بایدن و روحانی در هزارتوی احیای برجام؛ زمان به‌وقت تهران نیست

کدخبر: ۳۹۱۱۰۸
یک کارشناس مسائل بین الملل و سیاست خارجی درباره دولت بایدن و احیای برجام گفت: برگزاری انتخابات و مشخص شدن دولت جدید و همچنین تعیین ترکیب مذاکره کننده ممکن است روندی زمان بر برای ایران باشد.
بایدن و روحانی در هزارتوی احیای برجام؛ زمان به‌وقت تهران نیست

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، در روزهای اخیر پس از مصاحبه ظریف وزیر خارجه کشورمان با سی ان ان،دولت بایدن اقداماتی را برای بازگشت به برجام آغاز کرده است از تماس بلینکن با تروئیکای اروپایی تا ادعاهای سخنگوی کاخ سفید در خصوص توافق هسته ای ایران. از زمان پیروزی بایدن در انتخابات 2020 آمریکا تحلیلگران بر این باور بودند که او با ترکیب این کابینه سعی دارد این توافق را در سطح بین المللی احیا کند.

اما اقداماتی که از سوی جناح مخالف برجام در داخل ایران انجام شده کار را برای بازگشت امریکا به این توافق سخت کرده است.

در همین رابطه گفتگوی علی اصغر زرگر، استاد روابط بین الملل را در ادامه می خوانید:

از آغاز به کار دولت بایدن و چینش کابینه او نسبت به آگاهی که به توافق هسته ای میان ایران و آمریکا دارند تا این لحظه آلارم چندان خوشایندی از سوی آنها نسبت به بازگشت به برجام صورت نگرفته است. وضعیت به سمتی پیش رفته که طرفین اجرای توافق را به یکدیگر پاس می دهند. با این وضعیت ایا می توانیم بگوییم که دولت تازه نفس آمریکا به برجام بازخواهد گشت؟

از افرادی که بایدن به تیم خود آورده اینطور برداشت می شود که او به سرعت به برجام بازمی گردد. افرادی که در مذاکرات قبلی حضور داشته اند یا با این توافق به خوبی آشنایی دارند و به نوعی صاحب اندیشه اوبامایی هستند و همان سیاست باراک اوباما را در خصوص خاورمیانه و به خصوص ایران دنبال می کنند.اما باید در نظر داشت که از آن زمان تا کنون تحولات زیادی رخ داده است. اولا اینکه در دو سال گذشته تحریم های گوناگونی را در طیف های مختلف علیه ایران اعمال کرد. تحریم هایی که یا از ابتدا اعمال نشده بودند و یا تحریم هایی که در ادامه تشدید شدند. علاوه بر این رئیس جمهور جدید آمریکا با یک سری از چالش های داخلی نیز روبرو است. وی اعلام کرده که کشورش با بحران اقتصادی، کرونا و دیگر مسائل مواجه است که نیازمند یک مدیریت منسجم و متمرکز است. بنابراین این مشکلات در اولویت حل و فصل برای تیمی است که در کاخ سفید مستقر شده اند.

از طرفی بایدن بدون مشورت با شرکای اروپایی خود سریعا وارد توافق نخواهد شد. ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم که از زمان تصویب برجام تا با امروز تحولات زیادی در منطقه افتاده است. قطع رابطه ایران و عربستان، توافق کشورهای عربی را رژیم صهیونیستی، تشدید بحران های خاورمیانه مانند سوریه، افغانستان، عراق، یمن و غیره از جمله این تحولات هستند که در هرگونه مذاکرات آتی با ایران دخیل هستند. اگرچه ایران بازیگر بسیار مهمی در منطقه است اما در روند ورود به برجام باید تمامی مسائل مورد بررسی قرار گیرند و با کنار هم قراردادن پازل ها تصمیم نهایی با حضور دیگر طرف های برجام گرفته شود. اینطور نیست که انتظار داشته باشیم بایدن مانند یک میهمان در بزند و بگوید ما خواستار ورود به برجام هستیم. این روند به یک سری ترتیبات نیاز دارد؛ برای مثال ایران به تعهدات برجامی خود بازگردد و در آن سو آمریکا تحریم های مالی و نفتی را لغو کند.

