اردکانیان کاندیدای اعتدالی هاست؟/توصیه حسین شریعتمداری به حاتمیکیا /میراث اصلاح بنزینی
به گزارش اقتصادنیوز سوژه تعطیلی شهرها برای مبارزه با کرونا و انتخابات آمریکا سوژه مشترک بسیاری از روزنامههای امروز است.
آرمانملی با اشاره به بحث تعطیلی شهرها نوشته است: پیامک دوگانه وزارت بهداشت و ادارات، اطلاعات نیز این تیتر را انتخاب کرده است: اعمال محدودیتهای شدید کرونایی از اول آذر، ایران ارگان دولت هم از این تیتر استفاده کرده است: آمادهباش برای آذرماه، جوانهم نوشته است: دولت بار تعطیلی را بر نداشت، خراسان هم تیتر زده است: صدای پای قرنطینه، قدس ارگان آستان قدس رضوی هم نوشته است: تعطیلی بدون تعطیلات
کیهان در تیتر نخست خود آورده است: ترخیص 1.2 میلیون تن کالا، 7 میلیون تن دیگر معطل چیست؟
ابتکار این تیتر را برگزیده است: قدمی که باید بایدن بردارد!
در ادامه به برخی از مهمترین عناوین روزنامههای امروز میپردازیم.
آفتاب یزد؛ اردکانیان کاندیدای اعتدالی هاست؟
آفتاب یزد در گزارشی احتمال نامزدی رضااردکانیان وزیر نیرو در انتخابات 1400 پرداخته است. در بخشی از این مطلب آمده است: در بحث انتخابات 1400 نام رضا اردکانیان نیز گاهی شنیده میشود و برخی حالا میگویند بیشتر از همیشه قوت گرفته است. البته خود اردکانیان در پاسخ به این سوال که آیا جنابعالی بنایی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 دارید؟ گفته است:«خیر؛ من تصمیم ندارم که کاندیدا بشوم.» با این حال در عرصه سیاسی ایران از این دست جوابهای منفی که به یک باره مثبت میشوند کم نداشته ایم. وب سایت خبری رویداد 24 درباره اردکانیان نوشته است:« نام اردکانیان با این سابقه سیاسی به عنوان کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ مطرح شده است؛ برخی معتقدند او تکنوکراتی است که میتواند به لحاظ اجرایی گزینه مناسبی باشد. برخی فعالان سیاسی در تحلیلهای خود اینگونه میگویند که طرح گزینههایی همچون اردکانیان بیش از آنکه واقعی باشد، راهی است برای سهمگیری سیاسی در کابینه دولت بعدی؛ به این ترتیب که چندین گزینه مطرح میشود و در نهایت با کنار کشیدن آنها سهمی در کابینه بعدی برایشان کنار گذاشته میشود. شاید اردکانیان خیلی اهل چنین لابیهایی نباشد اما او در دولتی وزارت میکند که اعضایش سیاسیترین و پر لابیترین دولت جمهوری اسلامی هستند.» پیش از این در آفتاب یزد موضوع احتمال رئیس جمهور شدن یک تکنوکرات را بررسی کرده بویدم. حمید قزوینی در این باره به «آفتاب یزد» گفت:«طرح ایدههایی مانند اینکه یک تکنوکرات برای 1400 وارد عرصه شود و موفق نیز بشود چندان با منطق بسترهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران مطابقت ندارد. چنین مباحثی را درست یک سال پیش در لبنان نیز شنیدیم و شاهد بودیم با همین رویکرد دولتی در این کشور تشکیل شد اما امروز شاهد عدم موفقیت آن هستیم و روال و ساختار سیاسی در لبنان به هویت قبلی خود بازمی گردد. واقعیت این است که تجویز هر نسخه برای کامیابی هر جامعهای باید منطبق با ساختارهای سیاسی و اجتماعی آن باشد. درباره حضور یک تکنوکرات این مسئله در ایران صدق نمیکند.» اما آیا اردکانیان را باید تنها گزینه تکنوکرات بدانیم؟ به نظر میرسد اینچنین نیست و برخی برنامههای سیاسی نیز احتمالا برای حمایت از او وجود دارد. نام اردکانیان با حسام الدین آشنا نیز گره خورده است. چهره پرنفوذ در دو دولت روحانی که هیچگاه مقامی بالاتر از یک مشاور را به طور رسمی در اختیار نگرفت اما بسیاری با این حقیقت آشنا هستند که «آشنا» یکی از تئوریسینهای اصلی دولت روحانی بوده و نقش بسیاری در تحولات دولتهای یازدهم و دوازدهم داشته است. آشنا چندی پیش چند گزینه را برای ریاست جمهوری 1400 نام برده بود که در میان آن اردکانیان نیز وجود داشت. آشنا افزوده بود:«آقای دکتر اردکانیان (وزیر نیرو) ویژگیهای مثبت زیادی دارد اما ایشان هم باید زبان گفتوگو با مردم را بهتر بیاموزد و رشد کند.» حالا یک کانال خبری نیز تحت عنوان خبراختصاصی موضوعی را مطرح کرده که اردکانیان پشتوانهای برنامهسازی شده را برای 1400 در اختیار دارد. این کانال مدعی شد که:«محمد فاضلی استاد دانشگاه بهشتی و جامعه شناس از حلقه نزدیکان حسام الدین آشنا است که تحت پروژهای برای 1400 به عنوان مشاور وزیر نیرو و رئیس مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی معرفی شده است. فاضلی که از سال ۱۳۹۲ به لطف حمایتهای آشنا پای ثابت اتاق فکر و مشورت و جلسات اغلب دستگاههای دولتی است در یکی-دو سال اخیر تمرکز بیشتر فعالیت خود را در وزارت نیرو قرار داده و ماموریت اصلیاش یعنی طراحی کمپین انتخاباتی رضا اردکانیان را به انجام رسانده است. کمپین فاضلی برای اردکانیان که هفته هاست تمام ظرفیت رسانهها به ویژه صداوسیما را به خود اختصاص داده و حتی برنامههای روحانی نیز در کنار آن تعریف میشود همان "الف-ب-ایران" است. فاضلی به مقامات ارشد دولت و برخی چهرههای سیاسی برجسته اصلاحطلب که حامی و مشوق اردکانیان هستند قول قطعی داده با اجرای این کمپین خصوصاً موضوع آب و برق مجانی برای محرومان، اردکانیان یکی از چند قطب اصلی #انتخابات۱۴۰۰ باشد.»
