گلایه کیهان از نمایندگان مجلس
به گزارش اقتصادنیوز بیانات دیروز آیتالله سیدعلی خامنهای مقاممعظم رهبری در دیدار خبرگان رهبری و همچنین بحث برجام از سوژههای مشترک اصلی روزنامههای امروز بهشمار میآیند.
آرمانملی در تیتر اصلی خودآورده است: واکنشهای متفاوت به توافق ایران و آژانس، آفتاب یزدهم این تیتر را برگزیده است: هنر دیپلماسی مقتدرانه. اعتماد هم نوشته است: تفاهم با آژانس جنجال در مجلس، شرق تیتر زده برخورد تند مجلس با دولت
افکاربه نقل ازاحمدجنتی رئیس مجلس خبرگان تیتر زده است: مسئولان به فکر مردم باشند
اطلاعات به نقل از رهبری تیتر زده است: جمهوری اسلامی از مواضع هستهای خود کوتاه نمیآید، ایران ارگان دولت هم تیتر زده است: دوصدایی نباشد، جوان هم در این باره تیتر زده است: تاغنی سازی 60 درصد هم پیش میرویم، خراسان این تیتر را برگزیده است: دعوت به همصدایی هستهای، سیاست روز هم این تیتر را برگزیده است: قانون مجلس به دقت عمل شود، کیهان هم نوشته است: قانون مجلس به دقت عمل شود، ممکن است غنیسازی به60 درصد هم برسد، رسالت این بخش از سخنان رهبری را برجسته کرده است: لزوم به روزرسانی نرمافزار نظام اسلامی
دنیای اقتصاد در تیتر عکس اصلی خود همایش فولاد را پوشش داده واین تیتر را برگزیده است: کلیدرهایی از خودتحریمی
در ادامه گزیده برخی از مطالب مهم روزنامهها را مرور میکنیم:
افتابیزد؛ حکایت فحاشی به وزارت نفت و کاندیداهای قصاب!
آفتاب یزد در تیتر عکس اصلی خود آورده است: وزیر نفت در مراسم بهرهبرداری از سه خط لوله انتقال فرآوردههای نفتی و طرحهای ذخیرهسازی با بیان اینکه انتخابات نزدیک است، گفت: به وزارت نفت فحش میدهند که برای خود افتخار کسب کنند، اگر بحث تخصصی و مدیریتی کنیم مشخص میشود که کارهای آنها نه تنها افتخار نبوده بلکه خطا بوده است. «بیژن زنگنه» افزود: پیروزی هزار پدر دارد و شکست، یتیم است. تصمیمات ساخت پالایشگاه ستاره خلیج فارس از سال ۸۲ آغاز شد و دولتهای بعدی نیز در حد توان و مدیریت خود آن را پیش بردند و ما نیز به همان میزان قدردان زحمات آنها هستیم.
طی سالهایی که زنگنه را میشناسیم، از این وزیر کهنه کار این شناخت را به دست آوردهایم که؛ تهییج نمیشود، عصبانی نمیشود، در راستای عمل به وظایف سازمانی خود گام بر میدارد و گاهی برای این که طرف مقابل دچار توهم نشود، دست روی مسائلی میگذارد که هیچ پاسخی جز سکوت برای آنها وجود ندارد. شخصیتی در حوزهی زنگنه که تمام سالهای پس از انقلاب، دستی بر آتش وزارت و عمارت داشته، قطعاً آن چه بهتر از بقیه میشناسد، فضای انتخاباتی است. او در مراسم بهرهبرداری از سه خط لوله انتقال فرآوردههای نفتی و طرحهای ذخیرهسازی دست میگذارد بر یک پروژه، پروژهای بزرگ، پرچالش و به قول بیژن نامدار زنگنه؛ مناسب برای تدریس «مدیریت پروژه»! زنگنه میگوید: «من همواره معتقد بودم یکی از طرحهایی که باید در مدیریت پروژه درس داد طرح نیروگاه شهید رجایی بود که به واسطه بینظمی مدیریتی برای اتمام کار، تصمیم گرفتیم شرکتهای پیمانکار عمومی راهاندازی شود، اما وقتی پالایشگاه ستاره خلیج فارس را دیدم، نیروگاه شهید رجایی در برابرش هیچ بود. در زمینه اغتشاش مدیریتی بدتر از پالایشگاه ستاره خلیج فارس در ابتدای دولت تدبیر و امید طرحی ندیدم.... این پروژه ابتدا با روش خوبی شروع شده بود اما در دو مرحله قراردادها و انتقال قراردادها به سمتی رفته بود که باید در دانشگاهها برای پرهیز از این اقدامات تدریس کنیم. این اغتشاش مدیریت آنچنان زیاد بود که سردار عبداللهی که فرمانده قرارگاه بود تعریف میکرد که در جریان بازدید یکی از سرداران سپاه پرسیده بود که آیا اینجا داعش حمله کرده است؟»وزیر نفت لا به لای حرفهای فنی و عمرانی به یک ماجرای خیلی عجیب اشاره میکند، ماجرایی که این روزها، اگرچه نه کاملاً مشابه اما به شدت در حوالی همین ماجرا، تکراری و قابل مشاهده است!