سیاست خارجی آمریکا مانند یک کشتی بزرگ در اقیانوس است و این ابرقدرت با توجه به منافع جهانی در آن حرکت می کند. به همین دلیل نمی توان این سیاست خارجی را 180 درجه تغییر داد. اما به لحاظ تاکتیکی می توان این سیاست خارجی را هدایت و آن را از سیاست تهاجمی به سیاست دیپلماتیک تغییر داد.

بنابراین باید عنوان کنم که ورود آمریکا به برجام زمان بر خواهد بود. این کشور درگیر با مسائل حاد خود است که این مساله بیشترین وقت را از دولت بایدن می گیرد. پس از حل این مسائل اولویت های بعدی آمریکا به چالش با چین و روسیه بر می گردد. مشورت با شرکای اروپایی برای دستیابی به یک تفاهم به منظور ورود به برجام از دیگر مسائل است تا نظرات کشورهای اروپایی نیز لحاظ شده باشد.

آیا بازگشت آمریکا به معنای دربرگرفتن مسائل دیگر از جمله برنامه موشکی ایران است؟برخی معتقدند که اسرائیل مانع از اقدامات مثبت دولت بایدن درباره ایران می شود.

نقش محبور عبری ـ عربی را نباید فراموش کرد. همانطور که می دانیم اسرائیلی ها یکی از دشمنان سرسخت برجام بودند و در تلاش بودند تا با تحریک آمریکا این کشور را وادار به حملاتی علیه صنعت هسته ای ایران کنند و یا برنامه هسته ای ایران تا حد ممکن محدود شود. از طرفی کشورهای عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی کرده اند به علاوه عربستان دنباله رو سیاست خارجی آمریکا هستند. این کشورها دارای یک سری منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی هستند که آمریکا قادر نیست از آنها چشم پوشی کند و باید نظرات این کشورها را نیز در نظر بگیرد. بنابراین بایدن به تنهایی نمی تواند تصمیم بگیرد؛ او باید با بررسی همه جزئیات پازل ها را در کنار هم قرار دهد تا در نهایت به یک نتیجه روشن و واضح برای ورود به برجام برسد.

زرگر

معتقدم که برای ورود آمریکا به برجام و عقب نشینی ایران از کاهش تعهدات و همچنین لغو تحریم ها، یک توافقنامه ای دیگر بین آمریکا و ایران منعقد شود. توافقنامه ای امنیتی که شاید به طور ضمنی برنامه موشکی ایران را در برنگیرد اما در محور مسائل منطقه ای باشد تا مسیر گفتگوها به این سمت و سو برود که ممکن است برای چنین توافقی برنامه زمانی نیز تعیین شود. به هر صورت به نظر می رسد که آمریکایی ها در هرگونه ترتیبات و مقدمات برای بازگشت به توافق هسته ای با ایران بر این توافق اصرار داشته باشند. این همان چیزی است که بایدن پیش تر نیز آن را عنوان کرده و برجام را سکوی پرتابی برای گفتگو در خصوص مسائل دیگر تلقی کرده است. البته به نظر نمی رسد که چنین روندی به سرعت آغاز شود چرا که زمانبر خواهد بود. احتمالا پس از فروکش شدن بحران های داخلی آمریکا و به اجماع رسیدن واشنگتن با شرکای اروپایی و لحاظ شدن نظرات محور عبری ـ عربی صورت بگیرد.

شرایط داخلی کشور برای بازگشت امریکا به توافق هسته ای را چه طور می بینید؟دولت اینده در ایران چه تاثیری در روند بهبود روابط خواهد داشت؟