رسالت؛ باهنر: روحانی مدیون اصلاحطلبان است
رسالت با محمدرضا باهنر فعال سیاسی اصولگرا گفتوگویی داشته است. گزیده این گفتوگو به این شرح است:
*حداقل بنده نمیتوانم هیچ پیشبینی در مورد انتخابات ریاستجمهوری کشورمان بکنم. هر پیشبینی هم که داشته باشیم ۵۰-۵۰ است. حتی برخی از اصولگرایان و افکار عمومی مدعی و معتقد هستند که این دوره، دور اصولگراهاست، اما همین را هم من نمیتوانم پیشبینی کنم. نه اینکه بگویم دوره اصلاحطلبان است اما تجربه دو الی سه رئیسجمهور اخیر کشورمان نشان داده است که متأسفانه رئیسجمهور برای انتخاب شدن در دو ماه آخر سونامیاش بلند میشود و حتی آدم نمیتواند از بین چهرههایی هم که میشناسیم پیشبینی بکند. ابتدا باید دید چه کسانی نامزد میشوند، در مرحله دوم باید دید تایید صلاحیتها چطور پیش رود و درنهایت افکار عمومی چطور خواهد بود.
*یکی از مشکلات اساسی ساحت سیاسی کشور عدم وجود دو یا سه حزب فراگیر و شناسنامهدار و بهاصطلاح پاسخگوست. بنابراین با این وضعیت مردم مجبور هستند اشخاص را تجربه کنند. اما تعداد اینها که یکی، دوتا، ۱۰ تا یا ۲۰تا نیست. بنابراین اینکه میگویید مثل روحانی، آدم متوجه نمیشود که یعنی چه. یعنی آخوند باشد یا ریش داشته باشد. دکتر یا مهندس باشد. اگر آقای روحانی سمبل یک حزب بود میگفتیم که حزب الف یا حزب ب، اما چون بحث شخص درمیان است نمیتوان واضح آن را نقد کرد. بهطور مثال، رئیسجمهور قبلی ما که ان شاء الله خدا آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر کند، روزی که سرکار آمد گفت من اصولگراها را قبول ندارم و جزء آنها نیستم.
*متأسفانه مردم باید آدمها را تجربه کنند و این تجربه اشخاص گرفتاری ایجاد میکند. اگر ما چند حزب داشته باشیم ممکن است دو یا سه دفعه برخی اشتباه کنند و کلاه سرشان برود و به فرد اشتباه رأی دهند. اما درنهایت بعد از دو یا سه دوره میفهمند که حزب الف به تعهداتش عمل میکند یا خیر. پایدار هست و توانمند هست یا خیر. یا حزب مقابل چگونه عمل میکند. بنابراین به نظر میرسد در دوره بعدی انتخابات مردم باید همینجور اتفاقی به رئیسجمهور رأی دهند. مگر اینکه افراد مشهوری که تجربیاتی دارند و یک سری حرفها زدند. درنهایت باید ببینیم چه میشود.
*روحانی اصالتا پایگاه و خاستگاهش اصلاحطلبی نبود. آن زمان تصمیم گرفت کاندیدا شود و اصولگراها روی مناسبی به او نشان ندادند. اصلاحطلبان نیز با کاندیداهای خودشان مانند آقای عارف و … مقایسه کردند و ترجیح دادند که در آن لحظه از روحانی حمایت کنند. البته روحانی دولت اول و دومش را تماما مدیون اصلاحطلبان است. زیرا آراء اصلاحطلبان را گرفت. من نمیخواهم بگویم در آراء روحانی هیچ رأی اصولگرایی نبوده است اما رأی اکثریت اصلاحطلبی بوده است.
