روحانی جای ایثار و کم عقلی را اشتباه گرفته است!/ظاهر و باطن تحریمهای جدید آمریکا/رویای سفر با هواپیما!
به گزارش اقتصادنیوز، قابل پیشبینی بود که امروز عکسها وتیترهای اصلی روزنامه ایران به درگذشت محمدرضا شجریان هنرمند بزرگ این کهندیار اختصاص یابد.
آرمانملی با انتشار تصویری از استاد تیتر زدهاست: آواز بلند ایران بلندتر میشود
آفتابیزد هم این تیتر را برگزیده است: جان از تن آواز رفت
ابتکار نیز نوشتهاست: مرغ سحر پرکشید اطلاعات هم نوشته است: مرغسحر به سپیده پیوست ایران ارگان دولت با انتشار عکسی از مرحوم شجریان این تیتر را انتخاب کرده است: جان عشاق
جامجم ارگان صداو سیما در این باره تاکید کرده است: بارآستان جانان
روزنامه اصولگرای جوان نیز تیتر زده است: جان از حنجره آواز رفت
خراسان هم در تیتر عکس اول خود آورده است: فردوسی میزبان خسرو آواز ایران
دنیای اقتصاد در تیتر عکس اصلی خود آورده است: هرگر نمیمیرد!
شرق در تیتر نخست خود اورده است: شجریان؛ شجر بیخزان
اعتماد نیز تیتر زده است: تسلیت به ملت ایران
همشهری هم تیتر زد جان جانان در توس
روزنامههای اصولگرای وطن امروز و جوان خلاف مشی سالهای اخیر خود در گزارش هایی به تجلیل از استاد پرداختهاند، این دو روزنامه در گزارش های خود تنها در بخش سیاسی مطلب، انتقاداتی به مرحوم شجریان داشتهاند.
چند روزنامه ورزشی نیز خبر درگذشت استاد را به شیوههای مختلف در صفحه اول خود درج کرده اند.
کیهان، قدس،عصرایرانیان، حمایت از جمله روزنامههایی بودند که در صفحه اول خود هیچ اشارهای به درگذشت استاد شجریان نداشتند.
کیهان وجوان به توقف واگذاری دشت مغان نیز درصفحه اول خود پرداخته اند. جوان دراین باره تیتر زده است: دشت به ملت برگشت
آرمان ملی نیز در تیتر نخست خود به سوژه ای دیگر نیزپراداخته است: سایه سنگین بیکاری بر سر 2 میلیون نفر فعال حوزه فرش
در ادامه برخی از مطالب اصلی روزنامهها را مرور میکنیم
کیهان؛ روحانی جای ایثار و کم عقلی را اشتباه گرفته است!
کیهان در سرمقاله خود به قلم حسین شریعتمداری باعنوان «گلایهای دلسوزانه از اعضای کابینه» به انتقاد از دولت پرداخته است. این روزنامه نوشته است: سخنان رئیسجمهور محترم در جلسه هیئت دولت با واکنشهای منفی و اعتراضهای فراوانی روبهرو شده است که کماکان نیز ادامه دارد. ایشان با تاکید بر ضرورت پیروی از عقل و رعایت پروتکلهای بهداشتی گفتهاند «یک کسی نمیتواند برود وسط مسیل بایستد، صدای سیل را هم میشنود (بعد) بگوید آقا میترسی وسط رودخانه بایستی؟... خُب آب میآد میبردت... یا زلزله دارد سقف را تکان میدهد و بگوید میترسی زیر این سقف باشی؟ و...». در این باره گفتنی است؛
شریعتمداری در ادامه نوشت: ظاهراً انتقاد آقای روحانی متوجه آقای قالیباف رئیس محترم مجلس شورای اسلامی بوده است که برای بررسی شرایط بیماران کرونایی، تشکر از کادرهای فداکار درمانی و رفع نیازها و کمبودهای احتمالی آنان به دیدار بیماران کرونایی در بیمارستانها و از جمله بخشهای ICU رفته تا از نزدیک و بدون واسطه در جریان امور قرار گیرد. اگر اشاره ضمنی آقای روحانی به این دیدار باشد -که انشاءالله نباشد-با عرض پوزش باید گفت جناب ایشان جای ایثار و فداکاری را با خودکشی و کمعقلی اشتباه گرفتهاند! و چنانچه رعایت پروتکلها مورد نظر ایشان بوده است که باید پرسید درباره حضور آقای دکتر زالی رئیس محترم کمیته مبارزه با کرونای تهران در کنار آقای قالیباف چه میفرمایند؟! به یقین اطلاعات و تخصص آقای دکتر زالی در این زمینه به مراتب بیشتر و قابل تکیهتر از جناب روحانی است.