عصبانیت قالیباف از افشاگری ها علیه خانواده اش /پشت پرده نقد سوپرانقلابی ها چیست؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایلنا؛ علیمحمد نمازی فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به این سوال آقای قالیباف نسبت به سوپرانقلابیها صحبتی داشتند که اخیرا هم آن را تکرار کردند، منظور او از سوپرانقلابیها کیست و هدف او از طرح این مساله چیست، گفت: طرح سوپرانقلابیها و هر طرحی که شامل ملت ایران نشود و اقلیتی را در بربگیرد، طرحی شکست خورده است. باید طرحهایی مطرح باشند که مخاطب آنها همه ملت ایران باشند و این طرح بخواهد از طریق شایستهسالاری به نتیجه برسد. شایستهسالاری از طریق صندوق رای و برگزاری انتخابات آزاد به نتیجه خواهد رسید. هر طرحی که قشر خاصی را در نظر داشته باشد، مخصوصا آن قشر خاصی که از رانت برخوردار بودند، قطعا محکوم به شکست است. این یک موضوع بدیهی است.
وی افزود: اما این که آقای قالیباف، چنین بیپروا و شفاف سوپرانقلابیها را مخاطب قرار میدهد و میگوید شما کاری نمیکنید، دائم ایراد میگیرد که کسانی که کاری انجام ندادهاند حق ایراد گرفتن بر دیگران را ندارند، دو احتمال را به وجود میآورد؛ یکی اینکه میخواهد بگوید با آفتهایی که کشور و نظام را تهدید میکند مخالف است و هشدار بدهد که شاید دیگران جلوی اینها را بگیرند و به مدعیانی که مطلقا مواضع خود را درست میدانند، بفهماند که مطلقانگاری و صحیح دانستن رفتارهای خودشان تهدیدی برای نظام است.
نمازی مطرح کرد: یک احتمال هم وجود دارد آن هم این موضوع است که از افشاگریهایی که درباره خانوادهاش صورت گرفت، ناراحت است و میخواهد با این عنوان و پوشش این اتفاق را محکوم کند. در هر صورت این صحبتها نشان میدهد که اگر جمعیتی را با پشتوانه سوپرانقلابی در کشور آزاد بگذاریم و آنها مجاز باشند، هر موضعی خواستند بگیرند و هر اقدامی خواستند انجام دهند، خطر جدی برای نظام دارد. نظام، ملت و کشوری در ثبات و آرامش خواهند بود که محورش حاکمیت قانون باشد.
نمازی در پاسخ به این سوال که اهداف و جایگاه امروزی سوپرانقلابیهای مدنظر آقای قالیباف در صحنه سیاست چیست و چه ویژگیهایی دارند، گفت: در این مورد نفس کلمه انقلاب نشاندهنده حرکاتهایی است که روشمدار یا قانونمدار نبوده یا روشهایی که بر مبنای معیار و ملاک نیستند در صورتی که انقلابی که در سال ۵۷ به پیروزی رسیده است، نتیجهاش نظامی است که ۴۳ سال از عمر آن میگذرد و نامش جمهوری اسلامی است. در نظام جمهوری اسلامی انجام رفتارها و حرکتها به نام انقلابیگری معنا و مفهوم ندارد. رفتارهای قانونمند اینجا معنا پیدا میکند.
وی افزود: من نمیدانم چرا مدتی است برخی از انقلابیون، سوپرانقلابی حرف میزنند. برخی انقلابیها رفتاری میکنند که توجیه ندارد، چه برسد به سوپرانقلابیها. آنهایی که میخواهند بر اساس میانبرهای روابط و مقررات موجود به اهدافشان برسند. در زمان انقلاب امام وقتی رفتارهای ناهنجار را بعد از قانونگذاری مجلس دید، فرمان ۸ مادهای صادر و همه را به رعایت این فرمان دعوت کرد. وقتی آن فرمان هشت مادهای را میخوانیم میبینیم که بر بنای حقوق شهروندی تهیه شده است. الان تمام مسئولان، مقامات و کسانی که کلامشان نفوذ فراگیر دارد، باید از رفتارهای قانون مدار و قانونمند حمایت کنند. اگر روزی از واژههایی مثل انقلابی استفاده میکنیم، باید بدانیم که حکم یک کارد دو لبه تیز را دارد و همیشه دست رقیب را نمیبرند. بعضی وقتها دست صاحب خود را میبرد.
نمازی همچنین در پاسخ به این سوال که تفاوت سوپرانقلابیها با جریان تندرو کجاست؟ آیا میشود گفت که سوپرانقلابیها ادامهدهنده راه تندروها هستند یا خیر، گفت: افرادی که امروز بر اساس بعضی رانتها مدارک تحصیلی بالایی هم گرفتهاند، استخدام شدند، درآمد دارند و نگرانی معیشت ندارند این افراد همان تندروها هستند که به این وضعیت تغییر ماهیت دادند. معمولا از تندروی در جامعه برداشت خوبی نمیشود. مخصوصا در جامعهای که برای مدتها از ناکارآمدی، فساد و کارشکنی دائم صحبت شده است، مردم فکر میکنند که اینها آن بدیها را بدتر انجام میدهند. اما چون خودشان چهارچوبمدار نیستند، خودشان منشا تخلفات خواهند شد.
نمازی همچنین در پاسخ به این مساله که برخی معتقدند کلیدواژه قالیباف نوعی فرار از ناتوانی او در انجام وظایفش است، گفت: الان مجلس امروز پاسخگوی شعارهایی که نمایندگان در دوره انتخابات میدادند، نیست. مجلسی که بر مبنای وعدههای انقلابی شکل گرفت نتوانست وعدههایش را محقق کند. از سوی دیگر میبینیم مجلس میخواهد خود را تبرئه کند یا میخواهد در جایگاه مدعی قرار بگیرد به جای آنکه بدهکار باشد. از مجلس میشنویم که به دولت و رئیس جمهور اعتراض میکنند. به آنها میگویند کاری نکردهاید. بنابراین آنها میخواهند در این بیسامانیها و آشفتگی بازار که شدت پیدا کرده است، خودشان را مقصر ندانند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: یکی از دلایل این موضعگیریهای مثل قالیباف این است که میخواهند شانه از واقعیتها و مسئولیتها خالی کنند و میخواهد با فرار رو به جلو خود را مسئول این رفتارها ندانسته و پاسخگو نباشند.