*اینکه شما میفرمایید به نظر میرسد اصلاحطلبان میخواهند از آقای لاریجانی حمایت کنند لازم است بگویم خاستگاه لاریجانی نیز هیچگاه اصلاحطلبی نبوده است. عموما از اول انقلاب اصولگرا بوده است. بهویژه در دولت اصلاحات. بعضی از اصلاحطلبان هم ممکن است رویکردهای منفی نسبت به لاریجانی داشته باشند. بنابراین این سناریو که اصلاحطلبان از لاریجانی حمایت کنند قابل پیشبینی نیست. آدمها تغییر میکنند. لاریجانی هم روحانی نیست و ممکن است مزیتهایی را نیز نسبت به روحانی داشته باشد. اما این رفتار تکرار رفتار سال ۹۲ است و من نمیدانم که آیا اصلاحطلبان بازهم میخواهند این رفتار را داشته باشند یا خیر. البته لاریجانی اینطور نیست که اصولگراها از او حمایت نکنند. ممکن است طیفی از اصولگراها نقدهایی به رفتار او داشته باشند اما درهرصورت هیچکدام از این سناریوها قابلتحلیل و پیشبینی نیست و باید پیش برویم و ببینیم صحنه انتخابات چطور خواهد بود.
شرق؛ ستاریفر: ایرانیان نتوانستهاند قدرت را میان خود به شکل خردمندانه چیدمان کنند
شرق با محمد ستاریفر رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی دولت سیدمحمد خاتمی گفتوگویی داشته است. گزیده این گفتوگو به این شرح است:
*اگر کشور ایران بخواهد به توسعه برسد، باید بتواند تکلیف جایگاه قدرت را معلوم و معین کند.
*اگر بخواهیم توسعه داشته باشیم، باید ببینیم چگونه میتوانیم قدرت را از توزیع کارآمدتر و اثربخشتری برخوردار کنیم. اگر ایران را بهعنوان کشوری کمترتوسعهیافته در نظر آوریم، عمدتا به این دلیل است که ایرانیان نتوانستهاند قدرت را میان خود به شکل خردمندانه و عقلایی چیدمان کنند. از اینرو باید گفت بنمایه مسائل و مشکلاتی که داریم و هر روز به میدانهای آن افزوده میشود، در ناتناسبی جایگاه قدرت و توزیع نامناسب آن بین جامعه و دولت است.
*ماهیت قدرت به نحوی است که تمایل دارد فرادست باشد؛ چراکه اگر همه توانمند باشند و جامعه به فرادستی و فرودستی تقسیم نشده باشد، در واقع قدرت در آن جامعه متناسب توزیع شده است. بنابراین، اگر ملتی این آگاهی، خرد و اعتمادبهنفس را داشته باشد که حقوق و جایگاه خود را مهم بشمارد و به رسمیت بشناسد، سوءاستفاده از قدرت و جامعه فرادستان و فرودستان پدید نمیآید.
* مشروطیت در واقع ایجاد قیدوبند برای قدرت است. اساسا مشروطیت از زمانی شکل میگیرد که گفته شد تمام حق و حقوق از آنِ ملت است. ملت برای اینکه بتواند زندگی بهتری داشته باشد و به ثبات، تفاهم ملی، عدالت و رفاه برسد، دولت تشکیل میدهد. اما در تشکیل دولت باید این اصل را باور داشت که همه حقوق از آنِ ملت است؛ زیرا ملت وقتی شکل میگیرد، برای تنظیم روابط خود به دولت احتیاج دارد. اما دولت برای شکلگیری ساختارها و کارکردهایش و قبول مسئولیتها و انجام وظایف خود برای ملت، نیاز به منابع و اختیارات دارد.ملت نیز جهت دریافت خدمات دولت یا کالاهای عمومی، بخشی از مالکیت و حقوق مهم خود را که حاصل تلاش و کوشش افراد جامعه بوده، به نام مالیات، به دولت واگذار میکند. ملت بخشی از آزادیاش را نیز واگذار میکند. مهمترین زینت انسان، آزادی اوست و نباید هیچوقت آزادیهای خود را به کس دیگر یا دولت واگذار کند. از همینرو، ملت نیز در حوزه واگذاری آزادی، آزادی فکر و حقوق بنیادینی همچون حق حیات، مالکیت و حق زندگی خود را که آزادی بنیادین هر انسانی است، واگذار نمیکند، بلکه آن بخشی از آزادی را واگذار میکند که دولت به واسطه آن بتواند مناسبات اجتماعی را برای تنظیم روابط ملت-دولت پیریزی کند. در واقع آزادیهای ثانویه یا روبنایی انسانها و جامعه است که به دولت واگذار میشود. دولت نیز متعهد میشود اگر روابط را تنظیم کرد و ثبات و امنیت پدید آورد، انسانها بتوانند از آزادیهای بُنمایه خود (حق حیات، حق زندگی، حق اندیشه و...) بهتر بهره گرفته و استفاده کنند.
