در انگلستان دوره ملکه ویکتوریا اگر مردی آستینش را بالا میزد، خانمها از شدت شرم غش میکردند!
به گزارش اقتصادنیوز دکتر فربد فدایی روانپزشک در روزنامه اطلاعات نوشت:در انگلستان آن دوران، پایه میز و صندلی را با پارچه میپوشاندند که دیدن آنها باعث تحریک افراد نشود. در کنار این همه تظاهر به نجابت و عفت، در عمق جامعه بهظاهر اخلاقی و محافظهکار بریتانیای قرن نوزدهم میلادی، انواع و اقسام کارهای غیراخلاقی رواج تام داشت.
رابرت لویز استیونسن نویسنده آن عصر، داستان دکتر جکیل و مستر هاید را با الهام از این وضعیت نوشتهاست. دکتر جکیل نماینده همه ارزشهای ظاهری اخلاقی جامعه ویکتوریایی است که با نوشیدن معجونی که اختراع کردهاست تبدیل به آقای هاید میشود که از هیچ فسق و فجوری رویگردان نیست.
این مثال، مصداقی است از ذهنیت و رفتار کسانی که در آنان میل یا نیاز بهشدت سرکوبشده به طور ناخودآگاه با گرایشهای متضاد جایگزین میشود اما عموما پس از مدتی، حقیقت چهره خود را نشان میدهد و گریز از واقعیت به شکست میانجامد.