هیچ حکومت قدرتمندی، اعتراضات را به خون نمیکشد/ آتش اعتراضات شعله ورتر می شود
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه هممیهن، تقریباً اتفاق نظر است که سنت اعتراض سیاسی در فرانسه از سایر کشورهای اروپایی قویتر و همراه با تخریب و خشونت است.
این سنت از همان انقلاب کبیر فرانسه دیده شده است و طی دوونیم قرن گذشته بارها و بارها رخ داده و یکی از مهمترین آنها در چند دهه گذشته، جنبش دانشجویی فرانسه بود و در همین سالهای اخیر نیز اعتراضات تخریبی کم نبود. جالبتر اینکه اگر در گذشته جوانان فرانسوی پرچمدار این اعتراضات بودند، اکنون مهاجران به فرانسه و فرزندان آنان شامل جوانان آفریقایی و سیاهپوست و نیز جوانان عرب از شمال آفریقا و کشورهای دیگر آغازگر این شورشها هستند. اعتراضات اخیر نیز در پی کشته شدن یک جوان ۱۷ساله مهاجر یا از خانواده مهاجران عرب شمال آفریقا رخ داد که در قالب یک شورش تمامعیار بروز یافت. این شورش درحالی است که بهدنبال کشته شدن او، پلیس مذکور بازداشت شد و سازمان پلیس و نیز مقامات سیاسی عذرخواهی نمودند و تعداد زیادی از سیاستمداران و سلبریتیهای ورزشی و غیرورزشی آن اقدام را محکوم کردند، هرچند که مادر مقتول نیز درخواست اعتراضات خیابانی کرد. بااینحال، آتش اعتراضات و شورش نخوابید و فقط طی سه روز چندصد ساختمان دولتی و حدود دوهزار خودروی شخصی و دولتی آسیب دیدند. نزدیک به ۱۰۰۰ نفر بازداشت شدند، چند هزار تل آتش در معابر عمومی ایجاد شد و ۴۵۰۰۰ پلیس وارد مقابله با این کارزار شدند که بیش از ۲۰۰ نفرشان مجروح شدند، صدها نفر از معترضان زخمی شدند. ابعاد ماجرا چنان است که مکرون سفر از پیش تعیینشده خود به آلمان را لغو کرد. بااینحال و تاکنون، تعداد تلفات جانی فقط همان نوجوانی است که در ابتدا کشته شد.
نکته کلیدی این اعتراضات که به معنای دقیق اغتشاش و حتی شورش است، پرهیز از تلفات جانی است. تلفات جانی یک تیغ دودم است که در دست دولت است. بعضاً برای ساکت و خاموش کردن اعتراضات به کار میرود تا شورش ادامه پیدا نکند که در برخی از جوامع این سیاست بهظاهر پاسخ میدهد. ولی این یک روی ماجرا است، زیرا ریختن خون همیشه این ظرفیت را دارد که بهمثابه ریختن بنزین بر روی آتش اعتراضات عمل، و آن را شعلهور کند. حتی اگر در کوتاهمدت هم به این نتیجه منجر نشود، در میان و بلندمدت اثرات ویرانگری دارد.
داوری درباره رویدادها و نتایج ناشی از سیاست خیابان، قدری پیچیده است. دولتهایی که اعتمادبهنفس کافی دارند، اجازه نمیدهند که این اعتراضات با خونریزی همراه شود، زیرا پس از آن جمع کردن سیاسی ماجرا سختتر و حتی ممتنع میشود. تردیدی نیست که این حد از خرابی، بهویژه در کشوری که میتوان اعتراض مدنی کرد، پذیرفتنی نیست؛ ولی به صرف قابل قبول نبودن یک رفتار، نمیتوان به آن انگ زد و به مقابله سخت پرداخت. مهمتر اینکه اینها محصول تعارضات درونی یک کشور است و هیچ حکومت قدرتمندی نمیپذیرد که این نوع اعتراضات درونزا را تماماً متأثر از حضور دستهای خارجی معرفی کند. حتی اگر خارجیها دراینباره موضعگیری نمایند، همچنان که مسئولین دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد درباره این اعتراضات و شورشها موضعگیری کردند و به موضوع خشونت و نژادپرستی نیز پرداختند. از سوی دیگر، گرچه در تشدید این فرآیند، اینترنت و شبکههای اجتماعی نقشی دارند؛ ولی اینها دلیل نمیشود که به قلع و قمع آنها پرداخته شود.
بهترین راه برای مقابله با این نوع شورشها، خاموش کردن آن با ابزارهای سیاسی است، نه آنکه آن را به آتش زیر خاکستر تبدیل کرد.