*در زمان قاجاریه، اکثریت جامعه ایران در پراکندگی، گسست، فقر، خودمعیشتی و بیسوادی قرار داشت. روستاها تقریبا هیچ ارتباطی با شهرها نداشتند. بهجز چند شهر، مابقی شهرها نیز با تهران ارتباطی نداشتند. قدرت ایلاتی قاجار نیز خود را حاکم بر سرنوشت کل ملت میدانست. حال آیا در چنین مختصاتی، مشروطیت میتوانست شکل گیرد؟ پرسش مهمی است که باید در مجالی دیگر به آن پرداخت. ذکر این نکته ضروری است که فرایندهای مشروطیت اروپایی حدود 800 سال به طول انجامید. در سال 1215 میلادی، تعدادی از دوکها و ثروتمندان در جریان لشکرکشی پادشاه انگلستان به اسکاتلند، به او بدون آنکه مرگ بر شاه و... بگویند، اعلام میکنند که ما نمیتوانیم هزینه این سفر جنگی و دربار را تأمین کنیم؛ چراکه اساسا منابع مالی محدودی در اختیار داریم که تکافوی هزینههای شما را ندارد. پادشاه نیز میپذیرد. به وی گفته میشود که از این پس برای صرف مخارج از خزانه، باید با ما یعنی بخشی از آزادمردان جامعه (ثروتمندان، دوکها، اشراف و...) مشورت شود. نهایت این جدال میان شاه و جامعه، منشور یک قانون انگلیسی است که به تأیید پادشاه میرسد که امروز آن را با عنوان منشور کبیر یا «مگناکارتا» میشناسیم. در این منشور، شاه در واقع میپذیرد که کمی از جایگاه والای خویش عدول کرده و برخی محدودیتها را بر خویش اعمال کند؛ امری که پایهگذار اولین گام بر محدودیت قدرت تامه پادشاه بود؛ محدودیتی که کمی حقوق جامعه انسانی را مورد پذیرش قرار داد.واقعه مهم دیگر در تاریخ اروپا، پیماننامه وستفالی است که پس از پایان جنگهای 30ساله مذهبی در اروپا (۱۶۱۸–۱۶۴۸) در شهر سالن شهرداری شهر مونستر میان کشورهای اروپایی در ۱۶۴۸ بسته شد. اروپای خسته از جنگها و کشتارهای هولناک ادیان با هم (کاتولیکها و پروتستانها و برخی مواقع، هر دو علیه یهودیها) میپذیرد که عصر نزاع و جنگ تمام شده است؛ عصری با هزینههای بسیار زیاد برای اروپا. عصری که در خود، زایش تسامح و تساهل و بردباریها را به همراه داشت. در چنین عصری، سرانجام گروههای متخاصم میپذیرند که دین همدیگر را به رسمیت بشناسند. همچنین در این پیمان، آزادی رفتوآمد به کلیسا و زندگی خودآیین انسانها از هر گروه نیز به رسمیت شناخته میشود و بهدور از گزند و تعرض قرار میگیرد. گفته میشود که منشور وستفالیا، منشور شکلگیری چرخه دولت-ملت شد؛ زیرا با این پیمان است که ادیان، کلیساها، شکلگیری اقوام و گروهها برای پیریزی حکومت در یک سرزمین خاص از اعتبار برخوردار شده و نهادمند میشود.رخداد قابل اعتنای دیگری که باید به آن در این سیر تاریخی اشاره داشت، انقلاب شکوهمند انگلستان در سال 1688 میلادی است. این انقلاب که گفته میشود آرام و بدون خشونت بوده، پادشاه پذیرفت که همه حق و حقوق از آنِ ملت است. این ملت نیز برای خود یک کارگزار را که همان مجلس بوده، انتخاب میکند. پس از مجلس، کارگزار دیگری نیز که همان دولت بوده، انتخاب میشود. در این رویکرد، به این اصول عمل شد: همه قدرت از آنِ جامعه است؛ جامعه برای تنظیم روابط بین خود و دستیابی به توسعه، پیشرفت و آزادیها کارگزار اول دارد (مجلس) و مجلس، کارگزار دوم را به نام دولت (مجریه و قضائیه) در اختیار دارد؛ همچنین دولت در شرایطی که قدرت را در دست دارد، باید محدود، مقید، موقت و پاسخگو باشد. قدرتِ دیروزی پادشاه نیز به نماد بدل میشود. اینگونه است که مشروطیت در تاریخ اروپا شکل میگیرد.
*برای ساختن یک ساختمان در وهله اول باید مواد و مصالح مناسب داشت. برای مشروطه در وهله اول نیاز به جامعه آگاه و افراد اندیشهورز و دردمند است؛ اما در آن زمان، 85 درصد مردم ایران که ساکن شهرها نبودند، اساسا در هیچ معادلهای حضور نداشتند و بقیه نیز در شهرهای کوچک و حتی تهران، درک درستی از مشروطیت نداشتند. پس ایرانیان در وهله اول، مواد و مصالح مناسب را برای مشروطیت قدرت در اختیار نداشتند. دوم اینکه برای ساختن بنای مشروطیت و قدرت نوین آن، نیازمند معمار و معمارهای هماهنگ بودیم؛ اما ما در آن زمان، معمار خوب و حاذقی نیز در اختیار نداشتیم. سوم اینکه یک گفتمان واحد، منسجم و برخوردار از استنباط واحد میان انقلابیون نیز وجود نداشت؛ بههمیندلیل، ایرانیان، مدل و الگوی ساختن و پروردن قدرت را نیز در اختیار نداشتند. * در عصر حاضر و بعد از گذر صدواندی سال اینگونه به نظر میرسد که وضع ایرانِ کنونی کمی متفاوت است؛ چراکه مواد و مصالح لازم اعم از میلیونها تحصیلکرده و دانشگاهی و همپیوندیها را در اختیار داریم. اما هنوز در برخی قسمتها مشکل داریم. ما متخصص، علم و حتی قانون را نیز در اختیار داریم؛ ولی ماجرا از این قرار است که به نظر بنده، توسعه نیازمند پدیدآمدن منظومه و سپهر است.این منظومه-سپهر باید از یک گفتمان واحد توسعهای برخوردار باشد که متأسفانه با وجود قانون اساسی، برنامههای توسعه و برنامههای 20ساله، در عمل این موارد از نهادمندی و پایداری برخوردار نیستند. امروزه معمارهای واقعی توسعه در دو قطب جامعه و دولت حضور دارند.
