربه مرگ به ما نشان داده است. در سال ۲۰۱۳ میلادی/۱۳۹۲ خورشیدی، پژوهشگران دانشگاه میشیگان آزمایشی روی چند موش انجام دادند و فعالیت مغزی آن‌ها را هنگام مرگ مطالعه کردند و نتایج جالب توجهی به دست آوردند.

پس از اینکه موش‌ها با سکته قلبی مرگ بالینی را تجربه کردند و هیچ ضربان قلب و تنفسی نداشتند، همچنان پژوهشگران نشانه‌هایی از فعالیت‌هایی در تمام مغز آن‌ها مشاهده کردند که در سطح پایینی از امواج گاما قرار داشت.

جالب‌تر اینکه این فعالیت‌ها هماهنگ‌تر از زمانی دیده می‌شد که موش‌ها هوشیار بودند. به علاوه، این نوع خاص از فعالیت مغزی – در سطح امواج گاما – به ادراک آگاهانه مرتبط می‌شود.

به زبان دیگر، این موش‌ها تجربه‌ای بین مرگ بالینی و مرگ مغزی کامل داشتند. البته چنین اتفاقی به معنی وجود بهشت، برزخ و یا هر مرحله از زندگی آنگونه که در مذهب‌های مختلف بیان می‌شود، نیست. این اتفاق صرفا بیانگر یک «اتفاق» آنگونه که در علم بررسی می‌شود، است.

این آزمایش تمام فرض‌های ما را درباره مرگ و عدم فعالیت مغز حین آن تغییر داد. برخلاف آنچه قبلا فکر می‌کردیم، قبل از اینکه ناخودآگاه ما از دست برود، ادراک آگاهانه‌ای فراتر از حالت عادی به دست می‌آوریم. اما این موش‌ها چه تجربه‌ای هنگام مرگ داشتند؟ و آیا انسان نیز چنین تجربه‌ای خواهد داشت؟

تا امروز از تجربه مرگ انسان چه می‌دانیم؟

در ابتدا باید در نظر گرفت که مغز انسان بزرگتر و پیچیده‌تر از مغز موش است. اما نتایج آزمایش جالبی که در سال ۲۰۱۸ میلادی/۱۳۹۷ خورشیدی در امپریال کالج لندن انجام شد، توانست کمی از تجربه مرگ انسان را برای ما روشن‌تر کند.

در این آزمایش پژوهشگران تلاش کردند تا تشابهی بین دو پدیده کاملا متفاوت پیدا کنند. یکی از این پدیده‌ها، تجربه نزدیک به مرگ (NDE -Near-death experience) است. این تجربه در واقع توهمی است که ۲۰ درصد از افرادی که از مرگ بالینی به زندگی بازگشته‌اند، تا امروز گزارش کرده‌اند.

پدیده دیگر تریپ دی‌ام‌تی (DMT trips) است که توهمی ایجاد شده با نوعی بسیار قوی از مواد سایکدلیک (روان‌گردان – Psychedelic) است. این گروه تحقیقاتی یک دوز کامل از دی‌ام‌تی را به داوطلبانی دادند تا تجربه تریپ (تجربه‌ای که فرد با مصرف سایکدلیک‌ها آن را حس می‌کند) آن‌ها را مطالعه کنند.

پس از اینکه داوطلبان از تریپ به واقعیت بازگشتند، پژوهشگران از آن‌ها خواستند تا تجربه خود را با پرسشنامه‌ای توصیف کنند که شامل ارزیابی سوالاتی بود که تا امروز از تجربه‌های نزدیک به مرگ گزارش شده بود.

پژوهشگران به طور عجیبی مشاهده کردند که این دو تجربه شباهت‌‌های بسیاری با هم دارند.