زنگنه گفت: در ایام انتخابات ریاست جمهوری در گرگان یک قصابی کاندیدا شده بود و وضعش هم به خاطر کاندیداتوری در انتخابات خوب شده بود، زیرا هر کسی به او مراجعه میکرد نیم کیلو گوشت به او میفروخت. از او پرسیدند شما که رئیسجمهور نمیشوید پس چرا برای انتخابات ثبتنام کردید؟ قصاب گفت درست است که من رئیسجمهور نمیشوم ولی حداقل با این کارها میتوانم رئیس صنف قصابها در گرگان شوم که این موضوع حکایت این روزهاست. عدهای بیکارند و به وزارت نفت فحش میدهند؛ باید سوال کرد افتخارات شما کدام است که حالا در حال ساختن افتخار برای خود هستید؟ این پروژههایی که از آنها دم میزنید افتخار نیست و ما اگر حرف نمیزنیم دلیلش این نیست که زبان نداریم بلکه وقت نداریم. » اشارهی وزیر نفت اگرچه ساده و عوامانه ذکر میشود اما بر واقعیتی تلخ تاکید دارد و آن این که؛ در ایام انتخابات، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری، عدهای برای رئیس جمهور شدن نمیجنگند بلکه صرفاً میآیند تا دیده شوند و نکتهی تلخ ماجرا این که؛ هزینهی این دیده شدن، گاه از رئیس جمهور شدن عدهای میتواند بیشتر باشد به تعبیری ساده تر، اگر بپذیریم فردی با تمامی نداشتنها از شرایط و توانمندی و حسن سابقه و... رئیس جمهور شود به معنای واقعی کلمه هزینهی کمتری نسبت به دیده شدن و رئیس جمهور نشدن او باید پرداخت شود.
ابتکار؛ در صف روغن و کرونا
ابتکار گزارشی میدانی از کمبود روغن و شروط عجیبی که برای فروش گذاشته می شود، منتشر کرده است. این روزنامه مینویسد: این بار نه نزولی شدن شاخص بورس مورد بحث بوده و نه افزایشی شدن نرخ دلار، بلکه کمبود یک کالای اساسی (روغن) جنجال به پا کرده است.بازدیدهای میدانی از فروشگاهها و مغازههای سطح شهر نشان میدهد که قفسهها خالی از روغن جامد و مایع بوده و حتی در صورت موجودی با قیمتی بالاتر و یا با شروطی عجیب و غریب به مشتری عرضه میشود. اما دلیل کمیاب شدن روغن چیست؟ هر یک از فروشندگان دلایلی برای این امر مطرح میکنند، البته باید اشاره کرد که کمبود روغن تنها مختص به شهرهای بزرگ همچون تهران نبوده و شهرستانهای کوچک نیز با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند. از اواخر شهریور سال جاری عرضه روغن جامد در بازار کم شد و کمتر از یک ماه، این مشکل برای روغن مایع نیز به وجود آمد. مشکلات ایجاد شده در حدی بود که براساس گزارش رسانهها تهران و برخی شهرستانها یا به طور کل روغن در فروشگاهها و مغازهها نبود، یا با قیمتهای بالاتر به بهانه کمیاب شدن فروخته میشد و این در حالی است که خرید روغن در برخی از مغازهها منوط به شروطی همچون خرید اقلام