اظهارات جدید از حمله موشکی به پایگاه آمریکایی عین الاسد
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از صدا و سیما؛ خبرنگار برنامه «بدون تعارف»، در یک سالگی حمله موشکی سپاه به عین الاسد با سردار حاجی زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه به گفتگو پرداخت.
پنج روز بعد از به شهادت رسیدن سردار سلیمانی به دست تروریستهای آمریکا، سپاه پاسداران در عملیاتی عین الاسد بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در بغداد را با موشکهای بالستیک مورد حمله قرار داد.
متن گفتگو به شرح زیر است:
برنامه را با یادی از حاج قاسم سلیمانی شروع کنیم
از این که این برنامه را ترتیب دادید تشکر میکنیم، شاید در شروع باید به این بپردازیم که چرا حاج قاسم را آمریکاییها ترور کردند؟ آنها به دنبال این بودند که با ساقط کردن و بی خاصیت کردن حکومتهای منطقه، تجزیه منطقه، ایجاد هرج و مرج از افغانستان گرفته تا ایران، عراق، سوریه، لبنان و کل منطقه را میخواستند بهم بریزند، برای این که بتوانند ثروتهای منطقه را چپاول کنند. پولهای زیادی خرج کردند و در طی این سه دهه به فرماندهی سردار سلیمانی همه نقشهها برآب شد. این انتقامی بود که آمریکاییها در واقع دنبال کردند و گرفتند. این البته دلیل اصلی بود و این که ترور شهید سلیمانی خیلی سخت نبود، چون خیلی مواقع ایشان آشکار میآمد و میرفت. شاید آن روز تصمیم گرفته بودند، شاید با یکی دو هفته عقب و جلو آنها اگر میخواستند ترور بکنند، خوب از قبل هم این امکان بود، خیلی سخت نبود، ایشان آشکار میآمد و میرفت. اصلا ورودشان به عراق، یک ورود رسمی بود، یک سفر رسمی بود، به دعوت نخست وزیر عراق به آن جا رفته بود. سفر ایشان مخفی نبود.
میخواهیم به سراغ آن روز برویم، وقتی که فهمیدید که ایشان شهید شدند، چه اتفاقی افتاد؟ تشکیل جلسه شد؟ چیزهایی را که طبقه بندی و امنیتی نیست، بگویید.
مهمان: به هر ترتیب خیلی بحث شد، خوب حالا احتمال این که ما مستقیم با آمریکا درگیر بشویم و پایگاهی از آمریکا را بزنیم و آنها واکنش نشان بدهند، خوب بود، هم در سیاسیون و هم در نظامیها مطرح بود که این احتمال هست. جوانب کار بررسی شد. ولی خب نمیتوانستیم جواب مستقیم ندهیم. از طرفی هم خوب باید ملت شریف ایران این موضوع را به آن توجه کنند که آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم و بعد از ۷۵ سال، طی این مدت، کسی اصلا باهاش نه مستقیم درگیر شده بود و نه کسی تیری به سمت آنها شلیک نکرده بود، یعنی کسی جرات این کار را نداشت، بعد از این حادثه با خیلی فرماندهان نظامی خیلی از کشورها جلسه گذاشتم و همه اولین سوال شان از من این بود که چطور شما توانستید این تصمیم را بگیرید؟ آمریکاییها هم متوجه شدند که ایران میخواهد کاری بکند و شروع کردند به تهدید کردن
آمریکاییها
بله، ترامپ روز دوم، فردای روز ترور، مستقیم آمد و گفت اگر ایران پاسخ بدهد، ما ۵۲ نقطه را میزنیم، خوب در این شرایط شما میخواهید تصمیم بگیرید که آمریکا را بزنید، خیلیها هم، از خیلی جاها پیغام دادند که حالا شما کوتاه بیایید، بگذارید برای بعد.
خیلی جاهای داخل دیگر
داخلی و خارجی دیگر، فرقی نمیکند.