و بالاخره آنچه در این میان نگرانکننده است و جای گلایه جدی دارد، سکوت و بیتفاوتی اعضای محترم کابینه در مقابل اظهارات رئیسجمهور محترم است. چرا که اکثریت نزدیک به اتفاق اعضای کابینه از شخصیتهای شناختهشده و قابل احترام هستند و از آنها انتظار میرفت و میرود که وقتی در اظهارات رئیسجمهور محترم خطایی میبینند و یا سخنان ایشان را ابهامآفرین تلقی میکنند، از تذکر خیرخواهانه به جناب ایشان دریغ نورزند و مانند برخی از مشاوران و اطرافیان نباشند که مصلحت رئیسجمهور محترم را درک نمیکنند و با «بله قربان» گوییهای خود که از آن تصور دوستی دارند، به جناب ایشان جفا میکنند!
خراسان؛ رویای سفر با هواپیما!
خراسان در گزارش خود به قیمتهای اخیر بلیت هواپیما پرداخته است. این روزنامه نوشته است: درحالیکه چهارماه بیشتر از افزایش حداقل نرخ پروازها در مسیرهای هوایی داخلی نمیگذرد، ایرلاینها دوباره اقدام به افزایش نرخ بلیت هواپیما کردهاند، اینبار هم حداقل نرخ بلیت را افزایش دادهاند و هم حداکثر را !به گزارش خراسان، شهریورماه سال گذشته بود که ایرلاینها نرخهای جدید خود را پس از اعتراضهای مردمی و ورود دستگاههای نظارتی در پی کاهشیافتن نرخ دلار، با کاهش نسبت به تیرماه پارسال اعلام کردند. پس از آن طی 20 خردادماه امسال، انجمن شرکتهای هواپیمایی ایران، جدول نرخ بلیت پروازهای داخلی مصوب شهریورماه 1398 را بهروزرسانی کرد که این بهروزرسانی در واقع افزایش بیسروصدای کف و سقف بلیت هواپیما در برخی مسیرهای هوایی بود. حالا در کمتر از چهارماه از گذشت این بهروزرسانی، ایرلاینها دوباره کف و سقف نرخ بلیت هواپیما را در مسیرهای مختلف هوایی داخلی افزایش دادهاند.بررسیهای خبرنگار خراسان در «جدول نرخ بلیت پروازهای داخلی مهرماه 1399» که بهتازگی در اختیار وی قرار گرفته است، بیانگر افزایش شدید نرخ بلیتها در مسیرهای مختلف است و قرار است این جدول از اواخر مهرماه و اوایل آبانماه اجرایی شود.این افزایش نرخها به گونهای است که حداقل و حداکثر نرخ بلیت هواپیما در مسیر مشهد-تهران و بالعکس که پرترددترین مسیر هوایی داخلی کشور محسوب میشود و قبلا به ترتیب 355 هزار و 300 و 701 هزار و 300 تومان بوده ، به ترتیب به 647 هزار و 500 و یکمیلیون و 354 هزار و 700 تومان افزایش یافته است.همچنین حداقل و حداکثر نرخ بلیت هواپیما در مسیر مشهد-کیش و بالعکس که قبلا به ترتیب 397 هزار و 900 و 994 هزار تومان بوده ، به ترتیب به 743 هزار و 600 و یکمیلیون و 923 هزار و 300 تومان افزایش یافته است.حداقل و حداکثر نرخ بلیت هواپیما در مسیر تهران-کیش و بالعکس هم که قبلا به ترتیب 378 هزار و 600 و 905 هزار و 800 تومان بوده ، به ترتیب به 700 هزار و 200 و یک میلیون و 751 هزار و 900 تومان افزایش یافته است.گرانترین نرخ بلیت هواپیما از نظر حداکثر قیمت مربوط به مسیر تبریز-بندرعباس و بالعکس با قیمت دو میلیون و 674 هزار و 200 تومان و کمترین نرخ بلیت از نظر حداکثر قیمت مربوط به 8 مسیر هوایی همچون تهران-سمنان، کرمان-بندرعباس و قشم-چابهار با 843 هزار و 200 تومان است.
