برنامه دوماهه اروپا برای نزدیک سازی آمریکا و ایران
در ادامه این مطلب آمده است: به دنبال این جلسه، طرفین اعلام کردند که جلسه دیگری با حضور انگلیس، روسیه، چین، آلمان، فرانسه و ایران در روز سه شنبه ۶ آوریل ۲۰۲۱ در وین، پایتخت اتریش، با هماهنگی اتحادیه اروپا برگزار میشود و مهمترین نکته در اینجا این است که هیاتی از ایالات متحده برای جلسات جداگانه با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به عنوان هماهنگ کننده برجام، در وین حضور خواهند داشت تا برای چارچوب اقداماتی که لازم است انجام شود به توافق برسند.
همانطور که روز گذشته رسانهها به نقل از محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران نوشتند، هدف اعلام شده برای جلسه در وین "تعیین نقشه یکراهی برای لغو کامل تحریمهای ایالات متحده و بازگشت ایران به تعهدات خود در توافق هستهای است"، اما این هدف سادهای برای دولتی که فقط چند هفته از عمرش باقی مانده به نظر نمیرسد و بیشترین اولویت برای دستگاه حاکم در تهران، انتخابات ریاست جمهوری در ژوئن آینده است؛ بنابراین آنچه این روزها اتفاق میافتد را میتوان مسابقهای علیه زمان و همچنین یک رقابت پی در پی بین منافع متعدد گروههای مختلف دانست، یکی بین آمریکا و ایران، دیگری بین دولت فعلی در تهران و انتخابات و جریان اصولگرا که آرزوی بازگشت به قدرت را دارد و سوم بین تحریمها و اقتصاد ایران که به نظر میرسد ایران با گذشت زمان، تا حدی مهار تأثیر مستقیم تحریمهای آمریکا را شروع کرده است البته به دلیل ریشهای بودن تحریمها و هدف قرار دادن ساختارهای اصلی، اقتصاد ایران به طور کامل از بحران خارج نشده است.
منابع دیپلماتیک غربی به «جاده ایران» گفتند که موافقت با نشست حضوری در وین حاصل جلسه ویدیویی در روز جمعه نبود، بلکه نتیجه یک کانال پشتی است که نقشه راه را برای شروع گفتگو هماهنگ میکند، اما دولت ایران با تاکید بر عدم ملاقات مستقیم با آمریکایی ها، در این مسیر محافظه کارتر ظاهر شد. همچنین، محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران در این نشست حضور نخواهد داشت، اما علی رغم ملاحظات خود، به نظر میرسد او به یک خط قرمز عمده نزدیک شده است؛ آن خط قرمز این است که لازم است ابتدا ایالات متحده تحریمهای خود را لغو کند و پس از اطمینان ایران از این موضوع، همزمان با بازگشت ایران به پایبندی به تعهدات خود، آمریکا میتواند به برجام بازگردد.
جو خوش بینی مدت زیادی طول نکشید و یک منبع رسمی (ایرانی) به پرس تی وی، شبکه تلویزیونی انگلیسی زبان ایران، همان مواضع سابق را اعلام کرد. شاید بستر استفاده شده و زبان انگلیسی این رسانه بیانگر تمایل آن مقام رسمی به اطمینان از رسیدن پیام به طرف مقابل بدون هیچ گونه تفسیر، تغییر یا از دست دادن معنی در ترجمه باشد. در این موضع تأکید شده بود لغو تحریمها و بازگشت ایران به تعهداتش همزمان نخواهد بود.
اظهارات وزارت خارجه ایالات متحده درباره نشست روز سه شنبه و بازگشت به توافق، واقع بینانه به نظر میرسد، چرا که سخنگوی وزارت خارجه این کشور تأیید کرد که انتظار «دستیابی به موفقیت فوری را نداریم، زیرا ما گفتگوهای دشواری پیش روی خود خواهیم داشت، اما معتقدیم که این یک گام مفید و رو به جلو است.»