بنابر آنچه که اروپایی ها به ویژه وزیر خارجه فرانسه اعلام کرده فشار حداکثری دولت ترامپ نتیجه برعکس داده است. آنها شاهد این هستند که با بی توجهی به تعهداتشان ایران نیز کاهش تعهدات برجامی را در دستور کار قرار داده است. این کشورها مساله دستیابی ایران به سلاح اتمی را نیز مدنظر قرار می دهند و می گویند در گذشته اگر دو سال زمان بود ایران به بمب دست یابد، در حال حاضر می تواند در مدت کوتاهتری به آن دست یابد. چنین وضعیتی می تواند فشاری به آمریکا و اروپا برای ایفای تعهداتشان باشد. آنها به خوبی می دانند که اجماع داخلی و یکدست شدن حاکمیت در ایران می تواند رشد تولید و موازنه اقتصادی را دربر داشته باشد. این همان چیزی است که خیلی از کشورهای اروپایی خواهان آن نیستند. چرا که پس از دوران کرونا و تحمل پیامدهای آن این کشورها باید با کشورهایی مثل ایران روابط داشته باشند تا بتوانند چرخ اقتصادی  را بچرخانند. از طرفی جمعیت ایران نیز قابل توجه است و به تنهایی به اندازه جمعیت کشورهای عرب حوزه خلیج فارس است. از چنین نظری در صورت یکدست شدن حاکمیت و بهره گیری از ظرفیت ها ایران به کشوری مهم و قابل توجه در حوزه تجارت تبدیل می شود. روی کار آمدن دولتی یکدست، جلب اعتماد مردم و اغنای سرمایه اجتماعی و تلاش برای محقق کردن جهش تولید با استفاده از منابع و ظرفیت های لازم موجب استقلال ایران خواهد شد که این برای اروپایی ها به لحاظ تجارت مفید نیست. البته آنها از مسیر گذشته عبرت گرفته اند و می دانند که باید ایران را وارد تجارت بین المللی کنند و با برداشته شدن تحریم ها زمینه های افزایش معاملات را با ایران فراهم کنند.

معتقدم که در هیچ جای دنیا و در کشورهای مدرن چنین اتفاقاتی که در ایران می افتد رخ نمی دهد. مثلا نخست وزیری صحبت کند و نظرش بر این باشد که رئیس مجلس صحبت های او را بشنود. یا مثلا نماینده از مجلس صحبتی کند که خطابش به یکی از وزیران دولت باشد و بخواهد به او پیام دهد. انسجام موضوع مهمی است که باید در تمام لایه های حاکمیت در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی وجود داشته باشد، کشمکش ها و تخریب ها نه تنها به نفع منافع و مصالح داخلی نیست بلکه در سیاست خارجی ما هم اخلال ایجاد می کند.

بنابراین ضروری است تا با گفتگو نظرات یک کاسه شود و به جای منافع جناحی و حزبی منافع ملی در اولویت باشد. وجود چنین مسائلی ضربه شدیدی تا کنون به ما زده و موجب شده تا اعتماد ملی و سرمایه اجتماعی از بین برود. مردم وقتی بفهمند در خود حاکمیت دعوا وجود دارد طبیعی است که اعتمادها از دست برود. از همین رو ضروری است تا مسائل بین المللی و سیاست خارجی از یک مجرا پیگیری شود و اجماعی در این زمینه شکل بگیرد. وقتی گفتگو صورت گرفت و نظرات یک کاسه شد و یک توافق به عنوان چراغ راه و چوب خط در نظرگرفته شد، باید از یک مجرا عملی شود. در این مورد نیز می توان بحث کرد و آن را به تأیید رهبری نیز رساند و در نهایت به دست کسانی سپرده شود که اعتماد نسبت آنها وجود دارد. مجرای اصلی در این زمینه وزارت خارجه است تا بتواند آن را عملی کند. سپس نوبت دیپلماسی و اجراست که می تواند برای آن حاشیه و سقفی تعیین کرد که دیپلمات ها بتوانند بر اساس آن مذاکره کنند.سیگنال هایی که از مجاری مختلف فرستاده می شود هم طرف مقابل را سردرگم می کند و نمی تواند نظر آنها را جلب کند. در نهایت هم خواسته یا ناخواسته دست طرف مقابل قوی تر می شود. طرف مقابل این برداشت را می کند که در آینده هر توافقی صورت بگیرد جناح و جریانی آن را مورد نقد قرار می دهد و آن را تضعیف می کند. شاید شنیدن صداهای مختلف در ایران ریشه تاریخی داشته باشد. هرگاه ما در شرایط حساس قرار گرفته ایم تشتت آرا به ضرر ما شده و از همین رو دشمنان داخلی و خارجی در ائتلاف با هم توانسته اند ضربه کاری را به ما وارد کنند. این تشتت باید از بین برود به ویژه در زمینه برجام. باید گفتگو و تضارب آرا صورت گیرد و پس از رسیدن به نتیجه قطعی آن را به دست اهلش بسپارند.

