سایه جنگ بر سر 4 کشور در سال 2021
به گزارش اقتصادنیوز، فارین پالیسی درگزارشی به بررسی ۱۰ رویارویی نظامی احتمالی در سال ۲۰۲۱ پرداخته است.
«اقتصادنیوز» در بخش اول این گزارش تاثیرات «گسترش همهگیری، بحران اقتصادی، ریاستجمهوری تفرقهانگیز دونالدترامپ و تهدیدهای جدید ناشی از جنگها و تغییرات آبوهوایی.»را مورد بررسی قرار داد.
بیشتر بخوانید؛
رویارویی نظامی احتمالی در سال ۲۰۲۱ /میراث سال ۲۰۲۰ برای سال نو - بخش اول
در این گزارش تاکید شده است که جهان در سال 2021 با عواقب ناشی از این دست بحرانها دست و پنجه نرم خواهد کرد. در بخش اول این گزارش احتمال وقوع جنگ در افغانستان، اتیوپی و ساحل صحرا مورد بررسی قرار گرفت.
در بخش دوم این گزارش احتمالات وقوع جنگ در یمن، لیبی، سومالی و ونزوئلا مورد بررسی قرار گرفته است.
4. یمن
جنگ در یمن منجر به آن چیزی شده که سازمان ملل آن را بدترین فاجعه انسانی حال حاضر در جهان مینامد. همهگیری کووید-19 هم رنج غیرنظامیانی را که پیش از این گرفتار فقر، گرسنگی و سایر بیماریها بودند، تشدید کرده است. فعالان حقوقبشری بار دیگر نسبت به خطر بروز قحطی در این کشور هشدار میدهند.
یک سال پیش از این، فرصتی برای خاتمه جنگ وجود داشت، اما طرفین درگیر آن را به باد دادند. حوثیها در حال مذاکره با عربستانسعودی بودند که اصلیترین حامی خارجی دولت یمن به رهبری عبد ربه منصور هادی است که توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته میشود. البته سعودیها با یکی دیگر از جناحهای ضدحوثی نیز اختلاف داشتد که بر سر کنترل بندر عدن، پایتخت موقت دولت، با دولت در کشمش است وتحت حمایت امارات متحده قرار دارد.
در شرایطی که گفتوگوهای سیاسی با میانجیگری سازمان ملل امیدها به صلح را زنده کرده بود، اما امروز در عوض، جنگ به ویژه در مارب ، آخرین سنگر شهری دولت هادی در شمال، شدت یافته است. جناحهای ضدحوثی پس از یک سال مذاکرات پرتنش توانستند در مورد چگونگی تقسیم مسئولیتهای امنیتی در جنوب، انتقال نیروهایشان از خط مقدم و تشکیل دولت جدید به توافق برسند.با این حال مذاکرات در مورد انتقال کابینه به عدن احتمالاً با موانع بیشتری مواجه خواهد شد. تلاشهای نیروهای حافظ صلح سازمان ملل نیز عموما با ناکامی مواجه شده است.
حوثیها و دولت هادی هر دو دلایلی برای توقف مذاکرات را دارند. اگر حوثیها در مارب پیروز شوند، با فتح شمال، به نیروگاهها و نفت و گاز این استان دسترسی پیدا میکنند و به آنها امکان تولید برق و درآمد مورد نیازشان را می دهد. اما دولت هادی تحت هیچ شرایطی نمیخواهد مارب را از دست بدهد، هر چند امید دیگری هم دارد؛ دولت ترامپ برای فشار به ایران، قصد دارد حوثیها را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کند. بدین ترتیب حلقه محاصره اقتصادی شورشیان تنگتر و مذاکرات آنها با بازیگران خارجی و بینالمللی پیچیدهتر میشود. چنین اقدامی مبادله اقتصادی با یمنی را دشوارتر میکند که نود درصد گندم و تمام برنج خود را وارد میکند و بدون شک خطر بروز قحطی را شدت میبخشد. ضمن آنکه احتمالا زنگ مرگ تلاشهای میانجیگری سازمان ملل متحد را به صدا درمیآورد.
