4گروه از ملت عذربخواهند/طلاق به دهه هفتادیها رسید /نخستین «سورپرایز اکتبر» را کرونا رقم زد
به گزارش اقتصادنیوز ابتلای دونالد ترامپ وهمسرش به بیماری کرونا مورد توجه ویژه روزنامههای ایران قرارگرفته است. برخی از تیترهای جالب روزنامهها دراین زمینه در ادامه فهرست شده است:
آفتابیزد: ترامپ به دنبال مظلومنمایی
ابتکار: سیاسی ترین کرونا در کاخ سفید
جام جم در عنوان عکس اصلی خود: کرونا در کاخ سفید
جوان: کروناترامپ
دنیایاقتصاد: ترامپ در قرنطینه بازارها در انتظار
وطنامروز: حالا وایتکس بخور!
سایر روزنامهها سوژههای دیگری را نیز صفحه نخست خود مورد توجه قرار داده اند
ایران ارگان دولت به نقل از عبدالناصر همتی رئیسکل بانک مرکزی خبرداده است: بازگشت 8 میلیارددلارارزحاصل از صادرات
آرمانملی به بحران کرونا اشاره داشته و تیتر زده است: گلایه پرستاران از بدعهدی مسئولان
اطلاعات به نقل از سیدحسن خمینی فرزندیادگار امام راحل تیتر زده است: برای عبور از بحرانها راهی جز همراهی مردم نداریم
جامجم ارگان صدا وسیما با تیتر متری 4 ونیم ! به حداقل هزینه ساخت یک متر آپارتمان پرداخته است.
در ادامه به برخی از مطالب مهم روزنامه میپردازیم:
شرق؛ بلیتهای نجومی در راه است؟
شرق در گزارش اصلی صفحه اول خود با تیتر بلیتهای نجومی در راه است؟ به داستان تکراری لغو پروازها به ترکیه اشاره و مینویسد: بار دیگر پروازها به ترکیه لغو شد. ترکیه که مجوز پرواز به استانبول را برای ایرلاینهای ایرانی هم صادر کرده بود، دوباره با بهانه شیوع ویروس کرونا، پروازهای ترکیشایرلاینز و شرکتهای هواپیمایی ایرانی را به این کشور لغو کرد. البته در این بین دو کشور دیگر نیز مشمول این محدودیت شدند؛ عراق و افغانستان. با این اوصاف میتوان انتظار داشت که پروازهای قطر به ترکیه کماکان برقرار باشد و مسافران ایرانی از طریق پروازهای قطرایرویز راهی استانبول شوند و دور از انتظار نیست که بار دیگر با قیمتهای نجومی بلیت ترکیه روبهرو شویم. لغو پروازهای مستقیم به ترکیه سبب شده بود تا قیمت بلیت پرواز غیرمستقیم قطرایرویز به استانبول حتی به 60 میلیون تومان نیز برسد. اتفاقی که شوک بزرگی برای مسافرانی که سفر به این کشور برای آنها ضروری بود، در پی داشت. اما سؤال این است که با پیشبینی روند صعودی قیمت بلیتهای ترکیه در ایرلاین قطری، چرا هرگز با قطرایرویز مذاکره جدی نمیشود؟ البته باید نیمنگاهی نیز به درآمد شرکت فرودگاهها از پروازهای عبوری این شرکت هواپیمایی قطری داشت تا سستبودن مذاکرات در این زمینه را به خوبی ردیابی کرد.مقصود اسعدیسامانی، دبیر انجمن شرکتهای هواپیمایی در گفتوگو با «شرق» با اشاره به آخرین اخبار لغو پروازها به ترکیه میگوید: «ترکیه پیشتر اعتبار مجوزهای پرواز به ترکیه را تا اول اکتبر اعلام کرده بود. پنجشنبهشب نیز اعلام کرد که از پنجم اکتبر به اینسو، پروازها به ترکیه متوقف میشود».اسعدیسامانی ادامه میدهد: «لغو پروازها مربوط به تمامی پروازهای ترکیشایرلاین و ایرلاینهای ایرانی است. پروازهای عراق و افغانستان نیز مشمول این محدودیت شدهاند».دبیر انجمن شرکتهای هواپیمایی با بیان اینکه سیاستهای ترکیه درباره لغو پروازها برای ما هم روشن نیست، میگوید: «برای ما روشن نیست که چرا سیاستهای ترکیه درباره بازگشایی پروازها تا این اندازه متغیر است و از طرفی نمیدانیم چرا کماکان پروازهای دوحه به استانبول برقرار است که به نظر میرسد شمولیت این لغو پروازها، قطر را شامل نمیشود».اسعدیسامانی در این زمینه ادامه میدهد: «پروازهای تهران- دوحه برقرار است و پروازهای اتصالی از دوحه-استانبول یا دوحه-بلگراد-استانبول نیز میتواند طبق روال قبل و حتی در ایام شیوه ویروس کرونا، وجود داشته باشد».