یک منبع آگاه در گفتوگو با خراسان در اینباره گفت: انجمن شرکتهای هواپیمایی ایران چهارشنبه گذشته جدول مربوط به «دامنه نرخ بلیت پروازهای داخلی خطوط هوایی کشور، مهرماه 1399» را به شرکتهای خدمات مسافرت هوایی ارسال کرده و قرار است نرخهای جدید از اواخر مهرماه یا اوایل آبانماه اجرایی شود.وی افزود: یکی از بهانههای افزایش نرخ بلیت هواپیما، کاهش ضریب اشغال صندلیهای هواپیما به 60 درصد به دلیل جلوگیری از شیوع بیشتر کرونا از آبانماه، بیان شده است؛ در حالی که اصولا از مهر و آبان فصل خلوت هواپیما (لو سیزن) آغاز میشود و تا حدود 25 اسفندماه ادامه دارد و طی این مدت میزان مسافر هواپیما افت میکند و گاه تا 40 درصد نیز کاهش مییابد؛ حالا ایرلاینها به این بهانه قیمت بلیتها را افزایش زیادی دادهاند.
دنیای اقتصاد؛ظاهر و باطن تحریمهای جدید آمریکا
دنیای اقتصاد در گزارش اصلی خود به تحریمهای جدید ترامپ علیه ایران اشاره دارد. این روزنامه نوشت : با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و پیش بودن جو بایدن از دونالد ترامپ در نظرسنجیها، جو مکمونیگل، رئیس مجمع بینالمللی انرژی گفته باخت ترامپ در این کارزار، صادرات نفت ایران را به ۲ میلیون بشکه در روز خواهد رساند. بانک ژاپنی MUFG نیز معتقد است فروش روزانه نفت ایران با بایدن تا پایان ۲۰۲۱ به ۴/ ۲ میلیون بشکه افزایش مییابد. اساندپی گلوبال پلتس هم در این سناریو، رشد صادرات ایران را ۵/ ۱ میلیون بشکه در روز دانسته است. همزمان با این تحلیلها اعلام شد که دولت ترامپ تحریمهای جدیدی را علیه برخی بانکهای ایرانی وضع کرده است. بررسی «دنیای اقتصاد» حاکی از آن است که تحریمهای جدید آمریکا علیه بانکهای ایرانی، اثر قابلتوجهی در مبادلات بانکی ندارد. به گفته کارشناسان ارشد روابط بینالملل، تبادلات دارویی و غذایی از این تحریمها مستثنی هستند و ایران به شیوه گذشته، سایر مبادلات خود را عملی خواهد کرد.
جمهوری اسلامی؛ بازگشت دشت مغان کافی نیست!
