تخریب جهانگیری از درون دولت؟/فاجعه های ناتمام ارز 4200/هشدار نسبت به تشکیل حکومت نظامیان
به گزارش اقتصادنیوز تلاش آمریکا برای فعالسازی مکانیزم ماشه و همچنین هشدار وزارت بهداشت در زمینه اوجگیری مجدد بحران کرونا در کشور از جمله سوژههای مشترک بسیاری از صفحات اول روزنامهها است.
آرمانملی تیتر نخست خود را به چالش مسکن اختصاص داده وآورده است:«خرید وفروش مسکن ساماندهی میشود»
آفتابیزد هم در تیتر اصلی خود به مسکن اشاره دارد. این روزنامه این تیتر را برگزیده است: «بازار اجارهبها را پاییز کنترل کرد نه دولت»
ابتکار در تیتر عکس اصلی خود به ماجرای مکانیزم ماشه اشاره دارد. این روزنامه نوشته است:«تقلای ترامپ برای فرار از شکست 20 سپتامبر» افکار هم در این زمینه تیتر زده است:«مکانیزم ماشه آزمون بزرگ سازمان ملل» شرق، دنیای اقتصاد، اطلاعات و... هم با اشاره به اظهارات محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه اعلام کردهاند: که در 20 سپتامبر اتفاقی نمیافتد!
ایران، جوان،جامجم، وطن امروز، همشهری هم به صور مختلف هشدار وزارت بهداشت درباره قرمز شدن همه استانهای ایران در بحران کرونا را پوشش دادهاند. ایران و جوان در اتفاقی نادر تیترهایی با مضمون مشابه را انتخاب کردهاند، ایران نوشته است: «وضعیت قرمز» وجوان آوردهاست:«کرونا با هشدار به کلی قرمز» جوان در تیتر دیگر خود از احتمال وقوع جنگ خیابانی در انتخابات اخیر آمریکا سخن گفته است.
سیاستروز تیتر نخست خود را به چالش وزارت صمت اختصاص داده و نوشته است:«سقوط اقتصاد ایران از چاله وزارت صمت به چاه وزارت بازرگانی»
در ادامه به برخی از مطالب مهم روزنامههای امروز میپردازیم.
آفتابیزد؛ تخریب جهانگیری از درون دولت؟
آفتابیزد با انتشار عکس مشترک حسن روحانی و اسحاق جهانگیری این تیتر را برگزیده است:«تخریب جهانگیری از درون دولت؟» این روزنامه در ادامه مینویسد:یک روز «دلارجهانگیری»، یک روز هم گرانیِ«تخم مرغ» گویی هرگاه امور از ریل خارج میشود تازه یادشان میافتد جهانگیری نامی، در کابینه حضور دارد. هرچه بیشتر لطف میکند، بیشتر دچار کم لطفی میشود تا جایی که به صراحت برخی از فعالان و تحلیلگران سیاسی برای شخصیت و جایگاه سیاسی ـ مدیریتی جهانگیری ابراز نگرانی میکنند و معتقدند این رفتار با معاون اول به نوعی تخریب وی است.
آفتاب یزد در بخش دیگری از این گزارش مینویسد: علی صوفی فعال سیاسی اصلاحطلب تاکید میکنند:« اوضاع در دولت نخست آقای روحانی چندان بر خلاف میل و خواست جهانگیری نبود اما با اتمام چهارسال نخست و آغاز مبارزات انتخاباتی، حضور جهانگیری به عنوان یکی از کاندیداها و حضور فعال و تاثیرگذار در مناظرهها که چشمگیر بود اطرافیان آقای روحانی را و حتی شخص رئیس دولت را نگران کرد و چه بسا همان مناظرهها باعث شد تا اندک اندک جهانگیری به حاشیه رانده شود. چرخش عجیب و غریب آقای روحانی و جا به جاییهایی در چند وزارت خانه و آمدن آقای واعظی به عنوان رئیس دفتر حسن روحانی، مجموعه اتفاقاتی بود که حکایت از برخی تغییر دیدگاهها میداد .علی صوفی در تبیین چرایی چرخش و تغییر دیدگاه حسن روحانی در دور دوم ریاست جمهوری و کمرنگتر شدن حضور اصلاحطلبانو نیز بایکوت اسحاق جهانگیری میگوید:« از طرف برخی از چهرههایی که حلقه ی اول محسوب میشوند چنین به آقای روحانی القاء شده که وی ممکن است یکی از کاندیداهای رهبری باشد و چه بسا تغییر دیدگاههای وی به این مسئله بازگردد که نمیخواهد با بدنه اصلی قدرت زاویهای داشته باشد.»