دبیر انجمن شرکتهای هواپیمایی با بیان اینکه احتمالا بار دیگر با افزایش قیمت بلیت به ترکیه روبهرو خواهیم بود، میافزاید: «طبیعی است وقتی عرضه کم میشود و تقاضا برای سفر به ترکیه وجود دارد، ممکن است بازهم شاهد افزایش بیرویه قیمت بلیت استانبول باشیم».
اعتماد؛ افزایش واردات تبلت و موبایل دست دوم
اعتماد در گزارشی به بازار موبایل پرداخته و نوشته است: در حالی که متوسط نرخ دلار در سال 1398 در محدوده 14 هزار تومان بود، نرخ هر دلار امریکا در بازار آزاد تهران در روز پنجشنبه دهم مهر ماه به 30 هزار و 50 تومان رسید و بهای هر یورو 35 هزار و 200 تومان رقم خورد و این اتفاق در حالی رخ داده که رشد 100 درصدی بهای دلار در مدت 6 ماه به ثبت رسیده است.در این میان یکی از بازارهایی که به سرعت با نوسان نرخ دلار تاثیر میپذیرد بازار گوشیهای تلفن همراه است هر چند برخی از فعالان این صنف معتقدند؛ فروشندگان این بخش محصولات خود را با کمترین سود عرضه میکنند اما با این حال همچنان رونق چندانی در این صنف دیده نمیشود.کارشناسان این حوزه پاندمی کرونا، دلالی، کاهش عرضه موبایل در بازار، انبار کردن موبایلها توسط واردکنندگان، نبود ارز کافی و افزایش قیمت ارز را از موضوعاتی مطرح میکنند که سبب افزایش قیمت موبایل در بازار و کاهش تقاضا شده است.
یکی از فعالان این بازار در خصوص تاثیر افزایش نرخ ارز بر بازار موبایل به «اعتماد» میگوید: با توجه به قیمت این روزهای دلار و سکه که سیر صعودی داشته است قیمتها در بازار موبایل باز هم پتانسیل بالا رفتن دارند اما فروشندگان به دلیل عدم تقاضا در بازار فعلا جرات افزایش قیمتها را ندارند ضمن آنکه برخی از مدلهای موبایل دیگر جای افزایش قیمت هم ندارد و به اندازه کافی طی هفتههای گذشته قیمتها بالا رفته است
خیلی از خانوادهها دنبال یک گوشی ارزانقیمت برای آموزش فرزندشان هستند و زمانی که پیدا نمیکنند فروشندگان به آنها خرید تبلتها را توصیه میکنند که قیمت کمتری دارند. تبلتهای چینی که میتوان با قیمت دو میلیون تومان آنها را خریداری کرد البته کیفیت نرمافزاری و سختافزاری این تبلتها در اغلب مواقع برای آموزش کودکان و اینکه چندین ساعت در دسترسشان باشد مناسب نیست ضمن آنکه توان خرید مردم برای خرید کالای نو به قدری کاهش پیدا کرده و افزایش قیمت لپتاپ و تبلت نیز به جایی رسیده که واردات لپتاپ و تبلت دست دوم از کشورهای حاشیه ایران نیز در حال رخ دادن است.موضوع مهم دیگر در خصوص وضعیت این روزهای بازار موبایل و سایر وسایل الکترونیک این است که اگر گمرک هم کار قانونی ترخیص را به موقع انجام دهد تا با توجه به شرایط موجود در سریعترین زمان ممکن کالا ترخیص و به دست مصرفکننده برسد باید دید واردکننده بعد از ترخیص، کالا را وارد چرخه مصرف خواهد کرد یا خیر؟ متاسفانه هیچ نظارتی روی این موضوع وجود ندارد و به نظر میرسد فشارها بر مصرفکننده هر روز بیشتر میشود.