حالا داخل کسی بود که از انتقام ما نگران باشد؟
مهمان: حالا بالاخره دلسوزی میکردند و یا نیتهای دیگری داشتند. ولی پیغام میدادند که کوتاه بیایید.
داریم همچین آدمهایی؟
ولی پیغام میدادند که کوتاه بیایید و این کار را نکنید.
بعد چه شد؟ گفتند ۵۲ نقطه را میزنند، ولی تصمیم عوض نشد اینجا؟
نه دیگر، آنها گفتند که ۵۲ نقطه را میزنند و ما تصمیم گرفتیم که بزنیم. تاشاید روز قبل آن عملیات، تصمیم ما این بود که پایگاه التاجی نزدیک تقریبا بغداد است را بزنیم، نزدیک کاظمین است و شاید شب قبل ما تصمیم مان عوض شد که گفتیم عین الاسد را میزنیم.
چرا؟
به این جمع بندی رسیدیم که عین الاسد جزو پایگاههای مهم، بسیار مهم و بزرگ آمریکاییها در منطقه است و زدن آن اثر بهتری را دارد. به خاطر همین جابجا کردیم.
از گرفتن تصمیم زدن عین الاسد تا اجرای عملیات چقدر فاصله بود؟
یعنی بعد از جابجایی عملیات، ۲۴ ساعت
بعد چه کسانی اطلاع داشتند که عین الاسد قرار است هدف قرار بگیرد؟
عین الاسد را خیلی محدود، سپاه، مثلا، فرماندهان محترم کل سپاه حدود دو سه نفر و ستاد کل، سرلشکر باقری، خیلی محدود، فقط در نیروهای مسلح، ماها میدانستیم و شاید هفت، هشت و ده نفر بیشتر نمیدانست.
عراق اطلاع دادید؟ چقدر زمان بود؟
ببینید، یک ابهامی هم هست، بعضیها میگویند اطلاع رسانی شد.
میگویند آمریکاییها میدانستند و آن جا را خالی کرده بودند و رفته بودند
ببینید، حالا تصاویری را به اصطلاح نشان میدهیم، که شما اینها را پخش کنید، تقریبا در کل پایگاههای آمریکا آماده باش بود و آنها نمیدانستند که ما کجا را میخواهیم بزنیم، ولی خوب نگران بودند از خلیج فارس، به اصطلاح تنگه هرمز تا کویت، از کویت تا عراق و تا اردن، همه جا احتمال میدادند که ما جواب بدهیم، آن روز دیگه، یعنی بعد از شهادت حاج قاسم، اینها همه تا ۵۰۰ کیلومتر از سواحل مکران فاصله گرفتند، یعنی بیرون تنگه هرمز رفتند.
احتمال داده بودند که بزنید
بله، اینهایی که میگویند که خبر داشتند، خوب اینها به بیرون رفتند، پس آمریکا نمیدانست که ما کجا را میخواهیم بزنیم.
قطعا میگویید که نمیدانستند؟
بله، قطعا نمیدانستند و همه جا تقریبا این طرح را اجرا کردند.
ما به عراقیها کی اطلاع دادیم؟
مهمان: نیم ساعت قبل از شلیک موشک ها، حالا من خبر ندارم از طریق نیروی قدس بوده یا وزارت خارجه، به نخست وزیر عراق اطلاع میدهند که ما در عراق یک پایگاه را خواهیم زد.
نیم ساعت؟
نیم ساعت، ولی نمیدانستند که کدام پایگاه باز
پایگاه را هم نمیگویید که عین الاسد هدف هست؟
فقط به احترام عراقیها که سرزمین آنها مورد هدف بود، اینها را تصمیم گرفته بودند که نیم ساعت قبل به ایشان بگویند.
با چه موشکی زدید؟
از موشکهای قیام استفاده کردیم و از موشکهای ذوالفقار.
تعدادشان مشخص بود که چند تا بوده است؟
ما حدود ۱۳ تا موشک زدیم.