*در کشورهای در حال گذار، نقطه شروع اصلاحات از دولت است؛ دولتی برخوردار از منظومهشدن، سازمانهای حکمرانی و سپهرشدن سه منظومه قوه مجریه، قوه مقننه و قوه قضائیه با همدیگر. ایرانِ کنونی و دولتش، از کیفیتهای لازم در منظومه و سپهرشدن برخوردار نیستند. بین اجزای دولت و قوا، بسیاری تعارضها، ناپیوندیها و گسستها حاکمیت دارد. دولت در ایران در درونِ خود، بیش از آنکه واجد همگرایی باشد، از واگراییهایی برخوردار است. اینگونه است که با قوایش نمیتوانند معماری ایران را برای توسعه سامان دهند.ما هنوز در درون قوه مجریه منظومه نشدهایم و هر وزارتخانه ساز خود را مینوازد. روابط ساختاری، کارکردی و... قوه مجریه، قضائیه و مقننه با سپهرشدن، هماهنگی و برایند همگرایی فاصله زیاد داشته و منظومه نیستند و درون و میانشان، رابطه ارگانیک برقرار نیست. نه ملت ما درک روشنی از این رابطه ارگانیک و هماهنگی دارد و نه دولت توانسته تبیین خوبی از آن به دست دهد. همه این دعواها به خاطر چیدمان نامناسب قدرت، فاصله آن با قانونمندیها و فقدان یک پارادایم واحد در درون حاکمیت و ناهماهنگی است. پس مسئله ایران در قرن 21 همچنان از این قرار است که با وجود داشتن مواد و مصالح لازم و فراوان، منابع گسترده و فرصتهای بسیار زیاد، ایرانیان در داشتن معمارهای لازم برای توسعه، ناتوان بودهاند.
*در ایران و در زمان رضاشاه، کارهای اساسی صورت گرفت. یکپارچگی سرزمینی ایجاد شد. یک نظام دیوانسالاری نوین پدید آمد. در عهد رضاشاه، کسانی چون داور، فروغی، مستوفیالممالک و... کارهای پرشماری انجام دادند اما ما نتوانستیم این پروژه را به اتمام برسانیم چراکه جایگاه قدرت از نهادمندی برخوردار نبود و به زودی، شاه تمام یاران خود را یا برکنار کرد یا به زندان انداخت یا به قتل رساند. ما باید انقلاب را به فرایندی بدل کنیم تا به مردمسالاری برسیم. شاخص این بود که ما جامعه قوی و دولت قوی میخواستیم. اما آنگونه که میخواستیم نتوانستیم به این مهم جامه عمل بپوشانیم.
*اگر همین وضع بیثباتی، فساد، نابرابری، فقر گسترده، عدم شفافیت و... برقرار باشد، یعنی بدیها و عقبافتادگی بخواهد حاکم باشد، در مقابل چنین فضایی، هم حکم عقلی و هم تجارب دنیا، بر این است که اگر دولت مقتدر منوری برقرار شود که بتواند اوضاع را جمعوجور کند و سامان ببخشد، از این وضعیت بهتر خواهد بود. از طرفی اگر برقراری انتخابات آزادی ممکن باشد بهنحوی که همگان نتیجه آن را بپذیرند و محصول این انتخابات آزاد، برپایی حکومت و مجلسی باشد که نظم را در قدرت دولت برپا کنند و چرخه «قدرت جامعه قوی-قدرت دولت قوی» را نتیجه دهد، این از بهترینهاست و شدنی. بنابراین خِرَد حکم میکند که به انتخابات دموکراتیک تن در دهیم. فرایندی که ترکیه پیموده، از این حیث قابل توجه است. ابتدا حکومت دست نظامیان بود، اما انتخاباتی برقرار شد و در نهایت تورگوت اوزال روی کار آمد و کارهای بسیاری نیز انجام داد و به دنبال او اردوغان، که هر دو ترکیه را به سطوح بالایی رسانیدند.