در هر صورت، اکنون استراتژی سازمانملل در برقراری توافق میان دو طرف منسوخشده به نظر میرسد. یمن دیگر کشوری نیست که در روزهای آغازین جنگ بود. با شدت گرفتن درگیریها کشور چند پاره شده و حوثیها و دولت بر سر مشروعیت قلمرو و سیاست توافقی ندارند. سایر بازیگران محلی نیز دارای منافع، نفوذ و قدرت تخریب هستند. سازمان ملل متحد باید چارچوب توافق را گسترش دهد و سایر نیروها، به ویژه نیروهای مورد حمایت امارات در ساحل دریای سرخ و گروههای قبیله ای در شمال را هم در نظر گیرد. در غیر این صورت هرگونه سازشی به راحتی در معرض فروپاشی است. در واقع به جای پیگیری یک توافق دو طرفه، سازمان ملل متحد باید یک فرآیند صلح فراگیرتری را آغاز کند.
با چنین شرایطی، متاسقانه به نظر میرسد 2021 سال ناخوشایندی برای یمنیها باشد: با ادامه جنگ، گسترش بیماری و احتمال قحطی، چشمانداز حلوفصل نزاعها تیرهتر، و بیماری و گرسنگی انتظار میلیونها یمنی را میکشد.
5. ونزوئلا
نزدیک به دو سال از کشمکش میان ونزوئلا با ایالات متحده، اتحادیه اروپا و کشورهای آمریکای لاتین بر سر به رسمیت شناختن خوان گوایدو به عنوان رئیسجمهور موقت این کشور در رقابت با نیکولاس مادورو گذشته است. امروز، امیدها در غرب نسبت به این مسئله در حال پژمردن است و کمپین فشار حداکثری به رهبری ایالات متحده - که شامل زنجیرهای از تحریمها، انزوای بینالمللی، تهدیدهای ضمنی نظامی و حتی یک کودتای ناکام بود- به سرنگون مادورو نیانجامید. حتی میتوان گفت این اقدامات او را قویتر کرد، زیرا گروههایی از جمله در ارتش را از ترس سقوط کشور پشت سر او جمع شدند. امروز شرایط زندگی ونزوئلاییها که به دلیل بیکفایتی دولت، تحریمهای ایالات متحده و همهگیری ویروس کرونا ویران شده، به نازلترین سطح ممکن رسیده است.
اگر مادورو محکم بر موضع خود بماند، احتمالا بخت از مخالفانش روی برخواهد گرداند. ادعای ریاست جمهوری گوایدو بر پایه داشتن اکثریت پارلمانی بود که احزاب مخالف در سال 2015 کسب کردند و تاکید بر رخ دادن تقلب در انتخاب مجدد مادورو در ماه مه 2018. اما در حال حاضر موضع مخالفان تضعیف شده است. هواداران دولت در انتخابات مجلس در ماه دسامبر، اکثریت قاطع را به دست آورند؛ انتخاباتی که احزاب مخالف آن را تحریم کردند. مخالفان توانایی مادورو در مقاومت در برابر تحریمها و انزوای بین المللی دستکم گرفته بودند و تهدیدهای دوپهلوی واشینگتن در استفاده از زور را بیش از حد جدی گرفتند.
همچنین حمایت از تحریمها، باعث کاهش پشتیبانیها از رقبای مادورو شده است. تحریمها موجب تسریع در سقوط اقتصادی ونزوئلا و فقیرتر شدن شهروندان شده، پنج میلیون نفر مجبور به ترک کشور شده و بسیاری از آنها اکنون در شهرهای کلمبیا یا مناطق مرزی سرشار از خشونت قربانی میشوند. عموم خانوادههایی هم که باقی ماندهاند از تهیه غذای کافی ناتوان و هزاران کودک از بابت سوءتغذیه متحمل آسیبهای جبرانناپذیری میشوند.
دولت جدید ایالاتمتحده وعده تجدیدنظر داده است. شاید تیم بایدن تغییر روش بدهد و تلاش برای برکناری مادورو را رها و تلاشهای دیپلماتیکی را با هدف ایجاد زمینههای حلوفصل بحران از طریق مذاکره با رهبران چپ و راست در آمریکای لاتین آغاز کند.