یک منبع ارشد در اتحادیه اروپا گفت که روند تجمیع خواستههای ایران و آمریکا و هماهنگی اقدامات نباید بیش از دو ماه طول بکشد، وزیر خارجه آلمان نیز گفت: «ما وقتی برای از دست دادن نداریم».
وزیر خارجه آلمان به این واقعیت توجه داشت که بازگشت به توافق هستهای مورد احترام همه طرفها به منزله بهتر شدن وضعیت امنیت منطقه و یک عنصر معتبر برای پرداختن به سوالات مهم در مورد ثبات منطقه خواهد بود.
سخنان ماس بیانگر تمایل برای پشت سر گذاشتن این مرحله با کمترین ضرر ممکن برای رسیدن به جایی است که باید مذاکرات، به نفوذ منطقهای ایران و برنامه موشکی آن گسترش یابد. این همان چیزی که تهران هنوز به نظر نمیرسد آماده گفتگو درباره آن باشد و همچنین دستگاه حاکم نمیپذیرد که این موضوع توسط یک دولت در ۱۰۰ روز آخرش مدیریت شود.
به نظر میرسد این رقابتها در همه سطوح فوق به هیچ وجه آسان نیست، اما ابهام پیرامون انتخابات ریاست جمهوری، به تهران فرصتی برای مانور در دوره کوتاه دولت روحانی میدهد تا وی بتواند تحت عنوان اینکه مذاکره با دولت میانه رو فعلی بهتر از مذاکره با یک دولت بنیادگرا و تندروی احتمالی بعدی است، غربیها را به دادن امتیازات بیشتر متقاعد کند.
همچنین ممکن است غرب بر این اساس بخواهد تضمینهای احتمالی را به دولت فعلی ارائه دهد، شاید از این طریق به ایجاد یک مطلوبیت و محبوبیت مردمی برای یک نامزد میانه رو به منظور پیروزی در انتخابات کمک کند. با این وجود خود انتخابات، به نوبه خود ممکن است دلیل دیگری باشد که دولت روحانی را از دستیابی به موفقیت باز میدارد.
با نگاهی به تجربیات گذشته، به ویژه توافق هستهای ۲۰۱۵ و روند شکل گیری آن، در مییابیم که مذاکرات محرمانه از آخرین سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور پیشین آغاز شده بود، ولی در دولت منتخب جدید به نتیجه نهایی رسید.
در آن زمان، حسن روحانی تمام دوره خود را بر پایههای رویایی بنا نهاد که بعداً به کابوس بدل شد و در پایان دوره ریاست جمهوری خود با شرایط و عواقب بسیار بدتری نسبت به احمدی نژاد، و حتی با تهدید بیشتر برای بلندپروایهای او روبرو شد.
گزینه ترجیحی برای تهران این خواهد بود که امتیاز هر توافقی که میتواند حاصل شود، به رئیس جمهور جدید داده شود تا به دولت منتخب مشروعیت بیشتری بدهد.
این توافق با توجه به لغو تحریم ها، گشودن بازارها و تبدیل تدریجی ایران از کشوری که تحت فشار است به کشوری که رفاه خود را بازمی یابد و فرصتهای کار و موفقیت بیشتری در آن وجود خواهد داشت، شرایط بهتری را برای عموم مردم فراهم میکند و مطالبات آنها را اندکی کاهش میدهد.
با این وجود، تهران به خوبی میداند که موفقیت طولانی مدت هر توافق نامهای با آمریکا بسیار دشوار است. این امر عمدتاً به دلیل فاصله زیاد بین خواستههای تهران و واشنگتن در خاورمیانه است.
این به تنهایی باعث میشود که تهران نسبت به پذیرش توافق تردید داشته باشد، زیرا هزینه آن در هر حال بالاست، چرا که این به معنای آن است که همانند سال ۲۰۱۵، بعد از توافق، شبکههای ایران برای دور زدن تحریمها افشا خواهد شد و به این ترتیب ایران در مقابل هر فشار جدیدی که با آن روبرو شود مجبور است این شبکهها را از نو بسازد که به نظر میرسد این کار هر بار از زمان قبلی دشوارتر خواهد بود.