چرا ابراهیم رئیسی در نظرسنجی های انتخاباتی نفر اول است؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از سایت قرن نو، اکثریت افراد شرکتکننده در نظرسنجی ( حدود 54 درصد) اعلام کردهاند مهمترین منبعشان برای کسب خبرهای انتخاباتی، رسانه ملی (صدا و سیما) است و ۳۰.۳ درصد هم از طریق شبکههای اجتماعی، اخبار انتخاباتی را پیگیری میکنند.
همچنین در این نظرسنجیها بیشترین رأی منفی به احمدینژاد، جهانگیری و لاریجانی تعلق گرفته است.
خبرگزاری فارس نیز در نظرسنجی مشابهی به نتیجه نظرسنجی درباره گزینه احتمال رأی به دوگانه رئیسی و ظریف در انتخابات اشاره کرده که در آن ۶۷ درصد به رئیسی و ۲۷ درصد به جواد ظریف رأی خواهند داد. همچنین در دوگانه قالیباف و ظریف، ۵۶ درصد به قالیباف و ۳۳ درصد به ظریف رأی خواهند داد!
نکته دیگر این نظرسنجیها مربوط به میزان مشارکت است که اندکی بیش از 40 درصد برآورد شده است.
حال سؤال این است چرا در نظرسنجیهایی که انجام میشود، رئیسی نفر اول است؟ آیا واقعا او در رتبه اول نظرسنجیها است؟ و آیا این نظرسنجیها، واقعی و برآمده از مشارکت همه افرادی است که میتوانند در انتخابات پیش رو شرکت کنند؟
در پاسخ به این سؤال میتوان چند گزاره مطرح کرد. اول آنکه رئیسی به این دلیل نفر اول نظرسنجیها است که برخلاف دورههای قبل، هنوز رقابتهای انتخاباتی کلید نخورده و فضای جامعه، رنگ و بوی انتخاباتی پیدا نکرده است؛ همچنین اکثر کاندیداهای دیگر، خیلی فضای تبلیغ نداشتهاند.
در عین حال، قوه قضائیه تقریبا حدود دو سالی میشود به خاطر مطرح شدن پروندههای مربوط به فسادهای اقتصادی، مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته و همین باعث برجسته شدن رئیسی شده است.
گزاره بعدی آنکه رئیسی خودبهخود به نماد همه اصولگراها تبدیل شده است. این ویژگی، وامدار رقابتهای سال 96 است که رئیسی به عنوان رقیب روحانی در طیف اصولگرایان مطرح بود. از این منظر، موقع نظرسنجی وقتی از مردم پرسیده شود به کدام کاندیدا رأی میدهید، اولین اسمی که طبیعتا به ذهن مردم میرسد، رئیسی است.
نقش میزان مشارکت پایین در اول بودن رئیسی
اما نکته مهم دیگری که میتواند همه گزارههای فوق را تحتالشعاع قرار دهد، میزان مشارکت است. در همه ادوار، اصولگرایان همواره میزان رأی ثابتی داشتهاند که تحت هر شرایطی آن را از سوی حامیان خود، دریافت کردهاند؛ درست برعکس جریان رقیب. این جریان که رأیدهندگانشان، حضور یا عدم حضور خود در پای صندوق رأی را همواره منوط به شرایط و مشروط کرده و هرگز اینگونه نبوده که چک سفیدامضا به کاندیداهای منصوب به طیف سیاسی نزدیک به خود داده باشند. برای همین، موارد متعددی را میتوان برشمرد که رأیهای به اصطلاح خاکستری، برخلاف پیشبینیها به پای صندوق رأی آمده و نتیجه همه نظرسنجیها را تغییر دادهاند. انتخابات سال 92، آخرین مصداق این وضعیت است.
البته عکس این حالت هم صادق است؛ یعنی میزان مشارکت مردم در انتخابات دوم اسفند 98 به قدری پایین بود که اکثر نامزدهای بهارستان در حالی که بیشتر از چند ده هزار رأی در سبد خود نداشتند، توانستند روی صندلیهای سبز بنشینند.
بنابراین، با توجه به اینکه باز طبق همان نظرسنجیها، میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری این دوره بسیار پایین خواهد بود، لذا کاملا طبیعی است رئیسی نفر اول لیستهای نظرسنجی باشد؛ چراکه در غیاب بخش اعظمی از جامعه رأیدهندگان در این موقعیت قرار گرفته است.
اهمیت این نکته وقتی مضاعف میشود که بدانیم نظرسنجیهای انجامشده در تهران، میزان مشارکت را حداکثر 27 تا 29 درصد نشان میدهد. این یعنی آنکه رئیسی ممکن است نفر اول باشد ولی وقتی قرار نیست بیشتر از 29 درصد مردم تهران در انتخابات شرکت کنند.
همچنین اگر قرار باشد تهران را به عنوان پرجمعیتترین استان کشور، به کل کشور تعمیم دهیم، باید گفت خیلی طبیعی است که در میزان مشارکت پایین، رئیسی نفر اول نظرسنجیها باشد و اگر نظرسنجیها به چیزی جز نفر اول بودن رئیسی برسند حتما باید در صحت و سقم آنها شک کرد.