درس بزرگ برای مراکز افکارسنجی درباره انتخابات
برخی تحلیلگران این تفاوت بین نظرسنجیها با نرخ مشارکت محقق شده را در نظر نگرفتن افرادی میدانند که حاضر به همکاری با پرسشگران نشدهاند. در صورتی که برای کسانی که سال ها تجربه این کار را دارند در نظر گرفتن بی پاسخی ها یک امر بدیهی است و طبیعتا تعداد این افراد محاسبه و در فرمول مشارکت در نظر گرفته می شود. در واقع مراکز نظرسنجی با متغیرهای تعدیل کننده سعی می کنند نتایج نمونه را به نتایج جامعه مشابه نمایند. اکثریت قریب به اتفاق مراکز نظرسنجی چهار ماه پیش نرخ مشارکت در انتخابات مجلس را بسیار دقیق پیش بینی کرده بودند. به طور طبیعی در آن مقطع هم تعدادی از مردم با پرسشگران همکاری نکردند و از این نظر تعداد بی پاسخیها نسبت به زمان انتخابات مجلس تغییری نکرده است. با این حساب پس دلیل اصلی اختلاف نتایج نظرسنجی ها با مشارکت واقعی چه بوده است؟
واقعیت این است که در همه نظرسنجی های انجام شده جمعیت زیادی بودند که گفته بودند در انتخابات شرکت می کنند اما هنگامی که پرسیده می شد «به چه کسی رای می دهید؟» اسم نامزد مورد نظرشان را نمی گفتند. در آخرین نظرسنجی انجام شده این رقم به ۱۸.۵ درصد کل مشارکت کنندگان ( حدود ۹ درصد واجدان شرایط) رسید. اعلام نتایج انتخابات نشان داد پیش بینی بعضی مراکز نظرسنجی در خصوص رتبه بندی و فاصله کاندیداها و کشیده شدن انتخابات به دور دوم با حضور آقایان پزشکیان و جلیلی درست بوده است. به عبارت دیگر کاهش مشارکت تغییری در ترکیب آرا ایجاد نکرده است. این یافته ما را به این نتیجه می رساند که همین افرادی که در انتخاب نامزد مردد بودند در انتخابات شرکت نکردند. برخی از افراد از ابتدا قصد مشارکت نداشتند و برخی هم احتمالا تا روزهای پایانی قصد شرکت داشتند اما به کاندیدای مناسب نرسیدند. اگر غیر از این بود باید ترکیب آرا به هم می ریخت. مثلا انتظار اولیه این بود کاهش آرا باعث کاهش رای آقای پزشکیان شود که چنین چیزی نشد. اگر در آخرین نظرسنجی انجام شده کسانی که کاندیدا را نگفته اند را حذف کنیم درصد آقای پزشکیان ۴۰ و درصد آقای جلیلی ۳۵ می شود که بسیار به نتیجه انتخابات نزدیک می شود. در این بین میزان رای آقای قالیباف طبق این نظرسنجی ها و پس از حذف مرددها باید ۲۰ می شد که در نهایت ۱۴ درصد شد. این نشان می دهد ریزش رای آقای قالیباف و اضافه شدن به آرای آقایان جلیلی و پزشکیان تا لحظه آخر ادامه داشته است.
در انتخابات ۱۴۰۰ هم نسبت این افراد مردد که کاندیدا اعلام نمی کردند در نظرسنجی پایانی ۲۰ درصد بود که ۱۴ درصد آن باطله شد. اما چرا در این انتخابات این افراد نیامدند رای باطله بدهند؟ دلیلش این است که در انتخابات ۱۴۰۰ به دلیل همزمانی انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات شوراهای اسلامی این افراد برای حضور در انتخابات شورا در محل رای گیری حاضر شدند و تعرفه ریاست جمهوری هم به آنها داده شد که اکثر آنها تبدیل به رای باطله شد. اما در این انتخابات به دلیل اینکه انتخابات شورا در کار نبود این افراد اصلا رای ندادند. در واقع میزان مشارکت واقعی انتخابات ۱۴۰۰ با ۱۴۰۳ تفاوت جدی نداشته است.
این هم پدیدهای است که در ۱۴۰۰ هم وجود داشت و در این انتخابات نیز خود را نشان داد و درس بزرگی برای مراکز افکارسنجی بود. مراکز نظرسنجی تصور می کردند بخشی از این افراد به کاندیداهای موجود رای خواهند داد و بخشی دیگر باطله رای خواهند داد، در صورتی که واقعیت این بوده که این افراد کلا رای ندادهاند.