شوهر بداخلاقم را کشتم تا ویلای شمال و یک قطعه زمینش را تصاحب کنم!
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه همشهری ادامه داد: بهدنبال این حادثه خانواده او با مراجعه به دادسرای جنایی تهران از عروسشان شکایت کردند و او را در مرگ پسرشان مقصر دانستند. آنها گفتند که عروسشان با پسر غریبهای ارتباط پنهانی داشته و احتمال میدهند آنها با همدستی یکدیگر، پسرشان را به قتل رساندهاند.
همین کافی بود تا زن 31ساله به دستور قاضی محمدمهدی براعه، بازپرس شعبه سوم دادسرا دستگیر شود.
وی در بازجوییها به ارتباط پنهانی با مرد غریبه اعتراف کرد، اما مدعی شد در مرگ شوهرش دخالتی نداشته و او بر اثر مسمومیت مشروبات الکلی دستساز فوت شده است.
روایت مرد غریبه
زن جوان بازداشت شد و درادامه مأموران مرد غریبه را دستگیر کردند. این مرد در بازجوییهای اولیه اصرار داشت که نقشی در مرگ مرد جوان ندارد اما با توجه به اینکه 2 مظنون اصلی تناقضگویی داشتند، تحقیقات از آنها ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل مرد بازداشت شده اسرار جنایت را فاش کرد.
وی گفت: چندماه قبل، میترا (همسر مقتول) بهعنوان مسافر سوار ماشینم شد. او از زندگیاش ناراضی بود و با من شروع به حرف زدن کرد و همین موضوع باعث آشنایی ما شد. ما با هم ارتباط تلفنی و پیامکی داشتیم تا اینکه او از من خواست تا برایش قرص تهیه کنم. میخواست قرصها را به همسرش بدهد و او را به قتل برساند تا از دستش خلاص شود. چون آنطور که میترا میگفت شوهرش او را طلاق نمیداد. من هم تعدادی قرص تهیه کرده و به میترا رساندم. او هم به من زنگ زد و گفت کار را تمام کرده است. میترا از من خواست تا برای مدتی ارتباطمان را قطع کنیم تا پس از آنکه آبها از آسیاب افتاد دوباره یکدیگر را ببینیم.
شکست سکوت
هرچند این مرد اسرار قتل را فاش کرد اما زن جوان اصرار بر بیگناهی داشت و میگفت نقشی در مرگ شوهرش نداشته است. او میگفت اگرچه با همسرش اختلاف داشته اما هرگز تصمیم به قتل او نداشته است و مرد غریبه با داستانسرایی قصد دارد وی را گناهکار جلوه بدهد.
تحقیقات از زن جوان ادامه داشت تا اینکه وی صبح دیروز، قفل سکوتش را شکست و معمای قتل شوهرش را فاش کرد. او گفت که چند روز قبل نقشه قتل همسرش را کشیده و اجرا کرده است. به این ترتیب با اعتراف این زن، معمای این پرونده حل شد. این در حالی است که اولیای دم برای عروسشان درخواست قـــصـاص کردهاند.
گفتوگو
زن جوان اگرچه ادعا میکند که با همسرش اختلاف داشته اما بهنظر میرسد انگیزه اصلی او از جنایت، تصاحب اموال شوهرش بوده است. گفتوگو با او را میخوانید.
از کی تصمیم به قتل شوهرت گرفتی؟
از یک هفته قبل از حادثه تصمیم برای گرفتن جان همسرم جدی شد.
چه شد که چنین تصمیمی گرفتی؟
شوهرم خیلی مرا اذیت میکرد. او مردی عصبانی بود و همیشه بر سر مسایل مختلف مرا به باد کتک میگرفت. از سوی دیگر راضی به طلاق نمیشد چون من از مدتها قبل تصمیم به جدایی گرفته بودم اما شوهرم زیر بار نمیرفت.
با همدستت چطور آشنا شدی؟
3ماه قبل از قتل شوهرم برای خرید به خیابانی در مرکز تهران رفته بودم و در راه برگشت سوار ماشینی شدم. راننده ماشین جوانی بود به نام مهران و نمیدانم چه شد که سفره دلم را برایش باز کردم و از جزئیات زندگیام برایش گفتم. به مهران گفتم که شوهرم مرا اذیت میکند و از همان روز آشنایی ما شکل گرفت. چندین مرتبه هم با او به رستوران و کافی شاپ رفتیم و با هم در تماس بودیم.
و بعد با همدستی یکدیگر نقشه قتل کشیدی؟
از مهران خواستم تا برایم قرص تهیه کند.آنطور که خودش میگوید به عطاریای در شرق تهران رفته و قرصها را خریده بود. سپس بهدست من رساند و آن روز قرصها را داخل آبمیوه ریختم که شوهرم بعد ازخوردن آبمیوه مسموم شد. سپس او را به بیمارستان رساندم و به دروغ گفتم که مشروب دستساز تقلبی مصرف کرده است.
بچه هم داری؟
یک پسر نوجوان دارم.
او از نقشهات بیاطلاع بود؟
معلوم است که بیاطلاع بود. او فکر میکرد پدرش بهخاطر مصرف مشروب دستساز فوت شده است.
فکرش را نمیکردی که درنهایت دستت رو خواهد شد؟
نه. در شرف فروختن ویلای شوهرم که در شمال کشور بود و زمینی که در شهریار داشت، بودم اما به پولش نرسیدم. حتی به مهران هم گفته بودم زمانی که شوهرم کشته شود اموال او به من میرسد.
پس انگیزهات تصاحب اموال مقتول بود؟
زن جوان سکوت میکند.