جمهوری اسلامی در سرمقاله خود به ماجرای خصوصی سازی دشت مغان پرداخت و نوشت: هیات داوری، قرارداد فروش شرکت کشت و صنعت مغان را باطل اعلام کرد.این خبر، هرچند باعث خوشحالی تمام کسانی شد که از غارت شدن بیتالمال توسط افراد سوداگر، دلآزرده و نگران بودند ولی این واقعیت را نیز باید در نظر گرفت که این اقدام مثبت فقط یک گام به سوی احقاق حق مردم نسبت به این ثروت عظیم است و گامهای مهمی باقی ماندهاند که باید برداشته شوند. در مورد همین اقدام نیز تعبیر درستی در خبرها بکار برده نشده، زیرا آنچه اعلام شده اینست که این قرارداد ابطال شده درحالی که تعبیر صحیح اینست که این قرارداد، باطل اعلام شده است. تفاوت در اینست که اگر گفته شود ابطال شده، به این معناست که فروش شرکت، صحیح بوده و حالا آن را باطل کردهاند ولی واقعیت اینست که فروش این شرکت از اول باطل بوده و معامله قانونی صحیحی صورت نگرفته بوده و حالا هیات داوری این واقعیت را اعلام کرده است.با توجه به همین نکته که بسیار مهم و کلیدی است، باید توجه کرد که جریان خصوصیسازی یک جریان آلوده است و تا زمانی که این آلودگی برطرف نشود، اقداماتی از قبیل اعلام ابطال فلان معامله که با تصدی سازمان خصوصیسازی صورت گرفته و میگیرد، هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد. مشکلاتی که اکنون در مورد چند شرکت بزرگ دیگر، که آنها را هم سازمان خصوصیسازی واگذار کرده، وجود دارند، نشان میدهند مشکل بسیار ریشهایست و همه چیز باید از ریشه و اساس اصلاح شوند. ماشینسازی تبریز، کشت و صنعت هفت تپه، شرکت هپکو و پالایشگاه کرمانشاه نیز به همین مشکل مبتلا هستند و قرار است هیات داوری درباره آنها هم نظر بدهد.
اینکه چنین سرمایههای هنگفتی به راحتی با امضاء مسئولین سازمان خصوصیسازی در اختیار این و آن قرار میگیرند و به ثمنبخس فروخته میشوند، یک اتفاق کوچک نیست. این، یعنی حداقل دو مفسده بزرگ در حوزه خصوصیسازی وجود دارد. یکی نقص قانون و دیگری وجود عناصر فاسد در دستگاههای مرتبط با این معاملات. از کنار هیچیک از این دو مفسده نمیتوان به آسانی گذشت. درباره نقص قانون، این سوال مطرح است که چرا دقت لازم در هنگام تصویب قانون صورت نگرفته و راههای نفوذ بسته نشده؟ درباره وجود افراد فاسد نیز این سوال وجود دارد که دستگاههای نظارتی و اطلاعاتی چرا بموقع اقدام نکردند و مانع چنین مفسدهها و سوءاستفادههائی نشدهاند؟
قبلاً در چند نوبت تاکید کردیم و اکنون نیز تاکید میکنیم که ادامه کار سازمان خصوصیسازی با وجود این دو مفسده بهیچوجه به صلاح کشور نیست. واگذاریها باید مدتی متوقف شوند و این سازمان حق هیچ اقدامی را نداشته باشد تا اولاً قانون مربوطه اصلاح شود و ثانیاً عناصر فرصتطلب، سودجو و فاسدی که در دستگاههای ذیربط مرتکب چنین تخلفاتی میشوند شناسائی و حذف شوند. در مورد این عناصر، حذف کردن کافی نیست. آنها باید تحت پیگرد قانونی قرار گیرند و محاکمه و مجازات شوند تا دیگران جرات نکنند مرتکب چنین تخلفات و خیانتهائی شوند.
سوگمندانه باید اعتراف کنیم که در بدنه دستگاههای اجرائی و قضائی عناصری لانه کردهاند که مرتکب تخلفات و خیانتهای تکاندهندهای میشوند. دستگاه تقنینی هم در دورههای اخیر کارنامه بهتری از خود برجای نگذاشته است. در شرایطی که منازعات در سطوح مدیران ارشد کشور به صورت نگرانکنندهای ادامه دارد، رشد قارچگونه عناصر فاسد در دستگاهها متاسفانه امری کاملاً طبیعی است.