دنیای اقتصاد؛ نابودگر کرونا
دنیایاقتصاد درگزارشی به تشریح زندگی زوج سازنده واکسن کرونا اشاره داشته و مینویسد: درحالیکه پاندمی کرونا هر روز قربانیهای زیادی در سراسر جهان میگیرد و پیشبینی موجهای بعدی آن خبر از وخامت اوضاع و گسترش آمار قربانیان و مبتلایان به این بیماری با شروع فصل زمستان دارد؛ خبر تولید واکسن کرونای فایرز توسط زوج ترکتبار آلمانی درصدر اخبار جهان قرار گرفت. خبر تولید این واکسن که امید به ریشهکنی کرونا را افزایش داده، بازارهای بورس، طلا و نفت دنیا را نیز تحتتاثیر قرار داد. این موضوع سبب شد تا پیشینه علمی او به موضوع داغ رسانهها تبدیل شود.اما یکی از نکاتی که در مرکز توجه رسانهها قرار گرفته، این است که یکی از جایزههای علمی که در رزومه پروفسور ترکتبار، اوگور شاهین دیده میشود؛ «جایزه مصطفی(ص)» است که توسط ایران هر دو سال به برترین دانشمندان جهان اسلام تعلق میگیرد. جایزهای که دو سال پیش بهدلیل روش نوین او در تولید واکسن سرطان، به وی تعلق گرفت و همین روش نوین او، اکنون دلیل موفقیت این واکسن بوده است. بهنظر میرسد برخلاف رویه معمول در داخل کشور، اینبار جایزه مصطفی گزینه مناسبی را برای قدردانی شناسایی کرده بود.
اوگور شاهین، دانشمندی ۵۵ ساله است که در سال ۱۹۶۵ در شهر اسکندرون ترکیه متولد شد. پدر او پس از جنگ جهانی دوم درحالیکه پسرش چهار ساله بود؛ از ترکیه به آلمان مهاجرت کرد تا بهعنوان کارگر در کارخانه فورد در شهر کلن مشغول به کار شود. او دکترای خود را با درجه عالى در سال ۱۹۹۲ با پایاننامهای در مورد ایمونوتراپی سلولهای سرطانی دریافت کرد. اوگور در کلن وارد دانشگاه پزشکی شد و پس از آن برای تخصص به هامبورگ رفت و در بیمارستانهای این شهر مشغول بهکار شد. پروفسور شاهین درحالحاضر استاد ایمونولوژی در دانشگاه ماینتس آلمان و ساکن همین شهر است. همچنین وی به همراه همسرش، اوزلم تورچی بنیانگذار شرکت پزشکی دانشبنیان بایونتک (BioNTech) در آلمان است. پروفسور شاهین در آبان ماه سال گذشته بهدلیل پژوهشی که در ارتباط با «اثر طراحی و ارزیابی بالینی واکسنهای درمانی ضد سرطان بر پایه mRNA» انجام داده بود، برگزیده سومین جایزه مصطفی(ص) در حوزه علم و فناوری زیستی و پزشکی شد.اوزلم تورچی، همسر اوگور شاهین و بزرگشده کشور آلمان است. او فرزند یک پزشک ترکیهای است که به همراه خانواده خود از استانبول به آلمان مهاجرت کردند. شاهین و تورچی که هردو از فرزندان مهاجر ترک به آلمان هستند در سال ۲۰۰۰ با یکدیگر آشنا شدند و در سال ۲۰۰۱ با هم ازدواج کردند. این زوج بهدلیل علاقه فراوان به بیماریهای عفونی و همچنین تقویت سیستم ایمنی بدن برای مبارزه با سرطان، شرکت تحقیقاتی دارویی گانیمد را تاسیس کردند. فعالیت اصلی آنها در این شرکت در راستای انجام تحقیقات در زمینه تولید پادتن برای مقابله با سرطان بود. با وجود گرفتاریهای مدیریتی یک شرکت دارویی، این زوج محقق هیچگاه دست از تحقیق برنداشتند. این زوج در طول این سالها در دانشگاههای آلمان نیز همزمان تدریس میکردند. تلاشهای آنها تا جایی ادامه داشت که خانم تورچی به ریاست فدراسیون اروپایی مبارزه با سرطان نیز منصوب شد. پس از هفت سال شراکت با چند شرکت دارویی، آنها موفق شدند در سال ۲۰۰۸ شرکت دانشبنیان بایونتک را تاسیس کنند. این شرکت درحالحاضر به یکی از موفقترین شرکتهای دارویی آلمان تبدیل شده است.به گفته روزنامه «ولت ام زونتاگ»، اوگور شاهین و همسرش درحالحاضر در میان ۱۰۰ ثروتمند برتر آلمان قرار دارند. ارزش جاری شرکت دارویی بایونتک در تالار بورس نیویورک از ۶/ ۲۱ میلیارد دلار تجاوز کرد. درحالی که ارزش آن تا یک سال پیش تنها ۶/ ۴ میلیارد دلار بود.
