موضع عراق در قبال اسرائیل /توافقنامه ابراهیم به چالش کشیده می شود؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، در شرایطی که تاکنون پنج دیدار بین مقامات ایران و عربستان در سطح امنیتی برگزار شده، اکنون با اعلام وزیر خارجه عراق، گفتوگوهای آتی تهران و ریاض به صورت علنی و در سطح وزرای خارجه در بغداد برگزار خواهد شد. بنا به گفته فواد حسین، اکنون ولیعهد سعودی از عراق خواست تا دیداری بین وزیر امور خارجه عربستان با همتای ایرانیاش برگزار کند. به همین بهانه آقا حسین، تحلیلگر مستقل ژئوپلیتیک مستقر در راولپندی پاکستان است که تمرکز ویژهای بر رقابتهای خاورمیانه و منافع قدرتهای منطقه در اوراسیا دارد با انتشار یادداشتی با عنوان «آیا ابتکارات دیپلماتیک منطقهای عراق توافقنامه ابراهیم را به چالش میکشد؟» در پایگاه تحلیلی رسپانسیبل استیتکرفت، به تحلیل این مسئله در سطح کلانتری پرداخته است.
میانجیگر منطقه
گزارشها از عراق حاکی از آن است که بغداد به طور ظریفی در حال گسترش نقش دیپلماتیک خود از میانجیگری بین ایران و عربستان سعودی به ترتیب دادن گفتگوی ایران با مصر، اردن و امارات است. این مسیر دیپلماتیک منطقهای حائز این پتانسیل است که خلاء یک دیپلماسی منطقهای فراگیر در خاورمیانه را پر کند و در عین حال دامنه توافقنامه ابراهیم را به عنوان قالبی برای همکاری منطقهای تقلیل دهد.
پر کردن خلاء دیپلماسی منطقهای
خاورمیانه فاقد یک پلتفرم دیپلماتیک یکپارچه و نهادینه برای گفتگو و اقدام جمعی در مورد مسائل منطقه است و اجماع منطقهای در مورد هر موضوعی در هالهای از ابهام باقی می ماند. حتی تمایل اخیر قدرتهای رقیب به گفتگو از ترکیه و امارات گرفته تا ایران و عربستان سعودی، تنها موضوعات دوجانبه را پوشش میدهد و هیچ تعهد منطقهای یا چندجانبه را در بر نمیگیرد.
ابتکار دیپلماسی ایرانی-عربیِ بغداد این شکاف در دیپلماسی منطقهای را با معرفی عراق به عنوان محلی برای همزیستی ایرانی-عربی جبران میکند.
در حالی که عربستان سعودی و امارات هر دو اهمیت زیادی به روابط دوجانبه خود با عراق میدهند، مصر و اردن نیز از سال 2019 تاکنون پنج بار با مقامات عراقی دیدارهای سه جانبه داشتهاند. ویژگی مشترک تعامل اعراب با عراق، تمرکز بر قدرت نرم و تبادلات اقتصادی است. به عقیده زیدون الکینانی از مرکز عرب، این مسئله از ناتوانی آنها در برابری با قدرت سخت نظامی ایران در عراق و نفوذ سیاسیاش در عراق ناشی میشود.
بنابراین، عراق صحنه رقابت داغ بین ایران و همتایان عربش محسوب نمیشود. دیپلماسی بغداد از این مسئله بهره میبرد و به تهران و کشورهای عربی نشان می دهد که با تمام منافع آنها راحت است، نه اینکه در کشمکش بین آنها گیر کند. درعوض، عراق یک بازیگر کاملاً بیطرف برشمرده میشود که میتوان روی آن برای میانجیگری گفتوگوهای خاورمیانه در هر زمان که لازم باشد، حساب کرد، و نه به عنوان یک بازیگر جانبدار که مجبور شود از دیپلماسی دوری کرده و هر زمان که تنشهای منطقهای اوج میگیرد، طرفی را بگیرد. این امر میانجیگری عراق را به ابزاری مفید برای کاهش تنش برای اکثر کشورهای منطقه تبدیل میکند، زیرا هر یک از طرفین رقابت میتوانند با میانجیگری بغداد برای تنشزدایی متقابل موافقت کنند، بدون اینکه وجهه خود را از دست بدهند.
این نقاط قوت در دیپلماسی ایرانی-عربی عراق، همراه با اهداف راهبردی عراق، آن را به چالش بزرگی برای توافق ابراهیم -که توسط اسرائیل، امارات، بحرین و مراکش امضا شده- تبدیل کرده است.
عراق در مقابل توافق ابراهیم
جدای از عادی سازی روابط میان اسرائیل و اعراب، انتظار میرفت توافق ابراهیم به بستری برای ایجاد یک ائتلاف منطقه ای اسرائیلی-عربی مبدل شود. اما آنها تاکنون نتوانستهاند دیپلماسی منطقهای مورد نیاز برای فروش این ایده به کشورهای عربی یا مسلمان را به کار گیرند.
به عنوان مثال، عادیسازی روابط اسرائیل و مراکش تنشهای مراکش با همسایه الجزایر را شعلهور کرد. این توافق از جانب الجزایر به عنوان دلیل اصلی قطع اخیر روابط دوجانبه با رباط اعلام شد و به عاملی برای درگیری و نه دیپلماسی در مغرب عربی مبدل شد. به همین ترتیب، پیوستن بحرین به این توافق، تحت الشعاع امتناع عربستان سعودی از پیوستن به آن قرار گرفت. دلیل ریاض ساده بود: خودداری از تشدید تنشها با تهران به این دلیل که تلآویو به دنبال ایجاد ائتلاف علیه تهران است.
