نه آقای رئیسی! راه حلش این نیست
به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است:پژوهشهای رسمی نشان میدهد، تعداد افرادی که زیر خط فقر هستند خیلی بالا رفته است و حتی افراد زیادی هستند که حداقل کالری روزانه لازم را هم دریافت نمیکنند. بنابراین، ما در کنار کاهش درآمد و افزایش بسیار زیاد هزینههای خوراکی با یک وضعیت نامناسب در تامین غذای مردم مواجهیم. ولی میتوان حدس زد که در شرایط کنونی کسی از نداشتن غذا نخواهد مُرد. قطعاً کمبودهای غذایی بر سلامت اثر میگذارد، ولی مُردن به علت نداشتن غذا دور از ذهن است. اگر کسانی هم باشند که حتی نزدیک به این وضع شوند، مردم خیرخواه فراوان هستند که بهراحتی بخشی از غذای نیازمندان را تامین کنند.
در کنار غذا مشکلی هم در موضوع دارو وجود دارد که به کلی متفاوت است. هرگونه کمبود دارو میتواند مخرب و ویرانگر باشد. چهبسا افرادی که پول هم دارند و یا اغلب هم پول را تهیه میکنند، ولی در هر صورت دارو را پیدا نمیکنند.
فرض کنید که یک فرد دیابتی نتواند انسولین بزند، بهراحتی فوت خواهد کرد و تحمل چنین وضعی برای شهروند ایرانی بسیار سخت و غیرقابلتحمل است.
نه فقط دارو، بلکه درمان هم مهم است. سیر کردن شکم نیازمند متخصص نیست. هر کسی با خوردن مواد متعارف غذایی و سالم سیر میشود، ولی ما نیازمند پزشک هستیم تا بیماری را تشخیص دهد، بعد به داروی مناسب دسترسی داشته باشیم و حتی طریقه استعمال و مصرف آن نیز بعضاً تخصصی است و از عهده فرد برنمیآید.
بنابراین، فقدان دارو و عوامل درمانی، اعصاب مردم را خرد میکند. ماجرا بالاتر از داروست، حتی تجهیزات ساده پزشکی مثل وسیله کنترل میزان خروجی سِرُم که یک وسیله بسیار ساده است هم در بیمارستانها با کمبود مواجه شده است.
راهحل این ماجرا آنچنان که آقای رئیسجمهور در سخنرانی دیروز خود گفتند نیست. این راهحل که داروها در داخل کشور تولید شود، راهحل نیست. گفتن این گزاره راحت است و اینگونه نیست که کسی پیشتر به فکر این ایده نبوده باشد. همین الان هم برخی از داروهای داخلی از نظر کیفیت اثرگزاری میتوانند متفاوت با نمونه خوب خارجی باشند. اینکه همه چیزها را بخواهیم در داخل تولید کنیم نه ممکن است و نه مطلوب.
بازار دارو هم چنین نیست که هرچه تولید کنیم بتوانیم صادر کنیم. مثل سیمان و آهن و پتروشیمی و فرش نیست. دارو فوقالعاده پیچیده است. به جای اینکه سیاستهای کشور را از گفتوگو با فلان مجموعه معترض یا افراد منفرد درآوریم، لازم است که کار را در حوزههای کارشناسی و نهادهای مدنی پیگیری کنیم. خلاصه اینکه بیدارویی بدتر از بیغذایی است.