بازگشت چین به عصر مائو
به گزارش اقتصادنیوز، شی جین پینگ،از یک دهه پیش که رهبری حزب کمونیست چین را عهده دار شد، ترتیبات تقسیم قدرت میان جناح های حزبی را باز تعریف کرد تا بدین طریق بتواند یکی از بزرگ ترین ساختارهای سیاسی جهان را به عنوان کل واحد تعریف کند؛ ساختاری که در چارچوبش سخنان، افکار و تصاویرش همه جا وجود داشته باشد.
«شی»در جریان سخنرانی اش در سال 2016 از عباراتی استفاده کرد که بر زبان مائو جاری بود. حالا او آماده است تا در کنگره حزب کمونیست که 16 اکتبر برگزار می شود سومین دوره پنج ساله ریاستش را کلید بزند؛ رخدادی نادر و بی سابقه.
رهبر یا قربانی؟
به نوشته نیویورک تایمز توانایی «شی» برای در اختیار گرفتن قدرت بی چون و چرا برای برخی غیرمنتظره و در عین حال نخواسته است. از همین رو با تکیه بر دلایل موجه، فرض بر این بود که چین آنقدر پیچیده، وسیع و دارای سرمایه است که نمی تواند از کثرت گرایی سیاسی اجتناب کند. در این چارچوب تصور می شد گزاره هایی چون رسانه های اجتماعی، رشد طبقه متوسط و مدرنیزاسیون بر تحقق کثرت گرایی سیاسی موثر افتد.
با این همه « شی» خلاف جهت حرکت کرد و حالا آنقدر قدرت یافته که می تواند تحولات فرامرزی را هم را رصد کند.با این همه حقیقتی که به باور برخی از ناظران نمی توان انکارش کرد آن است که «شی» به سان سایر چهره های حزب، گروگان این ساختار سیاسی است و ناچار است تا اهداف و خطوط سیاسی اش را براساس ایدئولوژی و خط مش این نهاد حاکم تعریف و تبیین کند.حال در صورت پذیرش این فرضیه، جایگاه« شی» در تاریخ چین به این مقوله بستگی دارد که ایا رهبر چین می تواند اجرایی شدن اهداف حزب را سال ها بعد از خروجش از این ساختار تضمین کند یا نه.
بازگشت به گذشته طلایی
مهم ترین هدف حزب کمونیست چین بازگشت به گذشته طلایی باستانی است. به سرانجام رساندن این هدف، ماموریت اصلی «شی» است؛. ماموریتی که به واسطه هزینه های تحمیلی قرن های 19 و 20 ، فروپاشی امپراتوری چین در سال 1912 و حمله ژاپن به این کشور تعریف شد.
قدرت« شی» در مطالبات ملی گرایانه حزب جهت از میان بردن شکست های گذشته و تلاش برای بازگردادن قدرت و کنترل چین بر سرزمین های از دست رفته مانند تایوان ریشه دارد.
«ریوانشیسم» یا همان تقابل قدرت های بزرگ در اوراسیا شاید بتواند پوتین را مدیریت کند اما حقیقتا رگ حیاتی حزب کمونیست چین نخواهد بود.
« شی» در سال 2012 زمانی قدرت را در دست گرفت که گذار سرمایه داری چین کامل شده بود اما این بازیگر با چالش های جدی روبرو بود. دهه تحت رهبری سلف شی جین پینگ یعنی هو جینتائو یکی از فرصت های از دست رفته بود، فرصتی که در قابش ماموریت بزرگ بازسازی ملی به ظاهر فراموش شد.
سرکوب صدای مخالف
« شی» برای تحکیم پایه های قدرتش کمپین های مبارزه با فساد را با دو هدف تعریف کرد: نخست، به سرانجام رساندن ماموریتش که همانا کارامدتر کردن حزب بود و دیگری، حذف مخالفان.
فارغ از برخی تحلیل ها «شی» با تعریف این کمپین ها و حذف مخالفان در داخل به چالش کشیده نشد چرا که هرگونه مخالفتی با او به معنای مخالفت با سیاست های اتوپیایی ویرانگر تلقی می شد.
دنگ شیائوپینگ در برابر اصلاحات بازار با مقاومت روبرو شد و جیانگ زمین با نیروهایی که خواهان اصلاحات بیشتر بودند، مبارزه کرد. اما در باب «شی» به غیر از برخی نارضایت های داخلی و برخی جدایی طلبی ها در سطوح پایین تر، تقریبا در ساختار حزب هیچ صدای مخالفی به گوش نرسید.
بخشی از این شرایط ماحصل ماموریت ناسیونالیسیتی است که برای شهروندان چینی بیش از منطق سردمارکسیسم لنینیسم جذاب است. نمایش غرور میهن پرستانه در جریان بازی های المپیک زمستانی پکن در ماه فوریه گذشته مثالی است برای اثبات این ادعا. این حس ملی گرایی درست زمانی که غرب همزمان با همه گیری کووید 19 انگشت اتهام را به سمت چین نشانه گرفت، بیش از هر زمان دیگر نمایان شد. پس چینی هایی که از حزب کمونیست حاکم متنفر بودند هم نشان دادند، کشور خود را دوست دارند.
رهبری ریسک گریز «شی»
«شی» هم چهره خوش شانسی است و هم ماهر. جریان اینترنت می توانست حکومت اقتدارگرا و متمرکزش را تهدید کند با این همه دولت«شی» از الگوریتم های، تشخیص چهره و نظارت الکترونیکی انبوه برای اعمال نفوذ فراگیرتر قدرت حزب استفاده کرده است. چین که در قرن بیست و یک پشتوانه فن آوری بود، حالا پیشرفته ترین قدرت خودکامه فعال در حوزه« تکنو» در جهان محسوب می شود بازگشت پکن به گذشته طلایی اش صرفا به جاه طلبی های شخصی «شی» محدود نخواهد شد؛ این خواسته حزب است.
ازهمین رو رهبری «شی» بسیار ریسک گریز است و مخالفان به سختی و به شکلی سیستماتیک سرکوب می شوند آن هم برای حراست از ثبات؛ مقوله و گزاره ای که آنقدر ارزش دارد که به واسطه اش پکن سیاست سازش ناپذیر کووید صفر را فارغ از فشارهای اقتصادی در اولویت قرار داد و علیرغم هزینه های اقتصادی تحمیلی از مواضعش عقب ننشست.
بازسازی چین به عنوان قدرتی بزرگ و پیشی گرفتنش از ایالات متحده به عنوان بزرگ ترین اقتصاد جهان شاید روزی محقق شود. «شی» و متحدانش برای نیل بدین هدف به روش ها و اهرم های مختلفی متوسل شدند، با این همه به خوبی می دانند که ممکن است به واسطه یک اشتباه همه چیز را خراب تر کند.