۱۳ تا موشک زدید، بعد در همان ساعتی که حاج قاسم را به شهادت رساندند زدید، آیا درست است؟ چون من چنین چیزی خواندم؟
بله، بله، همان ساعت بود، همان ساعت بود.
که خبر آن هم در خاک سپاری
قبل از خاک سپاری بود
از دید شما عملیات عین الاسد کاملا موفق بود؟
این را من نمیگویم، ببینید، اگر این موشکی که وسط آشیانه باید به پایین بیاید، فرض کنید ۱۰۰ متر، ۱۵۰ متر آن ورتر پایین بیاید، خوب این همه موشک، دقیق همه اش خورده است، همه دقیق
همه دقیق خورده است؟
همان جایی که مدنظر بود، خودشان هم این را اعلان کردند، گفتههای خودشان است که همه موشکها هماهنگ و دقیق بود. روی این بخش کسی نتوانست جوسازی بکند.
یک بحث هم همین است که عین الاسد چیزی نداشت ما زدیم چه فایدهای داشت زدن عین الاسد، خسارت زیادی به امریکاییها وارد نشد این را کمی باز کنید.
اولاً میتوانستند سردار سلیمانی را ترور کنند بدون این که به عهده بگیرند برای چه به عهده گرفتند، برای این که بگویند ما قدرت داریم میزنیم شما هم نمیتوانید کاری کنید همه داستان این بود و ما پاسخ دادیم، زدیم که بگوییم که این طور نیست که شما بزنید و در بروید، بزنید حتماً میخورید و این هدف اول بود، ولی در زدن این طور نبود که ما خسارت نگرفته باشیم.
روز اول ترامپ گفت که هیچ اتفاقی نیفتاده و هیچ چیزی نشده، بعد گفتند ۶ نفر ضربه مغزی شده، بعد گفتند ۱۰ نفر، بعد گفتند ۲۰ نفر تا حدود ۱۱۰ نفر رفتند بالا، پس چطور میشود که ۱۱۰ نفر ضربه مغزی بشوند اگر این آمار درست باشد خودشان دارند میگویند یک نفرکشته ندهند، کشته هم دادند، خود عراقیهایی که آنجا بودند، کشتههایی که داخل کیسه کردند و زیپ هایشان را کشیدند، اینها را به ما گزارش دادند و مدیریت کردند همه اینها را همان ساعت اول بیرون کردند، اجسادی که میخواستند از زیر آوار بیرون بیاورند اول عراقیها را از آنجا بیرون کردند و بعد اجساد را خودشان آنها را بیرون آوردند.
وقتی که داشتید عملیات را فرماندهی میکردید از حس و حال آن لحظه میگویید، چیزهایی که شاید یک خاطرات جالبی در آن صحنه داشته باشید؟
حالا بعضی مواقع صحبت میشد مثلاً سردار سلیمانی به یکی از دوستان گفته بود که اگر یک روزی من را زدند چکار میکنید؟ سر به سر هم میگذاشتیم، رفیق ما گفته بود که حتماً ما اعلان عزای عمومی میکنیم، دیگر چکار میکنید؟ احتمالاً محکوم میکنیم، و از این شوخی ها، و باز سوال کرده بود. سه ماه قبل از شهادتشان، گفته بود که دیگر چکار میکنید میسپاریم محور مقاومت انتقام شما را بگیرند، گفته بود نامرد یعنی نمیخواهید انتقام خون من را بگیرید؟
این عملیات عملیاتی بود که دیگر حاج قاسم نبود، سخت بود یعنی این که توفیق انتقام یعنی شروع انتقام بود. شروع انتقام بود، به نظر من شروع مهمی هم بود و هیمنه امریکا ریخت و از بین رفت، ولی این که تمام شده باشد، نه.