آیا بایدن بر اساس همین موضوع، دیپلمات هایی را انتخاب کرده که دستی در توافق هسته ای داشته اند؟

بله بایدن در کابینه خود از افرادی استفاده کرده که قبلا در مذاکرات برجام حضور داشته اند و جز امضاکنندگان بوده اند. یا جز آن دسته از افرادی بودند که در پشت پرده به مذاکره کنندگان خط می دادند. نظر او نیز بر این است که این افراد روند را جلو ببرند. طبیعی است که دولت بایدن تمایل دارد با تیمی مذاکره کند که شکل گیری توافق برجام نقش داشته است که همان دولت فعلی ایران است. این افراد مسبوق به سابقه هستند و از تمام زیر و بم برجام مطلع هستند. قطعا برای بایدن مهم است که با چه کسانی قرار است مذاکره کند اما هنوز مشخص نیست کدام حزب و جناح سیاسی در آینده ریاست جمهوری را از آن خود می کند. چنین وضعیتی آینده را مبهم می سازد و همین امر ممکن است روند مذاکرات را برای بازگشت به برجام سرعت ببخشد.

با این حساب برمیگردم به سوال قبل که باز هم اینجا مساله انتخابات ایران مطرح است ایا همین دعوای جناحی و کسانی که در داخل خواهان بازگشت امریکا به برجام نیستند و مانع از اقدامات دولت روحانی می شوند،می توان بازهم امید داشت که با توجه به این زمان کم تحریم ها لغو شود یا حداقل امریکا به این توافق بازگردد.

برگزاری انتخابات و مشخص شدن دولت جدید و همچنین تعیین ترکیب مذاکره کننده ممکن است روندی زمان بر برای ایران باشد. نکته ای که باید مدنظر داشته باشیم این است که زمان به نفع ایران نیست. آمریکا که با همان شدت در حال اعمال تحریم ها علیه ایران هستند و می توانند از این برگ برنده در مذاکرات استفاده کنند. خواه یا ناخواه این آمریکا است اختیار تحریم ها را در دست دارد و این ایران است که نیاز به رفع آنها دارد. شاید برای آمریکایی ها مهم نباشد که با کدام تیم مذاکره خواهند کرد چرا که برگ های برنده ای چون تحریم را دارند و ممکن است پیش شرط هایی هم داشته باشند. در چنین شرایطی که ایران نیز درخواست لغو تحریم ها را دارد ممکن است روند آنگونه که انتظار می رود جلو نرود.

طبق فرمایشات رهبری شاید بهترین تصمیم این باشد که انسجام در داخل شکل گیرد.بدین گونه که دیگر فرقی نداشته باشد که آیا دولت روحانی برسر کار است یا دولتی دیگر.  این انسجام موجب مشخص شدن اهداف می شود. هدف که مشخص شد تبدیل به یک خواست ملی خواهد شد و بر اساس منافع ملی پیش خواهیم رفت. این انسجام در مسائل داخلی و خارجی دیده خواهد شد و در مورد سایر مسائل نیز می توان تصمیم گیری کرد. شاید رفع تحریم ها مدتی طول بکشد اما می توان راهکارهای اساسی تری را برای پیشرفت اقتصادی، تعاملات بین المللی، برای صدور نفت و دور زدن تحریم ها در نظر گرفت. ضمن اینکه در سیاست خارجی به طرف مقابل نشان داده می شود که فارغ از هر دولتی که سر کار باشد تصمیمات بر اساس منافع و مصالح ملی گرفته می شود، اوضاع مشخص بوده و در نهایت تغییری ایجاد نمی شود. طرف مقابل نیز در نهایت این برداشت را نخواهد داشت که ایران آسیب پذیر خواهد بود و می توان از آن امتیازات بیشتری گرفت.

به عنوان نکته پایانی باید عنوان کنم که ایران نباید امیدوار و خوش بین باشد که دولت بایدن به سرعت به برجام بازگردد. توپ نه در زمین ایران است و نه در زمین آمریکا. در واقع آن چیزی که باید حاکمیت و دولتمردان کشور در نظر داشته باشند مصالح و منافع ملی است.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید