تهدید کردند اگر سرمربی استقلال استعفا ندهد حتما پسرش را می کشیم!
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از جماران، طی روزهای گذشته خبری مبنی تحویل یادگاریهای منصور پورحیدری به موزه ورزش ایران منتشر شد که فریده شجاعی، همسر اسطوره استقلال در گفت و گو با خبرورزشی صحبت های مفصلی را بیان کرد.
اولین مسئول اسکوربرد
وقتی ورزشگاه آزادی ساخته شد من به واسطه مادرم که کارمند آنجا بود شرکت پیمانکاری طرف قرارداد با این مجموعه معرفی شدم و به عنوان اولین مسئول اسکوربرد ورزشگاه انتخابم کردند. آن زمان زیر ۱۸ سال داشتم. در بازیهای آسیایی تهران هم این سمت را در اختیار داشتم. جالب است بدانید در بازی معروف شش تاییهای سال ۵۲ هم من مسئول اسکوربرد ورزشگاه بودم.
تهدید علی
در مقطعی از اواسط دهه ۷۰ گروهی از هواداران استقلال به هر دلیل با ماندن منصور مخالف بودند. ما پس از هفت سال دربی را باخته بودیم و همین مسئله باعث ناراحتی آنها شده بود. دردسرهای زیادی برای ما ایجاد شد. شما باورتان نشود زنگ میزدند به منزل ما و تهدید میکردند که علی را میکشیم! آنقدر ترسیده بودم که برای مدتی پسرم را سوار سرویس نمیکردم و خودم او را به مدرسه میبردم و میآوردم. خود منصور در مقطعی به آقای فتحا...زاده گفت حاجی من خودم استقلالیام و دلم میخواهد این تیم نتایج خوبی بگیرد. من را برکنار کن تا افراد دیگری بیایند و شرایط بهتری برای تیم ایجاد کنند.
کنار گذاشتن فوتبال
علی واقعاً فوتبالیست خوبی بود ولی به خاطر پدرش آن را کنار گذاشت. علی میتوانست آنالیزور خوبی هم شود ولی باز هم به خاطر اینکه منصور تمایل به انجام چنین کاری نداشت مسئله را پیگیری نکرد. کلاً علی و عسل هیچ وقت روی حرف پدرشان حرف نمیزدند. علی در مدرسه فوتبال آقای قلعهنویی حضور داشت و از اواخر دهه ۷۰ هم عضو تیم جوانان استقلال بود امام وقتی پدرش با فوتبال بازی کردن او مخالفت کرد علی هم دیگر روی حرف منصور حرف نزد و سراغ درس و دانشگاه رفت.
این ماجرا در مورد عسل هم به شکل دیگری اتفاق افتاد. دختر من در مسابقات بینالمللی گلف در ایتالیا مقام آورد و همزمان بسکتبال را هم دنبال میکرد، در آمریکا هم بسکتبال را ادامه داد اما وقتی اینجا به تیم ملی دعوت شد، یک عده میگفتند چون مادرش نایبرئیس فدراسیون بسکتبال است او را به تیم ملی دعوت میکنند! واقعاً با این حرفها دخترم را نابود کردند. من نایبرئیس فدراسیون بسکتبال ایران بودم اما آیا در تیمهای آمریکایی هم نفوذ داشتم که این بچه را بازی میدادند و از وجودش در ترکیب ثابت استفاده میکردند؟
عکس دردناک
عکس منصور با عصا دردناکترین عکسی است که دیدهام و هنوز هم هر وقت آن را میبینم تن و بدنم میلرزد. باورتان نمیشود با آن شرایط اصرار داشت به استقلال کمک کند. حتی یک بار با او دعوا کردم و گفتم حالت خوب نیست کجا میخواهی بروی؟ ولی گفت بازی آبادان مهم است. من این بازی را بروم و دیگر با تیم نمیروم.
ماجراهای عسل و استقلال در آمریکا
تکلیف علی که در ایران مشخص است و بازیهای استقلال را از دست نمیدهد اما برایتان شاید جالب باشد بدانید عسل هم در آمریکا مسابقات را دنبال میکند. حتی گاهی اوقات وقتی بازیها به وقت لسآنجلس ساعت ۴ صبح برگزار میشد و تعدادی از دوستانش دور هم جمع میشدند و مسابقات را نگاه میکردند. این بچه چقدر دلش میخواست آنجا یک تیم به اسم استقلال درست کند اما متأسفانه شرایط فراهم نشد.
ماجرای جدایی مجیدی
قبل از هر چیز بگویم واقعاً قهرمانی پس از ۹ سال آن هم بدون حتی یک شکست حسابی به دل ما چسبید. به هر حال من خودم هم بازیکن و هوادار استقلال بودهام و هستم. صادقانه بگویم دلم میخواست مجیدی بماند اما باید به او حق داد که در مورد زندگیاش تصمیم بگیرد. امیدوارم این مربی پرتغالی گزینه مناسبی باشد. دلم میخواهد تیم به بهترین شکل ممکن بسته شود و جدا از بحث تکرار قهرمانی برای رسیدن به عنوان قهرمانی مجدد در آسیا هم موفق عمل کند.
حسرت منصور
منصور پورحیدری پرافتخارترین مربی و چهره تاریخ باشگاه استقلال است اما هرگز در مورد این مسئله فخرفروشی نکرد. او به تمام افتخارات ممکن همراه با استقلال دست یافت ولی باورتان نمیشود تنها حسرتی که به دلش ماند کسب ستاره سوم با استقلال بود. اصلاً هم برایش مطرح نبود که خودش سرمربی باشد یا فردی دیگر. قهرمانی استقلال در آسیا برایش مهم بود و امیدوارم تیم استقلال بتواند این اتفاق را محقق کند.