دنیای اقتصاد؛ دلار ۴۲۰۰ همچنان قربانی میگیرد
دنیایاقتصاد در تیتر نخست خود به بازار پرنوسان مرغ پرداخته است. این روزنامه مینویسد» سریال توزیع رانت با ارز ۴۲۰۰ تومانی، این بار در بازار دان مرغ - سویا و ذرت- اکران شده و عوارض تلخ آن به صورت «معدومسازی جوجهها» بروز پیدا کرده است. تخصیص ارز با نرخ دولتی ۴۲۰۰ تومانی برای واردات خوراک طیور باعث شده است اختلاف قیمت بیش از ۴ برابری بین «قیمت واقعی این خوراک در بازار» و «قیمت تمامشده واردات با ارز ۴۲۰۰» به وجود بیاید؛ بهطوریکه گروهی از مرغداران برای کسب منافع اقتصادی ناشی از بازار دو نرخی سویا و ذرت، نقش پرورشدهنده جوجه را - با ایجاد سالنهای موقت جوجهریزی- بازی میکنند تا از دولت برای واردات نهادههای طیور، ارز ارزان بگیرند. اما این مسیر بعد از وارد کردن خوراک دام با نیت اصلی این گروه منحرف میشود و خوراک با قیمت آزاد (بر اساس نرخ واقعی ارز) در بازار فروخته میشود. در این سریال، جوجهها قربانی سود حداقل ۳۰۰ درصدی حاصل از رانت «۴۲۰۰» میشوند. سوءنیت این گروه در راهاندازی سالنهای جوجهریزی یکی از علل اصلی کاهش تخممرغ و افزایش قیمت آن در بازار است. با ادامه رانت، نابسامانی در این بازار نیز تداوم مییابد.
این روزنامه در سرمقاله خود با عنوان«اقتصاد ایران در دو راهی» به قلم تیمور رحمانی، اقتصاددان آورده است: اقتصاد ایران در چه دوراهی قرار گرفته است که همه ما را نگران میکند؟ بدون تردید، دوراهی محل نگرانی که برخی از اقتصاددانان غالبا غیر سیاسی و حرفهای ابراز کردهاند، دوراهی ۱) ورود به تورمهای شدید و خارج از کنترل، یا ۲) تحمل تورمهای بالا اما تحت کنترل، برای یک دوره گذار است. یک اقتصادخوانده که واقعبین باشد، در شرایط کنونی به مدینه فاضله تورم تکرقمی و رشد اقتصادی ۸-۷ درصدی فکر نمیکند، بلکه به این فکر میکند که چگونه از تورمهای غیرقابل تحمل پرهیز شود و چگونه با پرهیز از آن تورمها از فروپاشی تولید جلوگیری شود. اما چه چیزهایی ما را به تورمهای بالا و نهایتا حتی ابرتورم سوق میدهد؟ مطابق تحلیل تئوریک و تجربی مسلم علم اقتصاد، امکان وقوع و تداوم تورمهای بسیار بالا وجود ندارد؛ مگر اینکه رشد بالای نقدینگی رخ دهد. اما اگر یک گزاره به این سادگی وجود دارد، دیگر چه نیازی به من اقتصادخوانده و دوستان اقتصاددان من وجود دارد. کافی است دولت و بانک مرکزی شیر نقدینگی را اندکی ببندند و مشکل خاتمه یابد و همه برویم ماهیگیری. با وجود سادگی گزاره اشارهشده، سیاستگذاری پولی امری بسیار دشوار است. دلیل ساده است. گرچه بدون رشد بالای نقدینگی امکان تداوم تورم بالا وجود ندارد، اما دینامیک رشد نقدینگی و تورم آنطور که بسیاری از ما ممکن است تصور کنیم ساده نیست، همانطور که جنت یلن، رئیس فرهیخته فدرال رزرو قبل از روی کار آمدن ترامپ گفته بود: «درک ما از دینامیک تورم بسیار ناقص است و مبتنی بر همین درک ناقص گاهی اوقات پیشبینی مدلهای ما اشتباه و گاهی اوقات بسیار گمراهکننده است.»
شرق؛تصویب این طرح منجر به دولت نظامیان می شود
شرق گفتوگویی با علی مطهری نماینده پیشین مجلس درباره طرح اصلاح قانون مطبوعات انجام داده است. دربخشی از این گفتوگوآمده است:..اگر یک نظامی درحالیکه عضو نهاد یا سازمان نظامی است، نامزد انتخابات و رئیسجمهور شود، مطمئنا به کشور آسیب وارد میشود. یک فرد نظامی فقط در صورتی میتواند نامزد انتخابات شود که از سمت خود استعفا داده و از نهاد نظامی خارج شده باشد، در این صورت اگر نامزد انتخابات شد و مردم هم به او رأی دادند، مشکلی وجود نخواهد داشت؛ اما وقتی عضوی از ارتش یا سپاه نامزد شده و رئیسجمهور شود، نتیجه تشکیل حکومت نظامیان خواهد بود که نه فقط به صلاح کشور نیست بلکه شبیه کشور ترکیه قبل از تحولات اخیر آن خواهد بود که مردم این کشور با زحمات بسیار توانستند نظامیان را از قدرت کنار بزنند و به شرایط فعلی برسند.