جمهوری اسلامی؛ رئیسجمهور نظامی، آری یا نه؟
جمهوری اسلامی در سرمقاله خود به زمزمه حضور نظامیان در دولت پرداخته است. این روزنامه مینویسد: همزمان با دست و پنجه نرم کردن مردم با گرانی و تنگناهای معیشتی و تامین نیازهای زندگی روزمره، مهمترین اشتغال فکری عدهای از فعالان سیاسی این روزها اینست که راه نظامیان را برای تصدی منصب ریاست جمهوری هموار کنند. اخباری که درباره داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری 1400 به گوش میرسد حکایت از آمادگی حداقل 5 نفر از نظامیان برای ورود به این انتخابات دارد.همین اخبار و فعالیتهائی که به تناسب آمادگی افراد برای ورود به انتخابات صورت گرفته، سوال مهمی را مطرح کرده که روشن شدن پاسخ آن از اهمیت ویژهای برخوردار است.سوال اینست که آیا نظامیان میتوانند رئیسجمهور شوند؟صورت صحیحتر این سوال اینست که آیا به مصلحت کشور است که نظامیان متصدی منصب ریاست جمهوری شوند؟بعضی افراد، ازجمله خود نظامیان، این روزها از طریق رسانهها به این سوال پاسخ دادهاند. یکی از این افراد که اهل تحقیق و مطالعه و قلم و سخن نیز هست گفته است ورود نظامیان به انتخابات و داوطلب شدن برای ریاست جمهوری اشکالی ندارد و این مردم هستند که باید تصمیم بگیرند به آنها رای بدهند یا نه.
این اظهارنظر نمیتواند پاسخ درستی به سوالی که مطرح است باشد. برای رسیدن به جواب این سوال مهم باید میان نظامیان شاغل و نظامیان بازنشسته و آن دسته از نظامیان که در سایر دستگاهها مشغول کار هستند و از سازمانهای نظامی منفک شدهاند، تفاوت قائل شد. نظامیان شاغل، قطعاً حق داوطلب شدن برای ریاست جمهوری را ندارند. این اقدام، علاوه بر اینکه خلاف قانون است، برخلاف فرمان امام خمینی نیز هست که نظامیان را از ورود به سیاست منع کردهاند. بنابراین، نکتهای که باقی میماند مربوط به نظامیان غیرشاغل در سازمانهای نظامی است.
نظامیان مستعفی، بازنشسته و یا مامور در سازمانهای غیرنظامی و انتظامی، حتی اگر مشمول قانون ممنوعیت ورود به انتخابات نباشند، قطعاً به دلایل دیگر به مصلحت کشور نیست متصدی منصب ریاست جمهوری و سایر مناصب اجرائی غیر از آنچه مرتبط با امور نظامی است شوند.
یکی از دلایل اینست که این افراد با گذراندن سالیان زیادی از عمر خود در سازمانهای نظامی و انتظامی طبعاً روحیه نظامیگری دارند و چنین روحیهای با مدیریت مدنی و سیاسی سازگاری ندارد. این، برای آنان یک عیب نیست، بلکه صحبت از عدم تناسب است. نظامیان، در چارچوب کاری که برعهده داشتند و دارند ممکن است خدمات مهمی به کشور کرده باشند ولی برای تصدی مشاغل دیگر مناسب نباشند.
دلیل دیگر اینست که نظامیان، رجال نظامی هستند نه رجال مذهبی و سیاسی. قانون اساسی مقرر کرده است رئیسجمهور باید از رجال مذهبی و سیاسی باشد. این ویژگیها در بسیاری از افرادی که عمر خود را در امور فرهنگی و سیاسی گذراندهاند وجود ندارد چه رسد به افراد نظامی.
دلیل سوم اینست که نظامیان اگر رئیسجمهور شوند، طبعاً در درجه اول از همکاران نظامی خود برای تصدی امور اجرائی استفاده خواهند کرد. این امر، طبیعی و کاملاً قابل پیشبینی است درحالی که قرار گرفتن مدیریت کشور در اختیار نظامیان بهیچوجه به صلاح کشور نیست. در این زمینه تجربیاتی از دولت نهم و دهم داریم که درسهای عبرتآموزی برجای گذاشتهاند. با اینکه رئیسجمهور آن دولتها، خود یک فرد نظامی نبود ولی چون از ناحیه نظامیان حمایت میشد، افراد زیادی از آنان را وارد مناصب مهم دولتی در ردههای مختلف اجرائی، سیاسی و فرهنگی کرد که نتایج نامطلوبی به همراه داشت.
