زن خیانتکار با همدستی پسر جوان شوهرش را کشت و با او ازدواج کرد

کدخبر: ۶۸۰۱۱۲
چند روز قبل زن و مرد میانسالی در تهران به اداره پلیس رفتند و از عروس قبلی‌شان و مرد جوانی به نام فرزاد به اتهام قتل پسرشان شکایت کردند.
زن خیانتکار با همدستی پسر جوان شوهرش را کشت و با او ازدواج کرد

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه جوان، یکی از شاکیان گفت: «پسرم رحمان سال ۱۳۹۱ با دختری به نام پرستو ازدواج کرد. پسرم در تهران کارمند اداری شرکتی بود و زندگی‌شان خوب بود و همراه همسرش در ساختمان مسکونی در یکی از خیابان‌های جنوب غربی شهر زندگی می‌کردند. رحمان هیچ بیماری نداشت، اما اوایل تیرماه سال ۱۴۰۱ همسرش به ما خبر داد پسرمان حالش بد و برای درمان به بیمارستان منتقل شده‌است. نگران شدیم و به بیمارستان رفتیم و فهمیدیم رحمان نیمه‌های شب ناگهان حالش بد می‌شود و همسرش با اورژانس تماس می‌گیرد و او را به بیمارستان می‌برد. وقتی بر بالین رحمان حاضر شدیم، او توان حرف زدن نداشت و ساعتی بعد هم فوت کرد. پزشکان بیمارستان اعلام کردند رحمان به احتمال زیاد سکته کرده‌است و بعد از اینکه جسدش برای آزمایش به پزشکی قانونی منتقل شد ما جسد را تحویل گرفتیم و دفن کردیم.»

 ردپای پسر عطار 

شاکی ادامه داد: «ما به مرگ پسرمان مشکوک نشدیم و هر چند وقت یک بار هم به خانه‌اش می‌رفتیم و به عروس و نوه‌هایمان که سه فرزند خردسال و نوجوان هستند، سر می‌زدیم. مدتی گذشت و ما هم به دلایلی برای چند ماهی به شهرستان رفتیم و در این مدت خبری از عروس‌مان و نوه‌هایمان نداشتیم و وقتی از شهرستان برگشتیم و به سراغ آن‌ها رفتیم، متوجه شدیم عروسمان خانه‌اش را تغییر داده‌است. مدتی برای پیدا کردن ردی از آن‌ها جست‌وجو کردیم و از بستگان و اقوام عروسمان کمک خواستیم، اما هیچ ردی از آن‌ها پیدا نکردیم تا اینکه از طریق یکی از همسایه‌ها فهمیدیم او با پسرجوانی به نام فرزاد که در همان نزدیکی خانه پسرم، مغازه عطاری داشته ازدواج کرده‌است و بعد محل زندگی شان را تغییر داده‌اند. آنطور که ما متوجه شدیم پس از فوت پسرمان فرزاد به خانه او رفت و آمد داشته و بعد از سه ماه با عروس‌مان ازدواج کرده‌است.»

 مسمومیت دارویی 

شاکی در پایان گفت: «گفته‌های همسایه‌ها و اهالی محل حکایت از آن داشت که عروسمان و فرزاد قبل از فوت رحمان با هم ارتباط داشته‌اند و همسایه‌ها چندباری آن‌ها را با هم دیده بودند. وقتی متوجه رابطه عروس قبلی‌مان با پسر جوان شدیم، به مرگ رحمان مشکوک شدیم و از طرفی هم از طریق پزشکی قانونی متوجه شدیم رحمان بر اثر مسمومیت دارویی فوت کرده و مرگ او سکته قلبی نبوده‌است. الان احتمال می‌دهیم عروس قبلی‌مان با پسر مورد علاقه‌اش رحمان را به قتل رسانده‌اند و از آن‌ها شکایت داریم.»

 سیانور 

با شکایت مرد و زن میانسال، قاضی حمیدرضا کیاستی‌نیا، بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی دستور بازداشت پرستو و فرزاد را صادر کرد. 

دو متهم پس از دستگیری در بازجویی‌ها، جرم خود را انکار و اعلام کردند ازدواج آن‌ها قانونی بوده و هیچ ربطی به مرگ رحمان نداشته‌است، اما بررسی‌های مأموران نشان داد پرستور و فرزاد قبل از فوت رحمان با هم ارتباط داشته‌اند. از سوی دیگر مشخص شد رحمان بر اثر خوردن سیانور به قتل رسیده‌است و این فرضیه برای مأموران قوت گرفت که پرستو سیانور را از مغازه عطاری فرزاد تهیه کرده و با همدستی او شوهرش را به قتل رسانده‌است. 

با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران از فرزاد دوباره تحقیق کردند و این بار فرزاد مدعی شد پرستو در قتل رحمان دست نداشته و او رحمان را با سیانور مسموم کرده و به قتل رسانده‌است. 