دیگر بود. به هر حال اینروزها صحبت کمبود روغن، تشکیل صفهای طولانی و چندین ساعته در شرایط کرونایی و شروط عجیبوغریب برای خرید یک کالا نقل محافل شده است و در این میان بدون شک بازار حاشیه و شایعه نیز داغ میشود. مثلا بر اساس گزارش ایسنا از برخی محلههای شهر تهران در بعضی از فروشگاههای زنجیرهای خرید روغن جامد با ارائه کارت ملی میسر است؛ یعنی به هر کارت ملی تنها یک روغن جامد فروخته میشود نه بیشتر! البته روز گذشته عباس قبادی دبیر ستاد تنظیم بازار در حاشیه جلسه این ستاد در جمع خبرنگاران با اشاره به فروش روغن با کارت ملی گفته است: « موضوع عرضه روغن با کارت ملی شیطنت بوده و من آن را تکذیب میکنم. میانگین مصرف ماهیانه روغن در کشور حدود ۱۵۰ هزار تن است، اما در ماههای گذشته بیش از ۱۷۰ تا ۱۸۰ هزار تن در ماه تولید روغن داشتیم. فضای روانی ایجاد شده در جامعه مراجعه به فروشگاهها را بیشتر کرده است. در تمام دنیا افزایش تقاضا بازار را با مشکل مواجه میکند. امروز هیچ مشکل و کمبودی در بازارهای کشور وجود ندارد. مصرف خانوار بیشتر روغن مایع است که مشکلی در تامین آن وجود ندارد. با ایجاد اختلال در تامین روغن جامد تقاضا به سمت روغن مایع خانگی حرکت کرده و بخشی از تولید به سمت روغن مایع خانگی حرکت کرده است و در نهایت مشکلساز شد. برای سال آینده هیچ افزایش قیمتی در بازار نخواهیم داشت و عرضه به میزان کافی خواهد بود.»شروط جدید برای خرید روغن برای جلوگیری از سوءاستفاده است برخی از مسئولان در حالی معتقدند که کمبود روغن در بازار وجود ندارد که مشاهدات میدانی خلاف آن را ثابت میکند. گزارش میدانی خبرنگار ابتکار از شهرستان ملایر حاکی از آن است که فروشگاههای ملایر با معضل کمبود روغن در قفسهها مواجه بوده و روغنی که در فروشگاهها عرضه میشود جوابگوی نیاز مردم نیست. یکی از فروشندگان به «ابتکار» میگوید: «روغن این روزها سهمیهبندی شده است و ما به عنوان توزیعکننده خرد مجبوریم که به هر نفر یک روغن بدهیم. به ما گفتهاند که خرید روغن را مشروط به خرید کالاهای دیگر کنیم، این قانون برای این است که در روزهای کمبود یک کالا، فسادی ایجاد نشود، چراکه برخیها در زمان کمبود یک کالا اقدام به خرید همان جنس در تعداد بالا کرده و بعد در بازار شروع به فروش اجناس خریداری شدهشان میکنند. بنابراین برای اینکه از چنین رفتارهایی جلوگیری شود و نیاز واقعی مصرفکننده تامین شود چنین قانونی را گذاشتهاند. متاسفانه افرادی هستند که از سوپرمارکت و فروشگاههای زنجیرهای روغن و یا هر کالایی که کم شده است را جمعآوری میکنند و بعد اجناس را با قیمتهای بالاتری به فروش میرسانند.»