وجهه عمومی داخلی و جهانی نظام با توجه به عرف بینالملل نیز ایجاب میکند رئیسجمهور از افراد غیرنظامی باشد. اینکه مردم ایران در چندین انتخابات ریاست جمهوری حاضر نشدند به کاندیداهای نظامی رای بدهند به این دلیل است که طبع جامعه قبول نمیکند یک نظامی یا کسی که سابقه نظامیگری دارد را در راس امور اجرائی و سیاسی کشور تحمل کند. این رای ندادنها به این معناست که مردم همواره با زبان رای خود گفتهاند رئیسجمهور نظامی نمیخواهیم. بنابراین، بهتر است نظامیان در زمینههای دیگر به کشور خدمت کنند و وارد امور سیاسی و اجرائی نشوند. خودداری نظامیان از ورود به انتخابات ریاست جمهوری، احترام به مردمی است که در چندین انتخابات به نظامیان «نه» گفته و با این عکسالعمل خود به آنها فهماندهاند که کشور به وجود ارزشمندشان در امور دیگر نیازمند است.
کیهان؛ چهار دستهای که یک عذرخواهی به ملت بدهکارند
کیهان در سرمقاله خود خواهان عذرخواهی چهار دسته از ملت شده است. این روزنامه مینویسد: در ایامی که قریب به اتفاق اقشار جامعه تحت فشار مشکلات معیشتی هستند و به سختی روزگار میگذرانند اقدامات مختلفی لازم است و باید انجام شود اما پیش از هر چیز مسببان وضع موجود باید متواضعانه و عمیقاً از مردم عذرخواهی کنند ... اولین کسی که باید از مردم عذرخواهی کند دولت محترم تدبیر و امید است. لازمه عذرخواهی مسئولیتپذیری است. با حواله دادن مشکلات به این و آن و بهانهتراشی نمیتوان از زیر بار مسئولیت گریخت. ...دومین گروهی که باید از ملت عذرخواهی کنند اصلاحطلبان هستند. دولت فعلی زاییده این جریان سیاسی است ...رسانههایی که با تاکتیک توأمان ارعاب و در باغ سبز نشان دادن به مردم، آنان را درباره علت و راهحل مشکلات کشور دچار اشتباه محاسباتی کردند، سومین گروهی هستند که باید عذرخواهی کنند. امروز کشور پیش و بیش از آنکه درگیر جنگ اقتصادی باشد، درگیر جنگ رسانهای است. رسانههای داخلی کجای این جنگ ایستادهاند و چه نقشی ایفا میکنند؟چهارمین دستهای که باید از ملت پوزش بطلبند، سلبریتیها هستند؛ جماعت همهچیزدانی که بخش قابلتوجهی از آنها بیشک یکی از مسببان وضع موجود هستند. اینان اغلب با سرعت به هر بحثی ورود میکنند و بدون داشتن کمترین اطلاع و تخصصی، درباره مسائل پیچیده و غامض نظر میدهند. یک روز در قامت فعال اجتماعی، یک روز در قالب فعال سیاسی و روز دیگر متخصص اقتصاد و حتی سلامت! آنان در همه زمینهها خود را صاحبنظر میدانند و نسخه میپیچند.
خراسان؛ ایرانی ها رکورددار خرید ملک در ترکیه شدند!
خراسان در گزارش اصلی صفحه اول خود به سرمایهگذاری ایرانیان در ترکیه پرداخته است. این روزنامه مینویسد: هنوز سهماه تا پایان سال 2020 باقی مانده است اما میتوان از همین حالا صدرنشینی ایرانیها را در جدول خریداران ملک در ترکیه قطعی دانست. این یک ادعا نیست و خبرهای رسمی ماههای گذشته آن را تایید میکند. خبرگزاری «آناتولی» ترکیه طی ماههای اخیر گزارشهای متعددی از آمار فروش مسکن در این کشور ارائه کرده است که در همه این گزارشها، ایرانیها صدرنشین هستند. این خبرها به خوبی نشان میدهد که مردم ایران چه نقشی در اقتصاد کشور همسایه دارند:
* در سهماه نخست سال 2020، ایرانیها با ۴۶۵ مورد خرید ملک، بیشترین تعداد خریداران خارجی ملک در این کشور بودند.
* در ماه جولای امسال (10 تیر تا 10 مرداد)، معاملات مسکن در ترکیه با 124 درصد رشد به بالاترین رقم تاریخ خود رسید و طی این مدت، شهروندان ایران با خرید 540 واحد مسکونی، مقام اول خرید خانه در ترکیه را به خود اختصاص دادند.