مطهری در ادامه تاکید کرد:نظارتی که در اصل 99 قانون اساسی برای شورای نگهبان در انتخاباتهای مختلف در نظر گرفته شده، با آنچه در این طرح مورد بحث است، مغایرت دارد و این بند از طرح اصلاح قانون انتخابات برخلاف قانون اساسی است. ارزیابی کاندیداها و برنامههای آنها بر عهده مردم است، مردم باید انتخاب کنند که کدام نامزد برنامههای بهتر و قدرت اجرائی بالاتری دارد. اگر قرار باشد شورای نگهبان برنامههای نامزدهای انتخابات را ارزیابی کند، خب بخش مهمی از انتخابات را این شورا انجام داده است و انتخابات دیگر آزاد نخواهد بود. اساسا ارزیابی برنامههای نامزدها مشمول نظارت شورای نگهبان نیست و خلاف قانون اساسی است.
شرق در سرمقاله خود با عنوان دلکندن از بورژوازی، با ادبیاتی به شدت تحت تاثیر متون چپ مینویسد:با شکست دولت اصلاحات و بورژوازی تکنوکرات در سال 84 دولت مهرورزی با حمایت بورژوازی سنتی و فرودستان روی کار آمد. رئیس این دولت در سخنرانیهای پرشور خود جانب فرودستان را میگرفت اما در عمل درصدد برساختن طبقهای از حامیان خود بود که نه وامدار بورژوازی سنتی باشند و نه راه و روش تکنوکراتها را در پیش بگیرند. بهترین الگو برای این دولت دست بر قضا استراتژی دولت هاشمیرفسنجانی بود. اگرچه این دولت در ظاهر نشان میداد مخالف عملکردهای دولت سازندگی است و هاشمیرفسنجانی باید در پیشگاه تاریخ پاسخگو باشد، اما با شدت و حدت راه آنان را به بدترین شیوه ادامه داد. دولت مهرورزی بدون پردهپوشی تلاش میکرد ایران را در بازارهای جهانی ادغام کند. در این میان اصولگرایانی که شامه قوی داشتند بهسرعت از بورژوازی سنتی و تهیدستان فاصله گرفتند و به سمت استراتژیهای تعینیافته این دولت سرازیر شدند. بازار رقابت برای نزدیکی به رئیس دولت و حلقه اطرافیانش چنان داغ بود که همه یکدیگر را برای رسیدن به قله مقصود زیر پا میگذاشتند. دولت مهرورزی که رفتهرفته جاگیر شد، بورژوازی سنتی و تهیدستان دریافتند برنامه مدونی برای مشارکت آنان وجود ندارد. آنان هزینه بسیاری برای برآمدن این دولت داده بودند و باورشان نمیشد به این زودی کنار گذاشته شوند و بهناچار باید جا را برای حلقه نزدیکان این دولت خالی کنند. رئیس دولت مهرورزی میدانست اصولگرایان جریان اختلال در روند امور هستند... جریانی که کارویژهاش بهزانودرآوردن دولتهای سازندگی و اصلاحات بوده است و اینک دیگر کارویژهشان به پایان رسیده و باید بهسرعت از چتر حمایت آنان خارج شد. بورژوازی سنتی مغموم به سرعت فهمید که باز در سیاست باخته است و از این نمد نمیتواند کلاهی برای خود بدوزد. آنان سعی کردند آبرومندانه در حاشیه بمانند و به مقابله برنخیزند تا منافع خود را بیش از این از دست ندهند.
خراسان؛ فاجعه های ناتمام ارز 4200
خراسان در بخشی از گزارش اصلی خود آورده است: مدتی است که طبل گرانی کالاهای مورد حمایت ارز 4200 به صدا درآمده است. کره، لاستیک، سم و کود، کالاهایی هستند که رهایی شان از دایره یک سیاست ارزی، گرانی آن ها را تا بیش از 100 درصد رقم زده و بار دیگر تبعات پیش گفته یک سیاست پر حاشیه را پیش چشم می آورد. سیاستی که به رغم صرف چیزی بیش از 30 میلیارد دلار، منشأ، شروع، ادامه و هم اینک مراحل پایانی آن امواجی از نابه سامانی را به همراه داشته و راه روشنی پیش روی سیاست گذاران آینده قرار می دهد تا در آینده به سراغ چنین سیاست گذاری هایی نروند. ابعاد فاجعههای این سیاست شاید مجال زیادی بطلبد، با این حال، به مرور پنج وجه آن می پردازیم.