با توجه به این موضوع، این توافق احتمالاً نه به عنوان محرکه چندجانبهگرایی درخاورمیانه که بیشتر به عنوان یک ترتیبات مخاطرهآمیز بر فراز رقابتهای ژئوپلیتیکی، مانند درگیری ایران و اسرائیل، مورد مخاطره قرار می دهد.
در مقابل، عراق هم اعتماد بیشتری از جانب جهان عرب به خود اختصاص داده و هم پیشرفت قابل توجهی در دیپلماسی چندجانبه خاورمیانه داشته و به کشورهای عربی گزینه بهتری برای توافقات در زمینه بهبود بخشیدن به مسائل منطقهای و یا آوردن مسائل خود به یک محیط چندجانبه ارائه کرده است.
در این زمینه، عراق در اگوست 2021 کنفرانس بغداد برای همکاری و مشارکت را راه اندازی کرد. در این کنفرانس اساساً همه طرفهای درگیر در دیپلماسی ایرانی-عربی عراق حضور داشتند. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه نیز در این نشست حضور داشت و به عنوان یک پلتفرم دیپلماسی منطقهای به رهبری عراق به طور آزمایشی مورد تائید ایالات متحده قرار گرفت.
در مقایسه با قطبی شدن ژئوپلیتیک مرتبط با توافق ابراهیم، دیپلماسی عراق بسیار امنتر و فراگیرتر به نظر میرسد. همچنین، برخلاف توافقنامهای که در آن چراغ سبز واشنگتن برای خرید جنگندههای F-35 اماراتی و به رسمیت شناختن ادعاهای مراکش در مورد صحرای غربی –برای ترغیب این کشورها برای حضور در در این توافق- مورد مناقشه قرار گرفت، دیپلماسی عراق برای تضمین نتیجه برای شرکتکنندگان به ایالات متحده متکی نیست.
تریتا پارسی، از بنیانگذاران مؤسسه کوئینسی، این موضوع را به عنوان یک مزیت کلیدی برای دیپلماسی عراق در مقایسه با توافقنامهای که محرک آن تمایل فزاینده ایالات متحده به ترک خاورمیانه است، محسوب میکند. پارسی کنفرانس بغداد و توافق ابراهیم را دو الگوی دیپلماتیک منطقهای متفاوت توصیف کرد و گفت: «علاوه بر این، در حالی که توافق ابراهیم عمدتاً از طریق رشوه دادن و یا تحت فشار ایالات متحده به کشورها بر خاورمیانه تحمیل شده بود، انگیزه ابتکار دیپلماتیک عراق از درون میآید. به صورت مبتکرانهای، در استانداردهای خاورمیانه، این ترتیبات بدون نیاز به وابستگی به منابع سیاسی و نظامی واشنگتن، به دنبال ثبات است.
موضع عراق در قبال اسرائیل
عراق هرگز روابط دوجانبه با اسرائیل برقرار نکرده و از نظر تاریخی به آن به عنوان یک دشمن نگاه کرده است. ذهنیت حمایت اسرائیل از تجزیهطلبی در کردستان عراق، زیربنای نگرش بغداد به تل آویو به عنوان یک نفوذ بیثبات کننده برای عراق و منطقه به طور کلی را تشکیل میدهد.
استراتژی دیپلماتیک منطقهای عراق بر تمایل این کشور بر بازدارندگی اسرائیل بنا شده است. عراق به موازات گسترش دامنه دیپلماسی خود، سرکوب بازیگران داخلی مرتبط با اسرائیل افزایش داده است. در ماه مه 2022، بغداد در واکنش به رویدادی که یک ماه قبل از کنفرانس بغداد در اربیل برگزار شد، قانونی را تصویب کرد که روابط با اسرائیل را جرم میداند. این البته با این واقعیت که عراق در دیپلماسی مربوط به اسرائیل و عادی سازی اسراییلی-عربی مشارکت نخواهد کرد، مشابه است.
ملاحظات عراق در مورد اسرائیل جدیتر گرفته میشود، زیرا اولی مرکزیت خود را در معماری دیپلماتیک نوظهور خاورمیانه تثبیت میکند. اجماع در سراسر منطقه در مورد نیاز به دیپلماسی پایدار و چندجانبه در حال حاضر بیشتر از همیشه است، و این به کشورها اطمینان می دهد تا خط قرمز عراق در قبال اسرائیل را بپذیرند تا اطمینان حاصل شود که بغداد به میانجیگری دیپلماتیک در میان آنها تمایل دارد.
علاوه بر این، این واقعیت که کردستان عراق به نقطه اشتعال تنشهای ایران و اسرائیل تبدیل شده، بهانهای مؤثر به عراق میدهد تا مخالفت خود با نقش منطقهای اسرائیل را در مرکز استراتژی دیپلماتیک خود قرار دهد. در واقع، بغداد اسرائیل را بهعنوان یک عنصر خارجی که آرامش نسبی در عراق را برهم میزند، تلقی میکند.
فارغ از اینکه دیپلماسی ایرانی-عربی عراق آشکارا توافق ابراهیم را به چالش می کشد یا نه، میتواند تأثیری قوی و ماندگار بر پارادایم نوظهور دیپلماسی چندجانبه در خاورمیانه بگذارد.