هر دو تجربه تریپ دی‌ام‌تی و تجربه نزدیک به مرگ شامل احساس برتری به زمان و فضا و یکی شدن با اجسام و افراد نزدیک به خود می‌شد. در پایان این آزمایش به نظر می‌رسید که تجربه نزدیک به مرگ شبیه به توهم حاصل از یک سایکدلیک بسیار قوی است.

پژوهشگران این مطالعه می‌گویند این آزمایش نشان داد که تجربه مرگ را در تجربه زندگی نیز می‌توان به دست آورد. طی این آزمایش هجومی از فعالیت‌های الکتریکی – یا همان فعالیت‌های امواج گاما – در مغز ایجاد می‌شود که احتمالا عامل ایجاد این تجربه‌های نزدیک به مرگ است.

در مغز بخشی به نام لوب گیجگاهی (temporal lobe) وجود دارد که مسئول نگهداری حافظه، رویاپردازی، یادگیری و بسیاری از فعالیت‌های دیگر است که پژوهشگران احتمال می‌دهند به این تجربه‌های نزدیک به مرگ مرتبط باشند.

همانطور که مغز ما واقعیتی را برای خود شبیه‌سازی می‌کند، می‌تواند چنین تجربه‌هایی را نیز ایجاد کند. اما آیا چنین تجربه‌ای نادر است و یا همه آن را تجربه می‌کنند؟

چه کسانی تجربه توهم پس از مرگ بالینی را خواهند داشت؟

در این آزمایش مشخص شد که وقتی به داوطلبان دوزهای بالایی از دی‌ام‌تی می‌دهند، بخشی از تجربه آن‌ها فراموش می‌شود. به همین خاطر، به احتمال بسیار زیاد و به دلایل مختلف این تجربه فراموش می‌شود.

این گروه تحقیقاتی در مطالعه خود اعلام کرد که این تجربه به قدری خاص و جدید است که غیرقابل توصیف می‌شود. بنابراین وقتی بیان چنین احساسی سخت می‌شود، حتی یادآوری آن نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرد. البته احتمالا برخی از افراد مثل ۸۰ درصد از افرادی که از مرگ بالینی بازگشته‌اند، آن را تجربه نمی‌کنند.

با توجه به پیشرفت فناوری اسکن‌های مغزی پژوهشگران می‌توانند در آینده امواجی از مغز انسان دریافت کنند تا بتوانند احساسات آن‌ها را متوجه شوند و یا به عبارتی ذهن آن‌ها را بخوانند.

در حال حاضر، نتایجی که از آزمایش‌های مختلف به دست آورده‌ایم، تصویر جالبی از تجربه مرگ به ما می‌دهد.

تا امروز می‌دانیم کسانی که تجربه نزدیک به مرگ داشتند، احساس صلح و آرامش داشتند و پس از آن اضطراب آن‌ها از مرگ به طور قابل توجهی کاهش یافت.

همچنین می‌دانیم که این تجربه‌های نزدیک به مرگ کاملا بدون درد بودند و بنابراین احساسی که پس از مرگ بالینی خواهیم داشت، دردناک نخواهد بود و احتمالا کمی جالب هم باشند. البته محققان احتمال می‌دهند که افراد پس از مرگ بالینی به مرور حواس خود را از دست بدهند.

آن‌ها احتمال می‌دهند که فرد هنگام مرگ ابتدا گرسنگی و تشنگی، سپس توانایی گفتار و بینایی و در نهایت شنوایی و لامسه خود را از دست می‌دهد. بنابراین، احتمالا بیشتر افرادی که هنگام مرگ در کنار نزدیکان خود بودند، می‌توانستند صدای آن‌ها را بشنوند و همچنان آن‌ها را لمس کنند.

داده‌های مطالعه جدیدی به تازگی شواهدی از یادآوری خاطرات و رویاپردازی در مغز فردی هنگام مرگ یافته است. در نهایت می‌توان گفت که از این آزمایش‌ها متوجه شدیم که تجربه مرگ احتمالا با ادراک آگاهانه‌ای همراه با توهم باشد.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید