خوشحالی روزنامه ارگان زاکانی از حضور مجدد گشت ارشاد!
به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: یکی از ویژگیهای لایحه جدید عفاف و حجاب، حذف حضور میدانی پلیس است؛ به این معنا که در مواجهه با هر ناهنجاری در این حوزه، کشف و تذکر و سپس جریمه با استفاده از دوربینها و سپس پیامک به گوشی افراد و امثالهم انجام میشود. به هر حال تجربه گشت ارشاد و داستان مهسا و اغتشاشات و مخالفتهایی که با این نحوه تذکر دادن وجود دارد و استفاده رسانهای دشمن از این مقوله و امثالهم باعث انفعال و شکلگیری استدلالهایی در این جهت شده است.
در مقابل، موافقین حضور میدانی یک پاسخ ساده دارند و آن اینکه مقابله با خطای فراگیرشونده اجتماعی با برخورد پنهانی و فردی امکانپذیر نیست. به فرض که امکانات لازم در این روش وجود داشته باشد، وقتی فکری برای تأثیر ترویجی و اجتماعی فعل خطا نشود، آن عمل جلوگیری نخواهد شد.
هر نقدی به روشهای قبلی گشت ارشاد اگر به انکار اصل بروز و ظهور اجتماعی پلیس منجر شود یک صحنه از نیروی بازدارنده خالی میشود. خطایی که روی پرده سینما و صحنه تئاتر انجام میشود، اگر صرفا با جریمه و مجازات پشت صحنه تئاتر و بدون جبران رسانهای و روی صحنه انجام گیرد، جلوی آثار رسانهای پیام گرفته نشده است. گفتمان و هنجار، فارغ از تکتک افراد به حیات خود ادامه میدهد. بروز و ظهور قدرت و مجازات به لحاظ اجتماعی این تأثیر را دارد که مانع شکلگیری پدیده اجتماعی میشود.
جالب است که امروز فارغ از همه مباحثات در اتاق جلسات و اندیشهورزیها، تجربه این حدود 10ماه نشان داد که بدون چنین حضوری قدرت بازدارندگی در مقابل این خطا چه میزان کم است و چگونه هرچند به تکتک خطاکارها تذکر داده میشود، اما آن پدیده توسعه یافته و حالت فراگیری پیدا میکند.
ملموس شدن حضور پلیس میتواند با تذکر صرف و با زبان خوش در حین فیلمبرداری همراه باشد، اما حضور سایه قدرت کنترلکننده در صحنه جامعه میتواند مانع گسترش این پدیده باشد.
بدون احساس سایه اقتدار پلیس، هر قانونی توان بازدارندگی نخواهد داشت و این یعنی شکست اقتدار قانون و تصمیم، امری متداول خواهد شد. اکثریت مردم که سبک زندگی و پوششی براساس عقیدهشان انتخاب کردهاند، احساس میکنند بدوندفاع، مورد هجوم مخالفین قرار گرفتهاند و این یعنی هم حرمت شرع، هم حرمت قانون و هم حرمت فرهنگ بدون احساس حضور قدرت به راحتی خواهد شکست. برخی معتقدند این کار قوه قاهره را با کار فرهنگی باید جبران کرد. این نوع نگرش به فرهنگ هم خطاست. فرهنگ، امری در عرض دیگر ابعاد نیست، بلکه اساسا اقتدار حکومت و قانون امری فرهنگی است و لوازم و آثار فرهنگی دارد. بروز قدرت، اثر فرهنگی دارد؛ همانطور که امر اقتصادی نیز هویت فرهنگی دارد. فرهنگ آن معنایی است که در فهم عمومی مردم تجمیع میشود. احساس نشدن اهتمام حکومتی در نسبت با عقیده ایمانی مردم معنایی دارد و به مرور، فرهنگی را باعث میشود که لوازمش فراتر از این مورد خاص هم حتی خواهد بود.
این تازه صرفا دیدن این پدیده از منظر فرهنگی و اجتماعی بود. از منظر سیاسی و درگیری اراده مردم با طاغوت نیز این مقوله را باید مشاهده کرد. حرمت سیاسی یعنی کمک کردن پدیده به اراده دشمن. اقدام بازدارنده اگر این وجه مددرسانی فعل به دشمن را از بین نبرد، عملا در این جهت صحنه را به دشمن سپرده است؛ مثل اینکه کسی میدانی را در اختیار دشمن گذاشته باشد و شما صرفا او را توبیخ کنید و برای خارج کردن میدان یا سلاح از دست دشمن هیچ برنامهای نداشته باشید. تقابل با این پدیده باید تأثیر سیاسی فعل در مدددادن به دشمن را نابود کند. همه اینها نشان میدهد لایحه حجاب نه یک جزء و بخش بلکه یک بعد و یک ساحت را اساسا رها کرده است.
حالا پلیس در میدان عمل و عینیت با تجربه خود دریافته که سخن از بازدارندگی در مقابل این پدیده نمیتوان گفت مگر با حضور مدبرانه و لمس سایه اقتدار در میدان.