واکنش مربی «باران ارجمند» به پناهندگی او
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اعتماد آنلاین، در سال های اخیر موج مهاجرت ورزشکاران ایرانی به خارج از کشور شدت گرفته است. مشکلات اقصادی و کمبود امکانات از دلایل اصلی کوچ قهرمانان کشورمان به دیگر سرزمین های بیگانه است.
اما در تازه ترین خبر پیرامون این موضوع درخواست پناهندگی باران ارجمند ملیپوش 15 ساله ایران است که جامعه ورزش را تحت تاثیر قرار داد. عضو تیم ملی تنیس روی میز که همراه دیگر اعضای این رشته به مسابقات جهانی سوئد اعزام شده بود از بازگشت به ایران امتناع کرد و خواهان اخذ اقامت در کشور دانمارک شد. به همین بهانه با محمود رضا ریزبند ، یکی از مربیان باران گپ و گفتی ترتیب دادیم که چکیده ای از آن را در زیر می خوانید.
چند سال است که مربی باران ارجمند هستید؟
کمی از عملکرد فنی و موفقیتهای او بگویید.
او دختری بود که مقام های بسیار زیادی را کسب کرده بود. نفر اول نوجوانان ایران و نفر اول جوانان کشورمان بود. نفر چهاردهم زیر ۱۵ سالههای دنیا شده که توانست سهمیه مستقیم جهانی سوئد را کسب کند. چون این مسابقات هم فقط رنک های بالای اجازه شرکت داشتند و اعتبار زیادی داشت. در عراق اول شد و قزاقزستان سوم شد و لبنان دوم شد و در تورنمت های مختلف مقام های زیادی به دست آورد.
آخرین بار کی با او صحبت کردید؟
روز قبل از اعزام به سوئد رفتم اردوی تیم ملی یک ادکلن به او هدیه دادم و باهم عکسی گرفتیم و وقتی هم به سوئد رفت هر روز با من در تماس بود برای آنالیز بازی ها حریفانش را معرفی می کرد. تا شب قبل از بازگشت به ایران با او تماس گرفتم و از طریق واتساپ سوال کردم که کی می رسی به ایران؟ جواب داد حدود ساعت ۱۰ صبح می رسیم تهران.
به شما گفته بود که به ایران برنمی گردد؟
اصلاً حرفی در این باره نزد و اگر بود که اجازه نمی دادم چون با این شرایط خطرناک است. یک سال، دو سال دیگر می توانستیم برای او لیگ پیدا کنیم تا خیلی قانونی برود مثل بنیامین یا شاگرد دیگرم خانم شیما صفایی که نفر اول ایران است و قانونی اقدام کرد و رفت آلمان و با یک تیم خوب قرارداد بست. باران مقام های زیادی داشت و میشد خیلی راحت و قانونی برای او اقدام کرد. دیروز صبح مادرش به من زنگ زد و خبر داد که باران با تیم برنگشته و بعد پیگیری کردیم و متوجه شدیم. هیچ کسی نمی دانست و حتی خانواده اش هم نمی دانستند که او نمی خواهد برگردد.همه ما شوک شدیم!
فکر می کنید چرا باران نخواست دیگر به ایران برگردد؟
خب در این شرایط کمی سخت است. بحث دلار و هزینه ها است. رشته ی تنیس روی میز هم یک رشته پرخرج است، لوازم گران است و بعد بحث اعزام ها را هم در نظر بگیرید. در بسیاری از اعزام ها فدراسیون توانایی های لازم را ندارد! اعزام ها زیاد است و بخشی هم به خانواده ها سپرده می شود که هر خانواده ای هم توانایی پرداخت آن را ندارد. الان هر مسابقه که بروند شاید صد میلیون هزینهاش می شود. خانواده هایی که به لحاظ مالی خوب هستند این پول را می دهند اما خیلی ها این شرایط را ندارند. این بچه هم حتماً پیش خودش فکر می کند و آینده اش را میبینید؛ خب تا کی؟ پرداخت این هزینه ها سخت است و خانواده او هم به لحاظ مالی متوسط رو به پایین بودند. حتما دیده از یک جایی به بعد کم می آورد و شرایط را دیده و حالا این تصمیم را گرفته دیگر!
هزینه این مسابقات را هم خودش پرداخت کرد؟
این مسابقات سوئد را نه. اما برای کسب سهمیه در این مسابقات چندین مسابقه باید پشت سر بگذارید و رنک خود را بالا ببرید و بعد در این مسابقات شرکت کنید.