آنها میتوانند با همراهی اتحادیه اروپا، به متحدان مادورو مانند روسیه ، چین و کوبا اطمینان دهند منافع آنها در این کشور با مصالحه میان طرفین حفظ میشود. فراتر از برداشتن اقدامات فوری بشردوستانه برای کاهش بحران ناشی از همهگیری ویروس کرونا در ونزوئلا ، دولت جدید امریکا ممکن است با از سرگیری روابط دیپلماتیک با کاراکاس و تعهد به لغو تدریجی تحریمها –در صورتی اقدامات قابل توجه دولت در زمینه آزادی زندانیان سیاسی و برچیدن فشارهای پلیسی- به این سو حرکت کند. مذاکرات مورد حمایت بینالمللی با هدف سازماندهی انتخابات معتبر ریاستجمهوری در سال 2024 ، میتواند در مرحله بعدی مورد توجه قرار گیرد.
همه اینها مشروط به این است که هر دو طرف نشان دهند که واقعاً به مصالحه علاقهمند هستند. در حال حاضر، دولت مادورو هیچ نشانهای از انعطاف را از خود نشان نمیدهد. عموم رقبای او هم خواهان سرنگونی و پیگرد قانونی او هستند. این آرزو در حال حاضر به یک آرمان دور از دسترس به نظر میآید. با این حال، پس از دو سال تلاش بیهوده و مضر برای تداوم شکافهای سیاسی، حمایت از مصالحه تدریجی بهترین راه است.
6. سومالی
انتخابات در سومالی در میان اختلافات شدید میان رئیس جمهور محمد عبدالله محمد و رقبای او در جریان است. جنگ پانزده ساله علیه الشباب علیرغم کمکهای بینالمللی برای پرداخت هزینه نیروهای اتحادیه آفریقا هنوز به پایان نرسیده است.
حال و هوای انتخاباتی در سومالی بسیار سرد است -انتخابات پارلمان اواسط دسامبر به تاخیر افتاده و برنامهریزی و مقدمات انتخابات ریاستجمهوری در فوریه 2021 نیز تاکنون انجام نشده است. روابط میان موگادیشو و برخی از مناطق سومالی- به ویژه پونتلند و جوبالند که رهبرانشان مدتهاست در هراسِ انتخاب مجدد محمد قرار دارند- بسیار متشنج است. این مسئله بیشتر ناشی از اختلافات در مورد تخصیص منابع و نیروها میان مرکز و پیرامون است. چنین اختلافاتی باعث میشود جامعه سومالی در برابر هم قرار گیرد؛ از جمله رویارویی گروههای قبیلهای که با لحن به شدت فزاینده تندی یکدیگر را خطاب قرار میدهند.
در عین حال، الشباب همچنان قدرتش را حفظ کرده و بخشهای زیادی از جنوب و مرکز سومالی را در کنترل دارد و فراتر از یک سایه کمرنگ، به طور منظم به پایتخت سومالی حمله میکند. در حالی که رهبران سومالی و همپیمانان بینالمللیاش تاکید میکنند با چالش الشباب نمیتوان تنها با زور مقابله کرد، اما گزینههای دیگری را در این رابطه روی میز ندارند. گفتوگو با شبهنظامیان شاید یک گزینه باشد، اما تاکنون رهبران این جنبش کمتر اشارهای به این موضوع داشتهاند و به نظر نمیرسد خواهان یک توافق سیاسی باشند.
همپیمانانی چون اتحادیه اروپا هم از ادامه این وضعیت خسته شدهاند. آنها تصور میکنند که در یک کارزار نظامی بیپایان گیر افتادهاند. طبق برنامه، قرار است مسئولیت اصلی امنیت تا پایان سال 2021 به نیروهای سومالی تحویل داده شود، اما این نیروها همچنان ناتوان و برای مقابله با شورشهای بعدی از آمادگی لازم برخوردار نیستند. عقبنشینی ناگهانی نیروهای اتیوپی به دلیل بحران تیاگرا و برنامه دولت ترامپ برای ترک نیروهای آمریکایی که ارتش سومالی آموزش میدادند، خطر خلا امنیتی را تشدید کرده است.
انتخابات ریاستجمهوری در فوریه بسیار تعیینکننده است. یک انتخابات سالم که نتایج آن مورد پذیرش احزاب اصلی باشد، به رهبران سومالی و حامیان خارجی آنها این امکان را میدهد که تلاشهای خود را برای دستیابی به توافق در مورد روابط فدرالی و مصالحه حول قانون اساسی و تسریع در اصلاح بخش امنیتی افزایش دهند. اما، مخالفت با آن میتواند بحرانی سیاسی را ایجاد کند که شکاف بین موگادیشو و مناطق را گسترش دهد؛ بحرانی که به طور بالقوه باعث خشونت قبیلهای شود و جسارت الشباب را زیادتر کند. بحرانی که به هیچ وجه نامحتمل نمینماید.