تأسف برای ماجرای غفوری
ماجرایی که در مورد وریا غفوری اتفاق افتاد واقعاً جای تأسف داشت. به نظرم استقلال در فصل آینده هم به او احتیاج دارد. کاش کسانی که میتوانند، در این مسئله پادرمیانی کنند تا غفوری به استقلال برگردد.
مدال قهرمانی و مسئول تدارکات
منصور اصلاً اهل نگه داشتن مدالهای قهرمانی خود نبود. حتی وقتی در بازیهای آسیایی بانکوک قهرمان شد مدال طلای خود را به مسئول تدارکات داد! عوامل برگزارکننده مسابقات برای مسئول تدارکات مدال تدارک ندیده بودند و منصور برای اینکه دل این فرد زحمتکش شکسته نشود مدال خود را به او داد. البته مادر مرحومه ایشان بسیار چهره منظم و مرتبی بودند. یک معلم که بخشی از مدالها و عناوین قهرمانی پسرش را جمعآوری کرد و تا آخر عمر نگه داشت به همین خاطر حالا آنها برایمان باقیمانده و میخواهم این یادگاریها را همراه با مدالها و عناوینی که خودم و عسل به دست آوردهایم به موزه ورزش اهدا کنم. اصلاً اینطوری شاید یک بخش متعلق به خانواده ما در موزه ایجاد شود. البته علی میگوید بهتر است اینها را نگه داریم تا هر وقت موزه باشگاه استقلال درست شد آنها را تقدیم باشگاهی کنیم که منصور برایش حکم پدر را داشت.
دزدی مدالها
باورتان میشود اگر بگویم تعدادی از مدالهایی که داخل خانه ما بود را دزدیدند؟ سالها قبل یک بنده خدایی فکر میکرد این مدالها واقعاً طلاست و آنها را برد به همین خاطر گنجینه معنوی ارزشمندی از دستمان رفت.
شکایت از استقلال
چند سال قبل نماینده فیفا به ایران آمد و با ما تماس گرفت و گفت: ما میدانیم شما از استقلال طلب دارید به همین خاطر اگر شکایت کنید مسئله را پیگیری خواهیم کرد اما به حرمت اسم بزرگ منصور پورحیدری و احترام هواداران استقلال چنین کاری را انجام ندادیم. این را میگویم تا مردم بدانند اگر حرفی در مورد مطالبات منصور پورحیدری میزنم اصلاً به خاطر ارزش مادی آن نیست بلکه ناراحتم از اینکه حق این چهره بزرگ را که برای استقلال پدری کرد ادا نکردند.
حکم جلب!
منصور گاهی اوقات علاوه بر دسته چک خودش از دسته چک من هم برای حل مشکلات استقلال استفاده میکرد به همین خاطر وقتی یکبار باشگاه نتوانست حساب را پر کند بازیکن استقلال حکم جلب من را گرفت! البته منصور به دادم رسید و قضیه را جمع و جور کرد.
بیرون کردن برادر فوتبالیست
یک شب قبل از بازی با پرسپولیس برادر یکی از بازیکنان استقلال به منزل ما آمد و یک تخته فرش و چند تکه وسایل دیگر هم آورد. در آن زمان آقای پروین سرمربی تیم ملی بود و این شخص شنیده بود اگر برادرش دربی را فیکس بازی کند علیآقا او را به تیم ملی دعوت خواهد کرد به همین خاطر آمد تا از منصور بخواهد چنین کاری را در حق برادرش کند اما پورحیدری برخورد بسیار تندی با او کرد و نهتنها از خانه بیرون انداخت بلکه تمام هدایا را نیز به او پس داد و گفت اهل رشوه گرفتن نیستم. جالب اینکه منصور یک دفترچه فنی داشت و نکات مربوط به مسابقات را داخل آن یادداشت میکرد. من اتفاقاً آن شب دفترچه را دیدم و متوجه شدم منصور به خاطر همان اتفاقاتی که افتاده این بازیکن را از ترکیب ثابت استقلال برای بازی با پرسپولیس خط زد.
تنها اشکال
به جرأت میتوانم بگویم تنها اشکال منصور سیگار کشیدن بود. واقعاً برای ما همسر و پدر بسیار شریفی بود البته همانطور که خودش هیچ وقت از رانت استقلال استفاده نکرد فرزندانش هم هرگز از اسم پدرشان برای اینکه به اهدافشان برسند استفاده نمیکنند. شاید باورتان نمیشود ولی علی پسرم با اینکه همسر و فرزند دارد هنوز هم مستأجر است.
ماجرای قرارداد عسل و مجسمه
دختر من پس از سالها حضور در آمریکا امسال به ایران آمد و یک قرارداد ۱۲۰ میلیون تومانی امضا کرد حالا اینکه چنین رقمی اصلاً خرج ایاب و ذهاب او هم نمیشود، به کنار اما نکته اینجاست که حتی یک ریال از این پول را هم به او ندادند! در رابطه با مجسمهای که از منصورخان ساختهاند و سر خیابان منزل ما هم نصب کردهاند باید بگویم این دوستان زحمت کشیدهاند اما مجسمهای که ساختهاند شبیه منصور نیست!