یکیدیگر از فروشندگان سوپرمارکت در ملایر به «ابتکار» میگوید: « تقاضا زیاد و عرضه کم است، چند روزی یک بار برای ما روغن میآید و به دلیل کمبود کالا ما مجبوریم به هر مشتری فقط یک روغن بدهیم. شرکت توزیعکنندهای که روغن را از آن تهیه میکنیم در ازای 3 میلیون تومان عدس و ده کارتن رب گوجه فرنگی تعداد محدودی روغن به ما میدهند و میگویند در ازای هر یک بسته عدس و یا یک رب گوجه فرنگی، یک روغن به مشتری بدهیم. این درحالی است که مشتریان تنها متقاضی روغن هستند،
اعتماد؛ حدادعادل به احمدینژاد پاسخ داد باهنر گفت میخواهد کارگردان بماند
اعتماد در گزارش سیاسی خود به جدال محموداحمدی نژاد و غلامعلی حدادعادل پرداخته و مینویسد: «مشارکت» و «کاندیدای واحد» چالشهای مشترک هر دو جریان سیاسی در آستانه انتخابات است؛ اگرچه هر کدام از ظن خود در پی حل این چالشها هستند؛ اصولگرایان از تعدد کاندیداها نگران و اصلاحطلبان از تعدد ردصلاحیت کاندیداهای احتمالیشان، اصولگرایان تلویحی و در پستو نگران مشارکت حداکثری و اصلاحطلبان به فکر چارهای برای مشارکت حداکثری. اصولگرایان اما به جز اصلاحطلبان رقیب دیگری نیز پیشروی خود میبینند. شاید به همین دلیل است که گاه و بیگاه در رسانهها از او میگویند. محمود احمدینژاد و جریان متبوعش اگرچه برخاسته از دل اصولگرایی است و کارنامه دولتش در زمره حکومتداری راستِ سیاسی تعریف میشود اما مدتهاست که راه کج پیش گرفته و حتی مقابل اصولگرایانی با پشتوانه حاکمیتی قد علم کرده است. چند روز پیش بود که غلامعلی حدادعادل خیال مستمعانش را از حذف احمدینژاد در معادلات انتخاباتی آسوده کرد. به فاصله یکی، دو روز اما احمدینژاد رو به دوربین تلویحا به حدادعادل تاخت و با طرح گفت که برخی «سوپرحزباللهیهای امروز»، دیروز «دستبوس فرح» بودهاند و از افتادن انقلاب به دست اینان ابراز نگرانی کرد. در این دعوای سیاسی که مدافعان هر دو سو مشخص است، چهرههایی چون علی مطهری یا عباس عبدی نیز ورود کرده و واکنش نشان دادند. مطهری اظهارات غلامعلی حدادعادل را در راستای مهندسی انتخابات توصیف کرد و در توییترش نوشت: «آقای حدادعادل وقتی که قاطعانه از طرف شورای نگهبان اظهارنظر میکند و تکلیف کاندیداها را از قبل تعیینشده اعلام میکند به طوری که شائبه مهندسی انتخابات را تقویت میکند، باید منتظر چنان پاسخی از طرف آقای احمدینژاد میبود.» او البته به دو طرف توصیه کرد که بهتر است نقشی هم برای انتخاب مردم قائل باشند! عباس عبدی نیز تاکید کرده که اتهامات سنگینی علیه حدادعادل مطرح شده و پرسیده است: «نمیدانم چرا شکایت و رسیدگی نمیشود؟ اگر رسیدگی شود یا مفتری دروغگو مجازات میشود یا فردِ متهم، رسوا؛ اینطوری استخوان لای زخم است.» عبدی که ظاهرا یکی از طرفین این بحث را بیشتر اهل گفتوگو و تعامل یافته، در خاتمه نوشت: «آقای حدادعادل پیشقدم شوند» و همین اتفاق هم البته نه لزوما به دلیل پیشنهاد عبدی اما در هر حال رقم خورد. زمانی که شاعر و ادیبِ اصولگرا دست به قلم برد تا نامهای سیاسی بنویسد.