* طی ششماه اول سال 2020، اتباع ایرانی با خرید ۲۶۲۸ واحد خانه بزرگترین گروه خریدار خارجی مسکن ترکیه بودهاند.
دنیای اقتصاد؛ نخستین «سورپرایز اکتبر» را کرونا رقم زد
دنیای اقتصاد در گزارشی به تحولات انتخابات آمریکا اشاره کرده و مینویسد: در شرایطی که در روزهای اخیر، تحلیلگران از افزایش سطح نااطمینانیها و ریسک در بازارها به دلیل نزدیک شدن به موعد انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و جنجال احتمالی بر سر نتایج خبر میدادند، اکنون بازارها با یک خبر غافلگیرکننده روبهرو شدند؛ ابتلای دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا به بیماری کرونا. همه چیز از دو توییت رئیسجمهور آمریکا آغاز شد. او در توییت اول گفت که تست کرونای یکی از مشاوران وی مثبت شده است. دقایقی بعد نیز ترامپ توییت دوم را نوشت و گفت که وی و همسرش نیز به بیماری کووید-۱۹ مبتلا شدهاند و به توصیه پزشکان دو هفته در قرنطینه خواهند بود. اما این مشاور کسی جز هوپ هیکس، دستیار ارشد انتخاباتی او نبود و ترامپ و همسرش هر دو در این روزها با او بیشترین ارتباط را داشتند. تصاویری که در روزهای اخیر از خانم هوپ منتشر شده است او را در کنار نزدیک به ۲۰ مقام آمریکایی و نزدیکان ترامپ نشان میدهد و گفته میشود او بدون ماسک سفر میکرد.در پی این خبر، سفر انتخاباتی ترامپ به فلوریدا هم لغو شد. به گفته ناظران، مثبت شدن تست کرونای ترامپ چالش جدی را برای کارزار انتخاباتی ترامپ بهوجود میآورد. حتی اگر ترامپ همچنان بدون علامت باقی بماند او باز هم بیشتر دوران کارزار انتخاباتی خود را از دست خواهد داد. مشاوران ترامپ به وی توصیه کردهاند که باید یک سخنرانی عمومی برای مردم داشته باشد یا اینکه راهی پیدا کند تا به مردم اطمینان خاطر دهد. انتشار این خبر کافی بود تا سطح ریسک در بازارها به مقدار قابل توجهی افزایش پیدا کند؛ موضوعی که معمولا در بازارهای جهانی به سود داراییهای کمریسک مانند طلا و به ضرر بازارهای پرریسک مانند بازارهای سهام تمام میشود. در حالی که یورش طلا به مرز ۱۹۰۰ دلاری در روزهای گذشته بارها ناکام مانده بود، اما خبر ابتلای ترامپ به کرونا سبب شد تا این پناهگاه امن دارایی به راحتی از این مرز روانی مهم عبور کند. دیگر پناهگاههای امن دارایی مانند دلار آمریکا و ین ژاپن نیز در راستای افزایش سطح نااطمینانیهای سیاسی روز گذشته افزایش ارزش را تجربه کردند. این در حالی بود که بازارهای پرریسک در جهتی مخالف حرکت کردند. به عنوان مثال شاخصهای آتی سهام آمریکا واکنش نسبتا شدیدی به خبر بیماری ترامپ نشان دادند و همگی بیش از یک درصد سقوط کردند. این در حالی است که تحلیلگران هنوز هم احتمال افزایش سطح ریسک در بازارها را میدهند. در بازار نفت نیز، بهای نفت خام پس از انتشار خبر ابتلای ترامپ به کرونا، با سرعت بیشتری در مسیر نزولی حرکت کرد و افت بیش از ۳ درصدی را ثبت کرد. هم اکنون بازارها اخبار بیماری رئیسجمهور آمریکا را مرتب رصد میکنند و احتمالا در آینده نزدیک دو نوع آرایش خواهند داشت: از سویی وخیم شدن حال ترامپ میتواند وضعیت بازارها را آشفتهتر کند و مثبت شدن تست دیگر مقامات کاخ سفید نیز میتواند در آستانه برگزاری انتخابات نوامبر، سبب نوسانات زیاد در بازارها شود. از سوی دیگر، اگر ترامپ بدون علائم جدی بتواند از این بیماری عبور کند، احتمال دارد سودها و ضررهای بازارها در روز جمعه با روندی معکوس جبران شود. در آخر وقت روز گذشته، خبرهایی مبنی بر خفیف بودن بیماری ترامپ منتشر شد که این خبر تا حدودی وضعیت تعادلی را به بازارها بازگرداند.