شرق؛ تکرار حکایت تختی برای شجریان
شرق در یکی از یادداشتهای امروز خودبه قلم صادق زیبا کلام استادعلوم سیاسی دانشگاه تهران آورده است: چه چیزی تختی را سمبل و اسوه کرد؟ تشک کشتی، مدال المپیک ملبورن، ایستادن روی سکوی قهرمانی وزن هفتم جهان؟ شاید؛ شاید اینها تختی را تختی کرد، اما حقیقت آن است که حبیبی، صنعتکاران، سوختهسرایی و خیلی کشتیگیران دیگر بهمراتب از تختی بیشتر مدال گرفتند. پرسشی که درباره محمدرضا شجریان هم میتوان تکرار کرد؛ آیا آواز، موسیقی و هنر شجریان، آن جایگاه را که پنجشنبه و جمعه از مقابل بیمارستان جم تا بهشتزهرا و آرامگاه فردوسی بزرگ دیدیم برایش به وجود آورد؟ در اینکه صدای شجریان اسطوره بود، تردید نیست. در اینکه از همان ابتدا که 50 سال پیش از مشهد به تهران آمد فقط و فقط خواند و از موسیقی جدا نشد، باز هم هیچ تردیدی نیست. در اینکه هنر را ابزار ثروتمندشدن، مشهورشدن و کیابیا برای خودش دستوپاکردن قرار نداد نیز شکی نیست، اما این همه شجریان نبود؛ همچنان که کشتی و کسب مدال همه تختی نبود. برای تختیشدن، برای محمدرضا شجریان شدن، باید چیزهای دیگری هم داشت. برای جایگرفتن در قلب مردم باید صفات دیگری هم داشت. وقتی 60 سال پیش در بوئینزهرا زلزله همه چیز را نابود کرد، غلامرضا تختی پشت یک وانت در خیابانهای تهران راه افتاد و یکتنه چندین برابر جمعیت شیروخورشید برای مصیبتدیدگان آن خطه، کمکهای مردمی جمع کرد. آیا اگر همه تیم ملی کشتی ایران آن روز جمع شده بودند، ممکن بود یکصدم تختی بتوانند کمک مردمی کسب کنند؟ بعید به نظر میرسد. وقتی تختی وارد سالن میشد، سالن کشتی منفجر میشد. همان احساسی که مردم نسبت به محمدرضا شجریان پیدا کرده بودند. او هم در زلزله بم که آن خطه را سیاهپوش کرد، برای ساختن آن همه کار کرد. همینها بود که وقتی سازش را برمیداشت و مرغ سحر را ترنم میکرد، قیامت به پا میشد. برای تختیشدن، برای محمدرضا شجریان شدن، داشتههای دیگری باید؛ باید دلی پاک و صاف داشت، باید با مردم صادق بود و آنان را دوست داشت، با غم ملت اشک ریخت و با شادی آنها به وجد آمد. خیلیها سعی میکنند محبوب شوند، اما نمیتوانند. جمله معروفی است که «بعضیها را میتوان سرگرم کرد، برخی را تا مدتی، اما آنچه مسلم است همه را برای همیشه نمیتوان سرگرم کرد». مشکل آنانی که میخواهند اما نمیتوانند شجریان باشند، دقیقا همینجاست؛ از جایی دیگر به دل مردم نمینشینند. خیلیها نمیدانند برای تختی یا شجریانشدن، نیازی به شقالقمرکردن نیست. رفتن شجریان به طرف مردم برای ایجاد محبوبیت و کاریزما نبود؛ تمام دلش رفت به سوی مردم و این دقیقا چیزی بود که مردم فهمیدند؛ مثل شعر فروغ که میگوید کسی میآید/ کسی میآید/ کسی که در دلش با ماست، در نفسش با ماست، در صدایش با ماست...». تختی و شجریان هم اینگونه بودند؛ مردم احساس کردند قصد بهرهبرداری سیاسی از عواطف و احساساتشان را ندارند و اگر «مردم، مردم» میگویند، نه از سر حب جاه و جلال و بهجاییرسیدن است، بلکه واقعا به مردم باور دارند. مشکل خیلیها این است که متوجه نیستند مردم میفهمند و حس میکنند و حس مردم در بیشتر اوقات، آدرس درست میدهد؛ درست مثل حس به محمدرضا شجریان.