حدادعادل ابتدا در توضیح علت اظهارنظر نامتعارف خود، از این گفت که صرفا «برحسب برداشت و تحلیل خود و با توجه به ردصلاحیت احمدینژاد در سال ۹۶ و همچنین توصیه سخنگوی آن شورا که «کسانی که نوبت قبل ردشدهاند، ثبتنام نکنند» نظر خود را اعلام کردم.» اما شاید مهمترین بخش نامه اخیر حدادعادل به همان ماجرای جنجالی «دستبوسی فرح» میپرداخت که نویسنده آن را «دروغ محض»، «چندشآور» و «سناریوی رسوایی» توصیف کرد که بهزعم او، «فقط دشمنان از آن سود میبرند.» رییس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب نوشت: «اینجانب در سالهای قبل از انقلاب هیچ رابطهای با دفتر فرح نداشته و هیچگاه او را ندیدم؛ لذا دروغگویی آقای احمدینژاد محرز و اصل دستبوسی و عکسی که به ادعای ایشان نزد همسر شهید دکتر فاطمی موجود بوده نیز از ساختههای ایشان است.» او همچنین تاکید کرد که دستگیری همسر دکتر فاطمی نیز به او مربوط نبوده و بار دیگر به سوابق انقلابی خود ارجاع داد: «پرونده دستگیری و بازجویی و زندان اینجانب و اخراجم از دانشگاه در سالهای قبل از انقلاب، در مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود است که میتواند پاسخی روشن به کسانی باشد که درباره انقلاب کمترین رنجی تحمل نکردهاند.» او همچنین خود را محق به شکایت از احمدینژاد به سبب نشر اکاذیب و افترا دانسته و آنطور که عبدی پیشنهاد کرده بود، خواهان رسیدگی به ادعای احمدینژاد شد تا مگر حقیقت بر همگان روشن شود.
خراسان؛ اسقاط ستاد خودروهای اسقاطی!
خراسان به بحث خودروهای فرسوده پرداخته و مینویسد: «با روند فعلی، هزارسال طول میکشد تا خودروهای فرسوده اسقاط شوند!» این حرف یک شوخی نیست، بلکه اظهارنظر رسمی رئیس انجمن صنفی مراکز اسقاط خودرو است که زنگخطر یک فاجعه را به صدا در آورده است. «محمود مشهدیشریف» برای این ادعای خود دلایلی را هم آورده است: در سال 98 فقط 8 هزار خودرو اسقاط شده و با این روند، تا سال 1404 با بیش از 8 میلیون خودروی فرسوده، اسقاطکردنشان هزار سال دیگر طول میکشد. طبق قانون، خودروسازان باید هرسال ٣٠ درصد تعداد خودرویی که تولید میکنند، خودروی فرسوده اسقاط میکردند اما به خاطر رانت قوی، زیر بار نرفتند. هر خودروی فرسوده ۳/۱۴درصد مصرف بنزین بیشتری دارد، ضمن آنکه همه به نقش این خودروها در آلودگی هوا اذعان دارند. مرگ یک ستاد در 13 سالگی؟ ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت، مرجعی است که باید پاسخگوی چرایی این وضعیت باشد؛ ستادی که 13 سال قبل متولد شد. سال 87 بود که این ستاد تشکیل شد و وظیفه مهم «اسقاط خودروهای فرسوده» یکی از وظایف مهم آن بود تا آلودگی هوا و آلودگی صوتی این فرسودهها، باعث تهدید جان مردم نشود. روزگاری این ستاد برای خودش کبکبه و دبدبهای داشت، رئیسش با حکم رئیسجمهور منصوب میشد و دستیار ویژه او بود، همه دستگاههای اجرایی هم ملزم به همکاری با این ستاد بودند، اما حالا برای یافتن نام و نشانش، باید راهروهای ساختمان یک سازمان دیگر را گشت و پرسوجو کرد. «محسن صادقی» سرپرست فعلی این ستاد است؛ ستادی که چندماهی زیرمجموعه معاونت حمل و نقل وزارت راه و شهرسازی بود و حالا هم فرزند اندر سازمان راهداری. دلیل اندر بودنش هم این است که صادقی به خراسان میگوید: «به دلیل تغییراتی که انجام شده، هنوز چارت سازمانی ما مشخص نیست و سازمان اداری و استخدامی هم این تغییرات را نپذیرفته است». حذف سن فرسودگی با رای دیوان عدالت از صادقی درباره چرایی بیاثرشدن این ستاد میپرسم؛ او نبود قوانین را دلیل اصلی میداند و میگوید: «یک ماده قانونی الزامآور، ماده 8 قانون هوای پاک بود که مالکان را مکلف میکرد وسایل نقلیه فرسوده را از رده خارج کنند(خودروهای بالای 18 سال عمر در کلانشهرها و بالای 20 سال عمر در سایر شهرها)، اما چند ماه قبل با رای دیوان عدالت اداری، شرط فرسودگی حذف شد». اشاره صادقی به رأی شماره ۴۵۳ مورخ 27/۳/1399 دیوان عدالت است که در پاسخ به شکایت یک مالک خودرو، اعلام کرد: «طبق بررسی شورای نگهبان، با توجه به اینکه راههای مطمئن دیگری برای احراز شرایط قانونی ادامه فعالیت خودروها از جمله آلایندهنبودن وجود دارد، اطلاق از رده خارجشدن خودروها صرفاً با رسیدن به سن مذکور از جهت اسراف و تضییع حقوق مالکین، خلاف شرع شناخته شد». صادقی دراینباره می گوید: «با این رای، دیگر ما نمیتوانیم به کسی بگوییم ملزم به اسقاط هستی».