با اعتراف متهم، تحقیقات وارد مرحله تازه‌ای شد، ولی مأموران در بررسی‌ها دریافتند پرستو به مغازه عطاری دیگری هم رفت و آمد داشته و از آنجا به بهانه کار‌های آزمایشگاهی سیانور خریده‌است، بنابراین صاحبان مغازه عطاری بازداشت شدند و اعتراف کردند سیانور به زن جوان فروخته‌اند و به فرزاد هیچ ارتباطی ندارد. 

فرزاد وقتی متوجه شد مأموران به دروغ او پی برده‌اند، در بازجویی‌ها گفت: قتل را پرستو با همدستی او مرتکب شده‌است، اما به خاطر علاقه‌ای که به پرستو دارد، قتل را به گردن گرفته‌است، بنابراین مأموران این‌بار از پرستو تحقیق کردند و وی هم به قتل شوهرش با همدستی فرزاد اعتراف کرد. تحقیقات از زن جوان به جرم مباشرت در قتل شوهر سابقش و از پسر جوان به جرم معاونت در قتل مرد جوان ادامه دارد. 

 کینه 

پرستو در بازجویی‌ها مدعی شد از شوهرش کینه به دل داشته و به همین دلیل نقشه قتل او را طراحی و اجرا کرده‌است. 

چه شد که تصمیم به قتل شوهرت گرفتی؟ 

از او کینه داشتم و می‌خواستم هر طوری شده از شوهرم انتقام بگیرم و در نهایت هم تصمیم به قتل او گرفتم. 

تصمیمت به خاطر رابطه با پسر جوان نبود؟ 

اول نه. من قبل از اینکه با فرزاد آشنا شوم، با شوهرم اختلاف داشتم و از او کینه به دل گرفته‌بودم و تصمیم به قتل او داشتم و وقتی با فرزاد آشنا شدم، تصمیمم جدی‌تر شد تا با قتل شوهرم به فرزاد برسم. 

چرا کینه داشتی؟ 

اختلافات ما اول جزئی و پیش‌پا افتاده‌بود، اما کم‌کم بیشتر شد و همیشه با هم درگیر می‌شدیم و او هم گاهی مرا کتک می‌زد و به من فحاشی می‌کرد. من از رفتار‌های او خسته شده‌بودم و حتی چند باری هم قهر کردم و به خانه پدرم رفتم، اما با میانجیگری‌های آشنایان دوباره به خانه بر می‌گشتم. درخواست طلاق دادم، اما شوهرم قبول نکرد و چاره‌ای نداشتم جز اینکه او را از سر راه بردارم. 

با فرزاد چطور آشنا شدی؟ 

من تصمیم گرفته‌بودم شوهرم را با دارو مسموم کنم و دو سال قبل برای خرید داروی گیاهی به مغازه عطاری فرزاد رفتم و کم‌کم با او آشنا شدم. ارتباط ما ادامه پیدا کرد و به هم علاقه پیدا کردیم. با او درد‌دل می‌کردم و بعد هم به او گفتم می‌خواهم شوهرم را بکشم و از او خواستم به من سیانور بدهد. او چند باری به من سیانور داد و من هم داخل نوشیدنی به شوهرم خوراندم، اما رحمان فوت نکرد و بعد فهمیدم او سیانور اصل نداده‌است. وقتی به او اعتراض کردم، تلاش کرد مرا از قتل شوهرم منصرف کند و حتی پیشنهاد داد دو نفری از تهران فرار کنیم و بعد با هم زندگی کنیم، اما من قبول نکردم، چون تصمیم به قتل گرفته‌بودم. 

چطوری سیانور تهیه کردی؟ 

وقتی از فرزاد نا‌امید شدم، عطاری دیگری پیدا کردم و به صاحبان آن عطاری که دو مرد هستند، به دروغ گفتم دانشجوی رشته پزشکی هستم و سیانور را برای انجام آزمایشی می‌خواهم و ۱۰ میلیون تومان دادم و آن‌ها هم به من سیانور اصل دادند و من هم داخل شربت حل کردم و چند باری به شوهرم دادم و در نهایت او به قتل رسید. 

چرا اول فرزاد به قتل اعتراف کرد؟ 

او خیلی به من علاقه دارد و می‌خواست خودش را فدا کند، اما دستش پیش مأموران رو شد. 

پس از قتل شوهرت چه کار کردید؟ 

سه ماه بعد که آب‌ها از آسیاب افتاد، ما با هم ازدواج کردیم و محل زندگی‌مان را تغییر دادیم و با هم زندگی می‌کردیم. 

فکر می‌کردی دستگیر شوید؟ 

نه. چون نقشه ما حساب شده‌بود و حتی پزشکان هم متوجه نشدند و تصور کردند رحمان سکته کرده‌است. 

الان چه حسی داری؟ 

پشیمان هستم، چون زندگی‌ام را سیاه کردم.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    اخبار بیشتر در سرویس اقتصادی
    کارگزاری مفید