اگر یک تنیسباز پول اعزام نداشته باشد چه؟
ندارد که هیچ! چون باران ارجمند خیلی نزدیک شده بود به کسب سهمیه جهانی اعزام به عراق را فدراسیون هزینهاش را که حدود سی میلیون تومان بود داد اما قزاقستان که یک تورنمت مهم دیگر بود که صد میلیون هزینهاش میشد را خودم با برخی افراد صحبت کردم وپول جمع کردیم تا بتواند در آن مسابقات هم شرکت کند. قبلی ها هم بعضی هایش را خودش پول داد و بعضی ها هم اسپانسرهای شخصی اش پرداخت کرده بود.
باران درس می خواند؟
بله در رشته تربیت بدنی درس می خواند.
به لحاظ رفتاری چطور بود؟
فوق العاده خوب. در تمام این سال ها نه فدراسیون کوچکترین مشکلی با او داشت و نه ما. او بچه ی بسیار کم حرف و باحجب و حیایی بود و فقط فکر تمرینش بود. تحت فشار قرار داشت چون مدرسه اش هم با او همکاری نمی کرد، شش صبح تا دو بعد از ظهر در مدرسه بود و بعد می آمد باشگاه و فردا همین داستان بود. مسیر باشگاه تا مدرسه زیاد بود و اینها به ارجمند فشار وارد می کرد و از طرفی بحث مالی هم است. من که هیچ هزینه ای از او نمی گرفتم و کلی هم برایش اسپانسر پیدا کردم و هزینه های لوازمش را از این طرف و آن طرف تهیه می کردم. برای من مثل خواهرم بود که پشتش بودم اما خب حالا این اتفاق افتاد. من هم به او پیام دادم اما هنوز ندیده چون بحث امنیتی است و شاید تا چند روز گوشی اش دست خودش نباشد اما حتما با من تماس می گیرد. حالا تصمیمی است که گرفته و باید احترام گذاشت. کاری از دست هیچ کسی برنمی آمد، حراست و مربی و مدیر همراهش بودند کاری نتوانستند انجام دهند دیگر ما چطور می توانستیمجلویش را از ایران بگیریم؟
فکر می کنید او می توانست در ایران به موفقیت های بیشتری دست پیدا کند؟
در ایران شرایط برای دخترها خیلی سخت است. تا حالا که کسی در تنیس نتوانسته، بالاخره محدودیت هایی که برای خانمها است. منخودم مذهبی و خانواده ام مذهبی هستند اما در یک جایی که بحث حرفه ای می شود ما یکسری محدودیتها داریم. محدودیت هایی که نه فقط در پینگ پنگ بلکه در اجتماع جلوی یکسری کارهای شما را می گیرد. ورزشکار وقتی با شلوار و مقنعه و تونیک مقابل رقیب قرار می گیرد واقعا بازی کردن سخت است. ضمن اینکه خارجی ها با پسرها می توانند تمرین کنند و محدودیتی ندارند اما متاسفانه در اینجا ما در باشگاه ها اجازه این کار را نداریم و برای باران بازیکن خانم می آوردم تا با خانم ها تمرین کند. متاسفانه مشکل بزرگ ورزش ما همین است. اجازه نمی دهند آقایان و خانم ها با هم تمرین کنند . در خیلی جاهای دیگر آزاد است اما در ورزش متاسفانه این محدودیت هست. در کنسرت ها و کافه ها و رستوران ها آزاد است اما در ورزش آن هم تنیس روی میز که هیچ برخوردی در آن نیست ممنوعیت وجود دارد. این قانونی هست که وجود دارد و کاری هم نمی شود کرد! خب یک دختر ۱۳، ۱۴ ساله اینها را کنار هم گذاشته و به این نتیجه رسیده است. البته من می دانستم قطعاً مخالفت می کردم چون دوست داشتم برود اما راه درستش را برود. این راه شاید بی بازگشت باشد. از دیشب همه آن ور آبی ها به این موضوع پرداختند که دنبال سواستفاده هستند و دلشان برای این ورزشکار که نمی سوزد. خب همه این فشارها کاری می کند که برگشت باران مشکل شود شاید هم برگردد اما در ورزش قطعاً به مشکل می خورد و دیگر اعتماد نمی کنند که به مسابقات دیگر اعزامش کنند.