شرق؛ استراتژی نوسازی گفتار سیاسی
شرق با علیرضا علویتبار فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگویی انجام داده است. گزیده این گفتوگو در ادامه میآید:
*درباره جبهه اصلاحطلبان تصور میکنم اگر به چند نکته توجه کنیم، به درک بهتری از این نهاد و جایگاه و نقش آن میرسیم. نکته اول این است که افراد در تشکلهایی که در ایران امروز بهعنوان اصلاحطلبان شناخته میشوند و خودشان هم این عنوان را قبول دارند، طیف گستردهای هستند که از جنبههای گوناگون نیز هم شباهت دارند و هم متفاوتاند. قالب تشکیلاتی مناسب برای فعالیت چنین پیوست گستردهای چیزی جز جبهه نمیتواند باشد؛ جبهه دربرگیرنده مجموعهای از احزاب و سازمانها و افرادی است که ضمن حفظ هویت مستقل تشکیلاتی خود درباره موضوع توافق و اجماع دارند: راهبرد سیاسی و رهبری مشترک جمعی؛ بنابراین قالب تشکیلاتی انتخابشده، انتخاب درستی است. نکته دوم، این نوسازی و بازسازی تشکیلاتی حاصل ارزیابی و جمعبندی عملکرد نهاد جمعی قبلی اصلاحطلبان (شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان) بوده است. سعی شده نقاط قوت آن دو حفظ و نقاط ضعف آنها برطرف شود. البته در عمل میزان موفقیت مشخص میشود. امکان بهسازی هم در جریان فعالیت فراهم است. این تشکیلات امکان خوداصلاحی دارد. نکته سوم ایجاد یک نهاد مرکزی هماهنگکننده شرط لازم است اما شرط کافی موفقیت نیست. این نهاد هماهنگکننده باید با تأمین برخی از شرطهای دیگر تکمیل شود؛ مثلا توجه کنید که تقاضا برای مشارکت فعال در تصمیمگیری و انتخاب در میان اصلاحطلبان کل کشور بسیار نیرومند است. این نهاد باید با توجه به امکانات جدید ارتباطی، سیستمها و سازوکارهایی را طراحی کند که به این تقاضا پاسخ مثبت داده است و از آن برای ارتقای خود بهره بگیرد. طرح «سرا» که قبلا توسط اصلاحطلبان مطرح شده بود و کم و بیش مورد تأیید هم قرار گرفته بود، یک مکمل مناسب است. بهعلاوه برای پیشبرد اصلاحات در ایران فقط نوسازی و بازسازی تشکیلاتی کفایت نمیکند. نوسازی و بازسازی گفتار سیاسی هم ضروری است. اگر بخواهیم در قالب نو همان حرفهای تکراری را بزنیم، هیچ موفقیتی حاصل نخواهد شد. جبهه اصلاحطلبان سقف مناسبی است که ذیل آن مجموعهای از سیستمها، سازوکارها و فرایندها طراحی شود و تلاش برای خروج از بنبستها افزایش یابد؛ اما درباره خودم باید عرض کنم هرگاه اصلاحطلبان تشخیص بدهند که باید مسئولیتی بر عهده بگیرم، من در خدمتشان هستم. سیاستورزی کار جمعی است و نه فعالیت فردی، البته باید هرکدام از ما در زمینهای فعالیت کنیم که در آن تخصص داریم. من معلمم و تصور میکنم مزیت نسبی هم اگر دارم در همین زمینه است. من اگرچه نظریات خاص خودم را دارم، اما هیچ اقدامی که مغایرت قطعی با تصمیم قطعی اصلاحطلبان داشته باشد نمیکنم؛ اگر روزی به این نتیجه برسم، حق ندارم خودم را اصلاحطلب بنامم؛ اما راستش را بخواهید وقتی به موجی که شکلگیری این نهاد ایجاد کرده نگاه میکنم، تا حدودی به مؤثربودن آن پی میبرم، اگر اثر نداشت، اینهمه واکنش ایجاد نمیکرد.
