انقلابی که ناکام ماند
به گزارش اقتصادنیوز، درست ده سال پیش از این بود که خودسوزی جوانی 26 ساله تونسی در اعتراض به توقیف چرخدستیاش توسط پلیس محلی، صدها هزار نفر از مردمی را که دههها توسط دولتی بیرحم تحقیر شده بودند راهی خیابانها کرد و جرات اعتراض را در آنها برانگیخت.
انقلاب دهساله
در فاصله 18 روز از خودسوزی محمد بوعزیزی در 17 دسامبر 2010 و مرگ او در 4 ژانویه، گستردهترین اعتراضات و ناآرامیهای اجتماعی در تونس طی چند دهه گذشته، دولت زین العابدین بن علی را به زانو درآورد و در نهایت تنها 10 روز پس از مرگ جوان میوهفروش دورهگرد، او را مجبور به واگذاری قدرت کرد. با این حال، وقایع در این کشور کوچک ساحلی سلسلهای از جنبشهای اعتراضی را در شمال آفریقا و خاورمیانه آغاز کرد، به گونهای که خودسوزی و مرگ او به نماد یک خشم جمعی تبدیل و یک دوره را تعریف کرد.
گاردین و رویترز به مناسبت دهمین سال انقلابهای عربی با انتشار گزارشهایی سرنوشت این خیزش منطقهای را بررسی کردهاند. گزارش گاردین با طنیناندازی داستان بوعزیزی که با درآمد روزانه 2 پوندی مخارج یک خانواده هشت نفره را تامین میکرد در سراسر منطقه آغاز میشود. طنینی که به سرعت مبدل به جنبشی شد که به بهار عربی معروف شد. قیامهایی سراسری که به کمک توانایی خارقالعاده معترضان در سازماندهی سریع با استفاده از تلفنهای هوشمند و شبکههای اجتماعی، راحتتر از آنچه تصور میشد ساختارهای امنیتی دولت را در هم شکستند.
زمینهای سوخته
با این حال اکنون با گذشت ده سال، در مصر دولتی بر سر کار است که از پسِ کودتای نظامی به رهبری ژنرال عبدالفتاح السیسی برآمده و حکومت اقتدارگرا و ساختارهای امنیتی و زندگی مدنی در مصر را عملا نابود کرده است. در مصر اعتراضهایی که در ماههای اولیه قیام شکل گرفته بود درهم شکسته شده و اکنون زندانیان سیاسی در زندانهای امنیتی به مراتب بیشتر از اوایل سال 2011 هستند. گروههای حقوق بشری شرایط را غیر قابل تحمل توصیف کردهاند.
به باور نویسنده گاردین جنگها، قیامها و شورشها هم اکنون منطقهای را به وجود آورده که از زمان حمله آمریکا به عراق در سال 2003 نه تنها بهبودی در شرایطش به وجود نیامده، بلکه اوضاع به مراتب وخیمتر شده است. برای بسیاری در این روزگار شبح تعیین سرنوشت بیش از هر زمان دیگر دسترسناپذیرتر و چشمانداز جهانی گشودهتر، غیرممکنتر به نظر میرسد.
گاردین از اما اسکای، مشاور سابق فرماندهی نیروهای آمریکایی در عراق نقل میکند جنگ عراق و اتفاقات مصر و تونس، میدان دادن به برخی گروه های تندرو عملا منجر به ظهور داعش و جنگ داخلی سوریه شد و بحران پناهجویان را در اروپا به وجود آورد. این مسئله خود به گسترش پوپولیسم در غرب و رای انگلیسیها برای خروج از اتحادیه اروپا کمک زیادی کرد. در واقع در اختیار گرفتن مجدد کنترل مرزهای خود برای محدود کردن مهاجرت عامل اصلی برگزیت بود. از سوی دیگر تسلط امریکا بر خاورمیانه در سالهای پس از جنگ سرد نیز در ادامه این وقایع از هم فروپاشید.
بحران سیلندرهای گاز
اما ده سال پس از خودسوزی بوعزیزی، گزارشگر رویترز به شهری رفته که بوعزیزی خود را در آنجا به آتش کشید و از حال و روز مردم آن دیار جویا شده است. بر اساس این گزارش، اگر چه امروز تونسیها در انتخاب رهبران خود آزاد هستند و میتوانند به طور علنی دولت را مورد انتقاد قرار دهند، اما با هرجومرجی که این روزها بر کشور حاکم شده، بسیاری از آنها با حسرت و تأسف به حوادث سال 2010 و رویاها و آرزوهای بر باد رفتهشان مینگرند.