7. لیبی
گر چه ائتلافهای نظامی رقیب در لیبی فعلا درگیر رویارویی نظامی با هم نیستند و سازمان ملل متحد مذاکرات را با هدف وحدت ملی در این کشور آغاز کرده، اما به نظر میرسد رسیدن به یک صلح پایدار همچنان نیازمند مبارزهای سرسختانه است.
در 23 اکتبر، ارتش ملی لیبی به رهبری ژنرال خلیفه حفتر و مورد حمایت مصر، امارات متحده عربی و روسیه با دولت وحدت ملی تحت حمایت ترکیه و به رهبری فایز السراج، پیمان آتش بسی را امضا کردند و به طور رسمی نبردی را که از آوریل 2019 در حومه طرابلس و جاهای دیگر درگیر آن بودند خاتمه دادند. در این جنگ حدود سه هزار نفر کشته و صدها هزار نفر آواره شدند. مداخله مستقیم نظامی ترکیه برای کمک به السراج در اوایل 2020 بازیِ به نفع حفتر را به جهت عکس تغییر داد.
هماکنون جبهه نبرد در مرکز لیبی تعطیل شده است. با این حال اگر چه از آتشبس استقبال شده اما شرایط آن به طور کامل اجرا نمیشود. دو طرف متعهد شدهاند نیروهای خود را از خطوط مقدم بیرون بکشند، جنگجویان مزدور خارجی را اخراج و همه آموزشهای نظامی توسط نیروهای خارجی را متوقف کنند. با این حال نیروهای هر دو طرف هنوز در خط مقدم هستند و هواپیماهای نظامی خارجی همچنان در پایگاههای نظامی متبوع خود به زمین می نشینند وطرفین را تأمین میکنند.
از طرف دیگر، پیشرفت در یکپارچگی کشوری که از سال 2014 پارهپاره شده، به کندی پیش میرود. گفتگوها با محوریت سازمان ملل متحد که در ماه نوامبر آغاز شد و 75 گروه لیبیایی را که وظیفه توافق بر سر یک دولت موقت و تعیین نقشه راه انتخابات را دارند گرد هم آورد. اما بحث در مورد روند گفتوگوها با اختلافنظرهای عمدهای روبرو شده است. شرکتکنندگان با انتخابات در پایان سال 2021 موافقت کردهاند اما در مورد چارچوب قانونی حاکم بر آن به اجماع نرسیدند.
در قلب همه مشکلات اختلاف نظر بر سر تقسیم قدرت وجود دارد. حامیان حفتر خواستار این هستند که دولت جدید سهم برابری به هر دو طرف بدهد اما رقبای او با هر توزیع جدید قدرتی مخالف هستند. قدرتهای خارجی نیز دیدگاههای متضاد مشابهی دارند. ترکیه خواهان یک دولت آشتی -فارغ از طرفداران حفتر- در طرابلس است. اما قاهره و ابوظبی میخواهند نفوذ آنکارا و نیروهای متبوعش را کاهش دهند. روسیه نیز در رقابت با ترکیه، مشتاق حفظ جایگاه خود در مدیترانه است، اما هنوز مشخص نیست که برای رسیدن به این هدف جایگاه خود را حفظ میکند و یا مجبور به جابجایی موضعش در میدان رقابت میشود.
شاید بعید به نظر برسد که آتش جنگ در آینده نزدیک بار دیگر افروخته شود، چرا که بازیگران خارجی هر چند مشتاق تحکیم نفوذ خود هستند، اما آشکارا دور جدیدی از خصومتها را نمیخواهند. اما اگر شرایط آتشبس تحقق نیابد، خطر بازگشت به جنگ بسیار محتمل خواهد بود. برای جلوگیری از آن، سازمان ملل باید به ایجاد نقشه راه مصالحه نیروهای متخاصم در لیبی و تنشزدایی میان دشمنان منطقهای کمک کند.
بخش پایانی این گزارش طی روزهای آینده منتشر خواهد شد.