اولین فاجعه سیاست ارز 4200 تومانی به سرگشتگی آن از همان ابتدا بر می گردد. دولت با هدف کنترل تورم به خصوص برای اقشار ضعیف تر، به دنبال کنترل خیز دلار بود اما سیاست گذاری آن را از جلسه ای آغاز کرد که معلوم نشد چه عقبه کارشناسی پشت آن وجود داشت؟
با چه استدلالی نرخ 4200 برای ارز کل واردات انتخاب شد؟ و در ادامه چرا تعدیل نشد؟ سیف رئیس وقت بانک مرکزی چندی پیش در گفت وگویی، ابعادی جدید از نحوه تصمیم گیری درآن جلسه را اعلام کرد که بر اساس آن، وی به عنوان مسئول سیاست ارزی معتقد بوده باید نرخ 4800 اعلام شود، اما معاون اول هنگام رفتن خطاب به رئیس جمهور می گوید، اجازه بدهید 4500 اعلام کنم اما رئیس جمهور در نهایت با بیان این که نظرش 3800 بوده و از نظر خود عدول کرده است به وی می گوید که رقم اعلامی از 4200 بالاتر نرود! ماجرایی که نشان می دهد پشتوانه کارشناسی برای نرخ تعیین شده وجود نداشته است.
همین تصمیم شتاب زده کافی بود تا فکرهای هوشمند نهفته در پس ساختارهای معیوب و غیر شفاف اقتصاد ایران بازی های محیرالعقولی را با ارز 4200 تدارک ببینند. گزارش های کارشناسی نشان می دهند که بر اثر به کارگیری سیاست مذکور، رشد غیرقابل توجیه ثبت سفارش واردات کالاها اتفاق افتاد. به طوری که دولت پس از چند ماه، دامنه آن را به کالاهای اساسی کاهش داد اما در ادامه قاچاق این کالاها به خارج از کشور و توزیع رانت میان واردکنندگان ابعاد دیگری از آثار زیانبار این سیاست را نشان داد.
ایران؛ از فعال شدن مکانیسم ماشه نگران نیستیم
ایران ارگان دولت یادداشتی از علی ربیعی سخنگوی دولت را منتشر کرده است. در بخشی از این یادداشت آمده است: امریکا سی روز پیش در اقـــــدامی خــــلاف حقـــوق بینالمـــللی خواســت تا سازوکار ماشه را بهکار بیندازد. شواهد نشان میدهد ایران میتواند شاهد موفقیت دیگـــ ری در چارچوب دیپلماسی چندجانبهگرا و ناکامی امریـــکا در اســـتفاده از سیاست یکجانبهگرایی و شکست این کشور در استفاده از مکانیسم ماشه باشد. دولت امریکا تنها با ایران در تنش نیست اما در هیچکدام از بحرانهای خودساختهاش تا این حد در عرصه بینالمللی کماعتبار نشده است.
ربیعی در ادامه نوشت: ما از آنچه ممکن است در روزهای آینده و حتی فعال شدن مکانیسم ماشه در پیش باشد نگران نیستیم اما نگران ماشهای هستیم که به هر دلیل اعم از ناآگاهی یا بیدقتی در کشورمان چکانده شود؛ آنها که هنوز مشت امریکا برایشان باز نشده و منطق بازی کنونی امریکا را نمیدانند. این روزها و هفتههای تعیینکننده، جایی برای رفتارها و گفتارهای احساسی و هیجانی و امتیازگیری در سیاست داخلی نیست. بالا بردن تب برجامستیزی نتیجهای جز تغییر زمین بازی به نفع دولت درمانده امریکا نخواهد داشت. کار شایسته این روزها ایجاد مقاومت فزاینده و اجتماعی کردن بیشتر آن و نیز انسجام سیاسی و سیاستی بر محور بازدارندگی دیپلماتیک برآمده از برجام، انزوای دیپلماتیک تحمیلشده بر دولت کنونی امریکا در پرونده هستهای ایران و به تماشا نشستن دست و پا زدنهای دولت امریکا در باتلاقی است که خود ساخته است. طمأنینه و ظرفیت صبوری کردن گاه مؤثرین اقدام برای مقابله با دشمن است.انزوای دیپلماتیک امروز امریکا محصول شکیبایی ما در همان روزی است که دونالد ترامپ تصمیم گرفت از برجام خارج شود. شاید اگر آن روز تصمیم به تلافی زودهنگام میگرفتیم تا احساس خشم خود را نشان دهیم یا در عرصه سیاست داخلی به امتیازی دست یابیم، امروز از انزوای امریکا و حمایت اکثریت اعضای شورای امنیت از ایران خبری نبود. استراتژی دوگانه افزایش مقاومت در داخل و دیپلماسی هوشمندانه زیربنای همه این دستاوردهای سیاسی و دیپلماتیک است.