در هفتههای اخیر، آتش اعتراضات در سراسر شهرهای فقیرنشین جنوب تونس علیه بیکاری، خدمات دولتی پایین، نابرابری و فقر شعلهور شده است. اغتشاشات اخیر بر سر بدست آوردن کپسولهای گاز مخصوص پخت و پز خانگی، در واقع دلالت بر مشکلات مردم عادی در کشوری با رکود اقتصادی میکند که مردم را به همان میزان یک ده پیش خشمگین کرده است. عطیه عثمانی، معلم فلسفه بازنشستهای که پس از مرگ بوعزیزی با ایستادن روی چرخدستی او برای مردمی که در شب مرگ او جمع شده بودند سخنرانی کرده بود، به رویترز گفت انقلاب به راه خطایی رفت.
هفته گذشته در نزدیکی سیدی بوزید، جمعیت زیادی سنگهای بزرگی را در مسیر جاده قرار دادند و راه اصلی را مسدود کردند تا سیلندرهای گازی که به مقصد شهر حمل میشد را در دهکده خود تخلیه کنند. همین چند هفته پیش افرادی که در نزدیکی کارخانه اصلی تولید کننده گاز در این کشور زندگی میکنند، به دلیل استفاده کارخانه از نیروهای غیر بومی، آن را به تعطیلی کشاندند. از میان جمعیت زنی فریاد میزد که سه روز است که گاز ندارند و فرزندانش تنها غذای سرد میخورند.
پیشبینی میشود تظاهرات بزرگتری در تونس روز پنجشنبه، همزمان با سالگرد خودسوزی بوعزیزی، برگزار شود. سلیمان روئسی ، دیگر فعال سیدی بوزید و معلم پیشینی که خانواده بوعزیزی را میشناخت، به گزارشگر رویترز گفته که این مرد جوان تا پیش از خودسوزی با یاس و ناامیدی دستوپنجه نرم میکرد. عطیه عثمانی به خاطر میآورد زمانی که برای اولین بار شعار الشعب یرید اسقاط النظام را شنید مطمئن بود که طنین آن سراسر تونس را در خواهد نوردید. با این وجود او به خواب هم نمیدید که شعلههای این آتش کل منطقه را در خواهد نوردید. اما امید به آیندهای دموکراتیک جای خود را به سلسلهای از درگیریهای خونبار داد که ویرانی و مرگ و آوارگی میلیونها نفر را در پی داشت.
گرچه تونس در مقایسه با بقیه در مسیر دموکراسی راه بهتری را پیمود، ولی اقتصاد آن رو به زوال است و سیاست در آن رو به انسداد است. بسیاری از تونسیها بیش از هر زمان دیگری، و در شرایطی که نیروهای جهادی جوانان را جذب و چشمانداز اشتغال را از بین میبرند، در تلاشند تا به طور غیرقانونی کشور را ترک کنند؛ حملات تروریستی اخیر در نیس توسط یک مهاجر جوانی انجام شد که اهل تونس بود و هیچ سابقه قبلی در گرایش به نیروهای جهادی نداشت. عثمانی در یک کافه سیدی بوزید که مملو از مردان جوان بیکار بود با اندوه میگوید اکنون شکاف عمیقی میان سیاستمداران و مردم وجود دارد و نظام حاکم نمیتواند خواستههای مردم در خیابان را درک کند.
انقلاب در پیش رو
در خیابان نزدیک خانه قدیمی بوعزیزی گروهی از جوانان ایستاده بودند و وقت میگذراندند. وقتی از صبری عمری 26 ساله سئوال شد که آیا پس از انقلاب تونس رأی داده، خندید و گفت او و دوستانش تنها به مهاجرت فکر میکنند چون کاری وجود ندارد و جوانان وقت خود را صرف نوشیدن یا مصرف مواد مخدر میکنند. عبدالله عمودی معلم ورزش بیکار هم گفت اینجا پر از تحصیلکردگان بیکار است. من پسری را می شناسم که مهندس مکانیک است. حالا او چه کار میکند؟ برای گذران زندگی علف و ماریجوانا میفروشد. افسر پلیسی هم که 10 سال پیش چرخدستی بوعزیزی را توقیف کرد هنوز در همان خیابانها گشت میزند و دستفروشان را از میادین شهر میراند.
عثمانی معتقد است راه حل در برپایی اعتراضات بیشتر است، هر چند شورشهای گسترده در الجزایر و سودان در همین سال گذشته جایگاه رهبران را مستحکمتر کرده است. او معتقد است انقلاب دیگری در پیش است. خشم و نفرت اکنون بیشتر از گذشته است...