سردار وقتی ما عین الاسد را هدف قراردادیم بعد از آن چه اتفاقی افتاد، آماده بودیم برای چه؟
آماده بودیم در مرحله بعد که اگر آنها پاسخ دهند شروع کنیم به زدن پایگاههای امریکا، حالا شاید آن شب شروعش با عین الاسد بود، ولی ادامه آن همه پایگاه منطقه درگیر میشد یعنی همه جا را باید میزدیم و ۴۰۰ تا موشک آماده کرده بودیم برای همان لحظههای اول، ما خودمان را آماده کرده بودیم برای ادامه درگیری، ولی به هر حال امریکاییها تصمیم ادامه درگیری را نداشتند.
رفتند به سمت این که موشکهای ما را منهدم کنند؟
نه چیزی نداشتند بتوانند منهدم کنند.
میگویند این سپرهای دفاعی شان، سامانههای موشکی شان چیست؟
مهمان: نه اینها یک توانمندیهایی دارند، ولی ما هم بلدیم چه جوری بجنگیم دیگر در این چند سال یاد گرفته ایم، هم سپرشان را میزنیم و هم خودشان را یا کل پایگاههایی که در منطقه دارند یک مرحله در یک لحظه میشود با ۵۰۰ فروند موشک شلیک همزمان اینها را کلاً از رده خارج کرد و ضربه سختی به آنها وارد کرد که نشود جبران کرد. من یک روزی ملاقاتی داشتم با فرمانده نیرو هوافضای روسیه یک روزی آمده بود ایران من فیلمهای خلیج فارس را نشان دادم که با پهپاد میرویم بالای سر ناوها به من گفت که آنها نمیزنند، نمیبینند، نمیترسید، گفتم ژنرال امتحان کن این کار را بعد گفتم این کار را بکن، گفت امریکاییها نمیزنند، گفتم قول میدهم که نمیزنند، رفتند روی ناو امریکایی ها. من به آنها گفتم تمام ژنرالهای کشورهای مختلف دارند از این حرکت ایران درس میگیرند، بعد گفت چطور نمیزنند، گفتم جرأت نمیکنند، بزنند ما هم میزنیم. ولی بالاخره زدن عین الاسد کار کوچکی نبود که حالا بعضی از دوستان بگویند حرکت هماهنگ بود. نه اگر ما با امریکا هماهنگ بودیم که دیگر این درگیریها لازم نبود اتفاق بیافتد.
در این یک سال در منطقه کمرنگتر شدند، اتفاق خاصی افتاد؟
مهمان: نه کمرنگ نشدند، ولی وحشت زده اند، میترسند یعنی همین روزها که هواپیماهای ب ۵۲ آنها میآید و میرود، اینها ناشی از نگرانی اینهاست، اینها ترس دارند، اینها وحشت زده اند، یعنی آنها نگرانند که بالاخره ما حرکتی کنیم و اقدامی کنیم اینها همه در واکنش به اقدام احتمالی ما است، آنها نگران هستند، با حضورشان نمیتوانند کاری بکنند.
همین هواپیمایی که اشاره کردید دیدید چه سر و صدایی به راه انداختند؟
اولاً که این هواپیما گفتند که قدیمی است، موشک خور است، این ب ۵۲ به مراتب راحتتر از ان پی یو فور آن هواپیمای باصطلاح جاسوسی امریکاست.
آخر برنامه بدون تعارفترین جمله شما دوست دارید چه جملهای را و با چه کسی بگویید؟
مهمان: زدن عین الاسد همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند یوم الله بود، واقعاً پیروزی بزرگی بود که باید قدر بدانیم منتهی همه انتقام نبود، انتقام اصلی اخراج امریکایی از منطقه است، آمران و عاملان حتماً تحت تعقیب هستند و روی آرامش و آسایش را نخواهند دید و این ادامه دارد تا ان شاءالله ما از شر امریکا و امریکاییها خلاص شویم و بتوانیم آنها را از منطقه اخراج کنیم به امید خدا، این طور نیست که بزنند و در بروند حتماً باید پاسخگو باشیم.