شاهین اخیرا با دیلی میل مصاحبه کرده و به برخی سوالات پاسخ داده است. مدیر ارشد اجرایی شرکت بایونتک معتقد است این واکسن ویروس را نابود میکند و به پاندمی پایان میدهد. این محقق جهان اسلام نسبت به تاثیرگذاری آن بسیار خوشبین است و ادعا میکند این واکسن ویروس کرونا را نابود میکند و پاندمی را پایان میدهد. او در این باره میگوید: اگر سوال این است که آیا این پاندمی با واکسن پایان مییابد، پاسخ سوال من مثبت است. البته هنوز سوالات بدون جوابی درباره این واکسن وجود دارد؛ مثلا با توجه به آنکه بیشتر داوطلبان آزمایش بالینی افراد جوان و سالم بودهاند، آیا این واکسن برای افراد مسن نیز کارآمد است یا خیر؟به گفته شاهین، کل اطلاعات مربوط به مرحله سوم آزمایش بالینی سه هفته دیگر فراهم و پیشبینی میشود این واکسن از بیمار شدن افراد جلوگیری کند؛ اما این محقق اعتراف میکند قابلیت واکسن برای جلوگیری از آنکه ویروس در فرد منتقل نشود و انتقال آن به دیگران تا یک سال دیگر مشخص نخواهد شد.به گزارش شبکه تلویزیونی دویچه وله، پروفسور شاهین قویترین گزینه برای تولید واکسن کووید-۱۹ است. این شبکه در گزارش خود به پژوهشی بسیار دشوار که کل دنیا در انتظار موفقیت آن است اشاره دارد. شرکت بایونتک با همکاری یک شرکت آمریکایی به نام فایزر(Pfizer) درحال تولید یک واکسن موثر بر ضدکرونا است، که توجه مردم جهان به آن معطوف است و انتظار میرود که ۱۰۰ میلیون دُز از این واکسن تا پایان سال ۲۰۲۰ تولید و در اختیار مصرفکنندگان قرار داده شود. در ادامه این خبرگزاری آلمانی اشاره میکند که ایالات متحده آمریکا برای خرید واکسن مورد انتظار، حدود دو میلیارد دلار به بایونتک و فایزر متعهد شده است؛ این شرکتها خطر سرمایهگذاری را پذیرفتهاند. این تحولات، ارزش سهام شرکت بایونتک را به بیش از ۲۰ میلیارد یورو رسانده و ناگهان اوگور شاهین در آلمان میلیاردر شد.پژوهشها و اقدامات شاهین در تولید نسل جدیدی از واکسنها بیمثال بود. زیرا درحالیکه دنیا برای تولید انبوه واکسن روی DNA کار میکرد، او برای نخستین بار از mRNA یا آر.ان.ای پیام رسان برای تولید واکسن کمک گرفت. تولید واکسن با استفاده از mRNA نسل چهارم و نسل آخر واکسنها است که در این روش به جای دستکاری ژن سلول که عوارض خطرناکی دارد و حتی سرطانزایی آن اثبات شده، آنتیژن ویروس در ریبوزوم سلول تولید میشود که عوارض کمتر و سرعت بالاتری در تولید واکسن را دارد.پروفسور شاهین پیشتر در مورد پژوهشی اخیر خود گفته بود: «ما و بسیاری از همکارانمان معتقدیم که mRNA بهطور خاص برای ساخت واکسن بیماریهای همهگیر مناسب است. ما همچنین از فناوریهای مبتنی بر RNA که ایمن بودن و مصونیتزایی آن در علائم انکولوژی به تایید و ثبت رسیده، استفاده میکنیم.»
اعتماد؛ میراث اصلاح بنزینی
اعتماد در گزارش اقتصادی خود نوشته است: یک سال از افزایش قیمت بنزین توسط سران سه قوا برای جلوگیری از قاچاق سوخت و نزدیکی قیمت به فوب خلیج فارس گذشته است. هر چند افزایش یکباره 300 درصدی قیمت بنزین آن هم درشرایط تحریمی که ورود و خروج ارز به کشور کاهش چشمگیری یافته و همین عامل سببساز نوسانات ریز و درشت در بازارها اعم از دارایی تا خوراکی شده بود، تصمیمی عجولانه به نظر میرسید. اما با وجود هشدارهای کارشناسان اجرایی شد، هر چند کمی بعد از اجرایی شدن این طرح گزارشها و گفتوگوهایی از مردان اقتصادی و غیراقتصادی دولت منتشر شد که تاثیر تورمی افزایش قیمتها بر تورم را سالانه 4 درصد عنوان میکردند. اما تخمین تاثیر نهایتا 4 درصدی افزایش قیمت بنزین بر تورم، در اقتصادی با شرایط نرمال و به دور از تحریمهایی است که گلوگاه اصلی تامین درآمدش را هدف قرار داده است. افزایش قیمت بنزین و تاثیر روانی آن بر افزایش انتظارات تورمی در کنار شوکی که تحریمها و نوسان ارزی بر بدنه اقتصادی وارد کرد، باعث شدت یافتن روند افزایشی قیمتها شد. مدعای این گزاره افزایش 145 درصدی نرخ ارز، 111 درصدی متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در تهران و 26 درصدی قیمت یک سبد مشخص از کالاهای خوراکی است. اما نکتهای که باید به آن توجه کرد تاثیر محدودیتهای کرونایی بر مصرف بنزین است. بر اساس آنچه گزارش شده متوسط مصرف بنزین در 7 ماه نخست سال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته کاهشی 22 درصدی داشته است. این امر میتواند به کاهش منابع مالی برای پرداخت یارانه معیشتی نیز بینجامد که در صورت ادامهدار شدن ممکن است دولت در تنگنای شدیدتری برای تامین منابع مالی یارانه معیشتی قرار بگیرد. در این صورت آیا نسخه چاپ پول برای بار چندم مهمترین گزینه سیاستمداران خواهد بود؟ به نظر میرسد در شرایطی که اقتصاد ایران با بحران تحریم روبرو است، هر تصمیم یکبارهای بیشتر از آنکه اهداف اولیه را برآورده کند، بار مالی دیگری بر بودجه وارد خواهد کرد. اما مهمترین سوالی که هر تصمیمساز و سیاستمداری باید از خود بپرسد این است که بار مالی در نهایت از جیب چه کسانی جبران میشود؟
کیهان؛ توصیه حسین شریعتمداری به حاتمیکیا
کیهان در یادداشتی به قلم حسین شریعتمداری با عنوان«هولوکاست اصحاب اُخدود» به ابراهیم حاتمیکیا سوژه پیشنهاد داد.