ایران؛ طلاق به دهه هفتادیها رسید
ایران در گزارشی آمار اخیر طلاق را مورد مداقه قرار داده است. در بخشی از این مطلب آمده است: براساس آمارهای سازمان ثبت احوال کشور، 12.2 درصد از ازدواجهای صورت گرفته بین سال 91 تا 97 به طلاق ختم شده و 2.8 درصد از این زوج های طلاق گرفته فقط یک سال زندگی کردهاند. به تعبیری، میزان طلاق ثبت شده نسبت به ازدواجهای ثبت شده حدود 20 درصد است و میانگین سنی طلاق 25 تا 26 سالگی است. یعنی نسل ازدواجهایی که به طلاق ختم شده به دهه هفتادیها رسیده است و حدود نیمی از نسل ازدواجهای زنان که منجر به طلاق شدهاند، مربوط به زنان دهه هفتادی است. این زنان بهطور متوسط در 17.3 سالگی در سال 91 ازدواج کرده و پس از 2.3 سال زندگی مشترک در سن 20.1 سالگی طلاق را تجربه کردند. دختران 17 سالهای که تازه پا در فضای جوانی گذاشتهاند و به تعبیری هنوز نوجوان محسوب میشوند، نه تنها نمیدانند که از زندگی چه میخواهند، بلکه تصویر درستی هم از زندگی مشترک در ذهن ندارند.
یک فعال حوزه زنان هم با اشاره به اینکه هر دهه ویژگیهای منحصر به فردی دارد، به «ایران» میگوید: در دهه هفتاد، ابزارهای مدرن مختلفی وارد کشور شد، سیستم حمل و نقل متفاوت، دسترسی آزاد به اینترنت خانگی و موبایلهای پیشرفته، ورود راحت به دانشگاه و لباس پوشیدن راحتتر از گذشته، همه از جمله مواردی بودند که دهه هفتاد را از دیگر دههها متمایز کرد. این در حالی است که پدرها و مادرهای این افراد، همچنان افکاری سنتی داشتند. این گروه از جوانان یعنی دهه هفتادیها، اولین گروهی در کشور هستند که طلاق برای آنها تابو نیست و ارزش چندانی برای نظر جامعه و ملاحظات خانوادگی در جهت پرهیز از طلاق، قائل نیستند.رایحه مظفریان در ادامه اضافه میکند: مهمترین مطلبی که باید از نظر فرهنگی نهادینه شود، این است که باید تعریف دقیقی از ازدواج در زمان مناسب داشته باشیم. جمعی از فعالان حوزه کودک، تلاشهای زیادی کردند تا بتوانند قانون ممنوعیت ازدواج کودکان که معروف به «منع کودک همسری» است را تصویب کنند اما این قانون به نتیجه نرسید و به دنبال آن نوعی دو دستگی به بوجود آمد که مردم را گیج کرد. در حال حاضر عدهای از فعالان حقوق کودک تلاش میکنند مانع از افزایش کودک همسری شوند و از سوی دیگر عدهای تبلیغ کودک همسری میکنند. برای جلوگیری از ایجاد آسیبهای بیشتر در این حوزه اولین گامی که میتواند مؤثر باشد، این است که فعالان حقوق کودک، باید به نقطه مشترکی برسند تا سریعتر پژوهشهای صورت گرفته، ساماندهی شود و تصویب قانون در این خصوص بتواند سبب کاهش آسیبها شود.به گفته او، برای پاسخ به این سؤال که چرا آمار طلاق بالا رفته و این آمار در سنین پایین هم رقم زیادی را به خود اختصاص داده، باید گفت: در این خصوص علل زیادی دخیل هستند؛ از علل فرهنگی گرفته تا اقتصادی. اما مهم این نکته است که وقتی آمارهای تکان دهنده از طلاق منتشر میشود، یعنی قضیه به مرحله پژوهش رسیده و پژوهشگران باید مأمور شوند تا میزان اثرگذاری تمامی علل موجود را بررسی کنند. نتایج به دست آمده بعد از بررسی باید در اختیار قانونگذاران و سازمانهای مربوطه قرار گیرند تا از وقوع چنین معضلاتی جلوگیری شود اما متأسفانه هر بار تنها آماری منتشر میشود و اصل موضوع به دست فراموشی سپرده میشود.