*تنوع و تکثر ویژگی جوامع غیرسنتی است؛ ویژگیای که نمیتوان آن را حذف کرد. ازاینرو، این تصور را که میتوانیم جامعهای بدون تنوع و تکثر داشته باشیم، باید کنار بگذاریم و با تنوع و چندگونگی کنار بیاییم. اما در زمینه تشکیلات ما دو نوع تشکل سیاسی داریم: حزب و گروه ذینفوذ. احزاب مخاطب عام دارند و میکشوند تا از میان اقشار مختلف نیرو جذب کننذ. احزاب میکوشند تا قدرت را به دست گرفته یا در آن بهطور مستقیم سهیم شوند. ازاینرو، در انتخابات نامزد معرفی میکنند و از نامزدهای مورد نظرشان حمایت میکنند؛ اما گروههای ذینفوذ مخاطب خاص دارند و از میان اقشار خاصی عضو میگیرند. آنها بهصورت مستقیم برای بهدستگرفتن قدرت یا سهیمشدن در آن تشکیل نشدهاند اما میکوشند تا بر خطمشیءهای حکومت که بر زندگی و کار اعضای آن اثر میگذارد و آنها را در جهت مورد نظر خود تغییر دهند. گروههای ذینفوذ گروههای صنفی هستند. روابط مختلفی میان این گروههای صنفی و احزاب ممکن است شکل بگیرد که در جای خود مورد بحث قرار میگیرد. من هم در مقاله احزاب و گروههای ذینفوذ در سایت مشق نو به آن پرداختهام. تشکلهای موجود در جبهه اصلاحات برخی حزب هستند و با تمام خصوصیات یک حزب مثل اتحاد ملت ایران، توسعه ملی ایران و کارگزاران سازندگی، اما برخی تشکلها هستند که از یکسو شبیه گروههای ذینفوذ هستند و از یکسو شبیه حزب مانند انجمن اسلامی جامعه پزشکی، انجمن اسلامی مهندسان، انجمن اسلامی معلمان و...؛ مخاطب و عضوگیری آنها خاص است اما حضورشان در سیاست مستقیم است و نه مانند گروههای صنفی. نخستین گام این است که ما بین فعالیتهای صنفی و سیاسی نوعی تمایز قائل میشویم. انجمنها و شوراهای صنفی اگرچه بر سیاست اثر میگذارند اما بهطور مستقیم سیاسی (به معنای خاص آن) تلقی نمیشوند، اما هر حزب سیاسی فراگیر میتواند سازمانها و بخشهای معطوف به اصناف خاص داشته باشد.
دنیای اقتصاد؛ سیگنال دلاری از خاور دور
دنیایاقتصاد در تیتر نخست خود آورده است: یخ داراییهای ارزی بلوکهشده در حال ذوب شدن است. روز گذشته، رئیسکل بانکمرکزی در دیدار با سفرای ژاپن و کرهجنوبی خبر داد توافقات اولیه بهمنظور استفاده از این داراییها بهمنظور خرید کالاهای اساسی، دارو و واکسن صورت گرفته است. به گفته همتی، در دیدار با سفیر کرهجنوبی، مذاکراتی درخصوص «میزان منابع مورد انتقال»، «نحوه استفاده بخشی از داراییها» و «بانکهای مقصد» صورت گرفت. سفیر ژاپن نیز پیشنهاد استفاده از منابع برای خرید واکسن را مطرح کرد. منابع ایران در کرهجنوبی ۷میلیارد دلار و ژاپن ۵/ ۱میلیارد دلار است. بهنظر میرسد که در دوره پساترامپ شرایط برای انتقال ارز و خرید کالاهای مورد نیاز، تسهیل شده است؛ این موضوع میتواند فشار تامین منابع ارزی را در بازار داخل کاهش دهد. روز گذشته، علامتهای گشایش اقتصادی در روابط با دو کشور خاور دور، معاملهگران بازار ارز و سکه را فروشنده کرد. روز دوشنبه دلار تا سطح ۲۴هزار و ۵۰۰تومان افت کرد و سکه به زیر مرز ۱۱میلیون تومان رفت.