شریعتمداری در ادامه مینویسد: انتظار آن است که اهالی فیلم و سینما، مخصوصاً دستاندرکاران سینمای متعهد و ارزشگرا، جنایت اصحاب اُخدود را همراه با مستندات آن بر پرده سینما آورند و در همان حال اسنادی را که نشان میدهد هولوکاست مورد ادعای صهیونیستها یک افسانه جعلی و دروغ بزرگ تاریخی است بر ملا کنند. خدای مهربان، روح مطهر برادر عزیزمان مرحوم فرجالله سلحشور را با انبیاء و اولیاء -که دلباخته آنان بود- محشور فرماید. آن مرحوم به جد درپی آن بود که زندگی حضرت موسی علیهالسلام را به تصویر بکشد و پرداختن به ماجرای تاریخی اصحاب اُخدود را هم در برنامه کاری خود داشت. دیروز باخبر شدیم که قرار است سریال حضرت موسی علیهالسلام در ۵۰ قسمت با کارگردانی برادر گرامی و توانمندمان آقای ابراهیم حاتمیکیا ساخته شود که امید است ماجرای اصحاب اُخدود نیز در آن جای ویژهای داشته باشد.
خراسان؛ امید بورس برای سبز شدن
خراسان در تیتر نخست خود تلاش کرده است به این پرسش پاسخ دهد که برای اولین بار طی یک ماه اخیر، بازار سرمایه، 2 روز متوالی صعودی را پشت سر گذاشت؛ به روند مثبت بورس چقدر دلخوش باشیم؟
این روزنامه در ادامه نوشت: در پی بهبود روند معاملات بورس در روزهای انتهایی هفته قبل، دیروز هم بورس سبزپوش شد تا امید به متعادل شدن بازار و بازگشت رونق به تالار شیشه ای افزایش یابد.به گزارش خراسان، طی یک ماه اخیر بورس هیچ گاه دو روز پیاپی را صعودی پشت سر نگذاشته بود. آخرین بار 19 و 20 مهر بورس دو روز پیاپی صعودی بود اما بعد از آن صرفا رشدهای موقت و ناپایدار را ثبت کرد. از اواخر هفته گذشته وضعیت بورس رو به بهبود گذاشت. بعد از افت محدود بورس در معاملات روز سه شنبه گذشته، روز چهارشنبه بازار مثبت شد و افزایش عرضه ها در معاملات انتهای هفته گذشته هم مانع از سبزپوش شدن بورس نشد. این روند دیروز هم ادامه یافت و تعداد زیادی از نمادها به صف خرید رسیدند و صف خریدها هم عمدتا پایدار ماند.دیروز در بورس حدد 170 و در فرابورس حدود 90 نماد صف خرید شدند. همچنین در بورس حدود 80 و فرابورس حدود 105 سهم صف فروش بودند. آماری که نشان می دهد صف های خرید در حال غلبه بر صف های فروش است. اگرچه همچنان بازار دو رنگ است و برخی فعالان از ناپایدار بودن رشدها نگران اند. با این حال رشد ارزش معاملات در روزهای اخیر در کنار بازگشت حقیقی ها به مدار خرید و حمایت نسبی حقوقی ها وضعیتی متفاوت را برای بورس رقم زده است. برخی سطح 1.2 میلیون و برخی سطح یک میلیون و 150 واحد را حمایت مستحکم شاخص بورس و رشد روزهای اخیر را هم واکنش سهامداران به این حمایت می دانند.از نظر بنیادین نیز، بازگشت نرخ ارز به محدوده پیشین و تداوم نداشتن ریزش نرخ دلار در کنار کاهش نگرانی از جهش نرخ سود بانکی از عوامل کمک به بورس برشمرده شده است. گفتنی است طی روزهای اخیر با شکسته شدن سقف نرخ سود دالان سود بین بانکی، نگرانی هایی در خصوص احتمال رشد نرخ سود سپرده و تسهیلات ایجاد شده بود. با این حال اطمینان دادن مسئولان وزارت اقتصاد و بانک مرکزی از افزایش نیافتن نرخ سود بانکی شرایطی را ایجاد کرد که خیال بورس بازان از بازارهای موازی راحت شد.علاوه بر آن ،بهبود قیمت ها در بازارهای جهانی نیز به کمک بورس و به خصوص سهم های دلاری و صادراتی آمد. گفتنی است در معاملات دیروز علاوه بر سهم های بزرگ فلزی-معدنی و پتروشیمی ها دو گروه خودرویی و بانکی هم با اقبال مواجه شدند تا وضعیت بیشتر گروه های بورسی مساعد باشد. ایجاد صف های خرید گسترده برای خودروسازان بزرگ در کنار نمادهای بانکی و تداوم آن امید به رشد، حداقل در بخشی از بورس را زنده نگه داشته است.