رئیسکل بانکمرکزی در دیدار با سفرای ژاپن و کرهجنوبی، شرایط بهرهگیری از منابع مسدودی ایران را تشریح کرد. روز گذشته بانکمرکزی خبر داد که با دولت کرهجنوبی برای آزادسازی منابع بلوکه شده ایران در این کشور به توافق رسیده است. همچنین سفیر ژاپن نیز در دیدار با رئیسکل بانکمرکزی پیشنهاد داده است که از منابع مسدود شده ایرانی در بانکهای ژاپن برای تامین مالی واردات واکسن کرونا استفاده شود. این اخبار میتواند یک سیگنال سیاسی در زمینه تغییر رویکرد کشورها در مورد ایران در شرایط پساترامپ باشد. براساس تخمینهای موجود، منابع بلوکه شده ایران در کرهجنوبی حدود ۷ میلیارد دلار و در ژاپن ۵/ ۱ میلیارد دلار است. دولت در سال آینده با آزادسازی منابع خود در خارج میتواند بخشی از هزینههای خود بهخصوص در بخش کالاهای اساسی را از این طریق مدیریت کرده و در نتیجه فشار برای تامین ارز از منابع کنونی کاهش خواهد یافت.
کیهان؛ گلایه از نمایندگان مجلس
کیهان در سرمقاله خود به قلم حسین شریعتمداری از اقدام دیروز نمایندگان انتقاد کرد. در بخشی از این نوشته آمده است: نگرانی نمایندگان معترض در حالی بود که در توافق آژانس و سازمان انرژی اتمی کشورمان، خودداری ایران از اجرای پروتکل الحاقی به سه ماه بعد موکول نشده بود، بلکه ما به کاهش تعهداتمان مطابق آنچه در مصوبه مجلس آمده است ادامه میدادیم و اگر آمریکا و اروپا طی ۳ ماه آینده همه تحریمها را لغو میکردند، به تعهداتمان باز میگشتیم و اگر همچنان به نقض تعهدات خود ادامه میدادند، ما نیز کاهش تعهداتمان را تا پایان تمامی آنها دنبال میکردیم. بنابراین اختلاف پیش آمده به آسانی قابل حل بود و با پوزش از نمایندگان محترم مجلس، به این حجم از اعتراض نیازی نداشت. چرا؟! زیرا همانگونه که در صدر این نوشته آمده است، خودداری ایران از اجرای پروتکل الحاقی یکی از دستاوردهای بزرگ ما در چالش هستهای نزدیک به دو دهه است. این نکته را به آسانی از سراسیمگی حریف و دست و پا زدنش برای پیشگیری از آن میتوان فهمید. از این روی و همانگونه که دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان با ایشان تاکید فرمودند «این اختلافنظرها [اختلاف برداشتی که مجلس از کار دولت دارد] قابل حل است و باید دو طرف، قضیه را با همکاری یکدیگر حل کنند و نباید اختلافها رها و یا تشدید شود که نشاندهنده دوصدایی باشد».در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: و بالاخره گله دوستانهای از نمایندگان معترض در میان است! و آن اینکه توافق مورد اشاره اگرچه امضای رئیس سازمان انرژی اتمی را در پای خود دارد ولی باید میدانستند که مسئلهای با این اهمیت نمیتواند بدون دخالت و نظر شورای عالی امنیت ملی تهیه شده باشد. بنابراین ضمن تاکید بر حق نمایندگان محترم در اعتراض به آنچه ناصواب تلقی کردهاند، اعتراض علنی، آنهم در آن حجم که شاهد بودیم میتوانست به اعتراض و درخواست بررسی در جلسه غیرعلنی منتقل شود. نه اینکه مردم عزیز کشورمان نامحرم باشند! بلکه از آن روی که دشمنِ گوشخوابانیده با دستاویز قرار دادن آن، اهمیت مثالزدنی دستاورد به دست آمده را که حاصل زحمات و هوشمندی خود نمایندگان محترم بوده است، کوچک جلوه ندهد.